اردشیر محصص کاریکاتوریست و طراح ایرانی بعد از تحمل یک دوره بیماری پارکینسون، در سن هفتاد سالگی بر اثر سکته قلبی در نیویورک درگذشت.
شهروند ۱۱۹۹ ـ پنجشنبه ۱۶ اکتبر ۲۰۰۸
اردشیر محصص کاریکاتوریست و طراح ایرانی بعد از تحمل یک دوره بیماری پارکینسون، شامگاه پنج شنبه هجدهم مهرماه در سن هفتاد سالگی بر اثر سکته قلبی در نیویورک درگذشت.
اردشیر محصص هجدهم شهریور سال ۱۳۱۷ در شهر رشت در خانواده ای فرهنگی و معروف به دنیا آمد؛ مادرش شاعر بود و دوست پروین اعتصامی و پدرش قاضی شهر.
محصص بعد از درگذشت پدر در دوازده سالگی به تهران آمد و در رشته ادبی دیپلم گرفت و در دانشگاه حقوق خواند.
علاقه اش به رشته حقوق آن طور که خود گفته به کلاه قضاوتی بر می گشت که پدرش بر سر می گذاشت و او نیز در کودکی آرزو داشت که از آن استفاده کند.
محصص در سال ۱۳۴۱ از دانشکده حقوق دانشگاه تهران لیسانس گرفت، اما راهش به دادگاه و قضاوت نکشید. یک سالی را در کتابخانه یکی از وزارتخانه ها سر کرد و بعد از این که همه کتابهای آنجا را خواند، استعفا داد و به دنبال استعدادی رفت که در کودکی نشانه هایش بروز کرده بود.
وقتی سه ساله بود به همراه برادر بزرگترش به سینما رفت و سریال مشهور "بلای جان نازی ها" را دید، در برگشت به منزل، خانواده از او پرسیدند که چه دیده است؟ او چون نمی توانست ماجرای فیلم را شرح دهد، پس آنچه را دیده بود روی کاغذ کشید.
محصص قریحه و استعدادش را کشف کرده بود، پس بعد از جدایی از کار یک ساله دولتی، طراحی را پیشه خود ساخت و عمرش را وقف این کار کرد.
زمانی که احمد شاملو سردبیری کتاب هفته را برعهده گرفت، طرح های اردشیر را برای چاپ پذیرفت و نامش به عنوان طراحی صاحب سبک ثبت شد.
شاملو درباره هنر محصص می نویسد: "اگر قلم عبید چاقوی جراحی است، قلم اردشیر نیز چنین است ـ برای من این هر دو، ثباتان کاراکترهای جامعهاند. نشان دهندگان حماقتها، طمعها، یالانچی پهلوانیها، خودپسندیها… آدمهای او آدمهای آشنای جامعهاند مائیم و همسایگانمان."
بعد از تعطیلی کتاب هفته، محصص به روزنامه کیهان رفت و مدتی طرحهایش به رغم تلخ بودن مضامین آنها در این روزنامه چاپ می شد.
طرحهای او بعدها در قالب کتاب منتشر شد و در گالری ها به نمایش درآمد. سیروس طاهباز در سال ۱۳۵۰ نخستین مجموعه طرح های محصص را با عنوان کاکتوس در دفترهای زمانه چاپ کرد.
طرحهای محصص زوایایی از جامعه را نشان می دهد، ورای ظاهر آن با خطوط لرزان، صاف و گاه هندسی.
محصص خود درباره کارهایش می گوید:" من آنچه را می بینم میکشم؛ به نظر من کاریکاتورها اسناد یک عصرند؛ همچنان که مدارک رسمی، اعلامیههای دولتی و گزارش های پارلمانی نیز چنین هستند."
از محصص مجموعه های با اردشیر و صورتک هایش، اردشیر و هوای توفانی، تشریفات، شناسنامه، لحظه ها، وقایع اتفاقیه، دیباچه و تبریکات منتشر شده است.
از آثار محصص کتاب های "اردشیر محصص، تاریخی کوتاه " و "زندگی در ایران" در ۱۹۹۴ توسط انتشارات میج ( MAGE ) در آمریکا انتشار یافته است.
شخصیت های آثار محصص همه در حال حرکت و تکاپو هستند و خودش گفته است: "اغلب کاراکترهای آثار من در حال دویدن هستند؛ من تا چند سال پیش قادر به کشیدن حالت دو و حرکت نبودم و همیشه فکر می کردم که اگر این توانایی در من پیدا شود، قادر به هر کاری هستم. این مشکل سرانجام حل شد و حالا فکر می کنم این من هستم که دارم به سوی آنچه می خواهم، می دوم. فکر می کنم که ناخودآگاه تمام حرکات و سکنات، لباس و کفشهای پرسوناژهایم را از روی خودم می کشم. چاقی و لاغری این شیطانکها هم کاملا وابستگی به رژیم غذایی ام دارد."
محصص پیش از انقلاب ایران به نیویورک رفت و تا زمان مرگ در آنجا زندگی کرد. او برای نشریات معتبری چون روزنامه نیویورک تایمز طرح کشید.
تا دو سال پیش در ایران خبری از محصص نبود و کسی خبر از او نداشت. همه چیز در خاطرات نسلی خلاصه می شد که سی سال پیش را روایت می کرد تا آنکه تعدادی از آثار وی برای اولین بار بعد از انقلاب در تهران به نمایش گذاشته شد.
بازگشت هنرمند به ایران با طرحهایش، یک بار دیگر فضای هنری کشور را تحت تاثیر قرار داد و خاطرات گذشته زنده شد.
آخرین نمایشگاه آثار وی در خرداد ماه امسال در نیویورک به مناسبت بزرگداشت این هنرمند کاریکاتوریست ایرانی از سوی "انجمن آسیا" برپا شد.
در این نمایشگاه که به مناسبت یک عمر فعالیت هنری محصص برپا شده بود، خودش به دلیل بیماری حضور نداشت.
اردشیر محصص سه ماه بعد در حالی دنیا را با آدمهایش تنها گذاشت که هنوز چهره آن مرد پیشانی بلند با عینک ته استکانی که به کاریکاتور ایران شکل تازه ای داد در خاطره ایرانیان بازمانده است.