ایران و بحران کنونی در نظام بین المللی
شنبه هفدهم می ۲۰۱۴، دکتر عباس میلانی، استاد علوم سیاسی دانشگاه استنفورد و نویسنده ی کتاب “نگاهی به شاه” به دعوت مرکز فرهنگی “پرشین سیرکل” در بنیاد پریا سخنرانی کرد. سخنرانی او بر تأثیر بحران های جهانی بر مسائل ایران تمرکز داشت.
دکتر میلانی که برای حضور در کنفرانس سه روزه ی “پژوهش تاریخ و فرهنگ ایران” در تورنتو به سر می برد، صبح شنبه در این کنفرانس در مورد وضعیت بهائیان ایران و حقوق شهروندی آنان سخنرانی کرده بود.
در آغاز، احمد تبریزی، رئیس بنیاد پریا، ضمن خوشامدگویی به سخنران و حاضران در جلسه، به انتخابات سال آینده ی فدرال اشاره کرد و از سه تن از کاندیداهای ایرانی ـ لیلی پورزند از حزب لیبرال ویلودیل، مجید جوهری از حزب لیبرال ریچموندهیل و مایکل پارسا از حزب محافظه کار ریچموندهیل ـ که در میان جمع حضور داشتند دعوت کرد تا به روی صحنه بروند و حاضران در جلسه با چهره های آنها آشنا شوند.
در ادامه ی جلسه، عباس میلانی، ضمن تشکر از خانم و آقای تبریزی برای میزبانی شان، بنیاد پریا را یکی از موفق ترین مرکزهای فرهنگی خارج ایران خواند.
نویسنده ی کتاب نگاهی به شاه، همچنین خدمات پرشین سیرکل را ستود و گفت، کاری که پرشین سیرکل در مورد چاپ و انتشار کتاب “نگاهی به شاه” کرده، کار بی سابقه ای است. او افزود، در این فضای بلبشو که در ایران آقای احمدی نژاد رسما کتاب را سانسور کرد، ما توانستیم در خارج کشور کتاب را در سطح بی سابقه ای چاپ و پخش کنیم و در سطح شگفت انگیزی به رایگان در دسترس علاقمندان در ایران قرار دهیم و این ممکن نبود مگر با درایت و پشتکار مهندس تبریزی و تیم خوبی که درست کردند. من بی نهایت از ایشان متشکر هستم.
پس از این مقدمه، دکتر میلانی به موضوع سخنرانی اش پرداخت و گفت: بحث امروز ما در مورد تحولاتی است که در سطح جهان دارد اتفاق می افتد و تأثیری که بر ایران می گذارد.
نویسنده ی کتاب”تجدد و تجدد ستیزی در ایران” در مورد وضعیت ایران گفت: در حال حاضر ایران در دوران گذار به سر می برد. اگر بشود گفت که تجدد واقعی در ایران هرگز رخ داده آن تجدد واقعی الان دارد اتفاق می افتد. تمام بنیادهای فکری رژیم جمهوری اسلامی از پایین متزلزل شده. دلیل آنکه آقای خامنه ای می گوید آنچه مرا شب ها از خواب باز می دارد، وضع فرهنگی ست، بیخود نمی گوید. دلیل اصلی اش این است که می داند اتفاقی در ایران افتاده که نه او، نه مصباح، نه سپاه، نه بسیج و نه رادیو و تلویزیون هیچیک نمی توانند جلویش را بگیرند. اتفاقی ست که از پائین افتاده به بالا و رهبری اش را هم زنان برعهده گرفته اند و جامعه ی ایران را دارد به جهت کاملا متفاوتی می برد.
دکتر میلانی این دوره ی گذار را دورانی سخت و پرتلاطم خواند که مصائبی به همراه دارد ولی به گفته ی او “مواهبش هم به غایت زیاد است.”
سخنران سپس به بحران های جهانی پرداخت و تأثیراتش را در رابطه با ایران برشمرد و گفت: جامعه ی ایران که خودش در حال گذار است، در دورانی دارد زندگی می کند که نظام بین المللی هم در حال بحران است. بحران حال حاضر در صد سال اخیر بی سابقه است. منظورم بحران های منطقه ای مثل مسئله روسیه و اوکراین و یا بوکو حرام در آفریقا نیست، بلکه جهان عصر ما دارد عوض می شود و این تحولات از بعضی جنبه ها ربط مستقیم با آینده ی ایران دارد. اگر ما به طور جدی به جهت و پیامدهای این تحولات در ارتباط با ایران فکر نکنیم، این انقلابی که در کشور ما دارد اتفاق می افتد، ممکن است فرصت تاریخی اش را از دست بدهد.
دکتر میلانی سپس مروری کوتاه و تاریخی به وضعیت جهان پس از جنگ جهانی دوم کرد و گفت: با سقوط شوروی، دوران بعد از جنگ جهانی دوم، فرو ریخت. آن دوران یک ساخت و ساز خاص داشت. به قول آقای روحانی دو تا کدخدا داشت، یکی آمریکا و یکی شوروی. کمتر اتفاقی در جهان می افتاد که یکی از این دو دستی در آن نداشته باشد. مفهوم قدرت هم بیش و کم تعیین شده بود. این قدرت برخاسته از سرمایه و نیروی نظامی بود. ایدئولوژی بر هر دو طرف حاکم بود. یا با مایی یا دشمن مایی، راه سومی وجود نداشت. نظام مالی جهان را آمریکا تعیین می کرد. در ۱۹۴۴ یک نظام مالی برای دنیا ایجاد کردند که عملا آمریکا را مالک مطلق نظام اقتصادی جهان می کرد. در برتون وودز گفتند بانک های مرکزی می توانند به عنوان ذخیره یا طلا داشته باشند و یا دلار، آمریکا هم تضمین پرداخت آن را داشت. این به آن معنا بود که در واقع آمریکا یک معدن بدون اتمام طلا داشت یعنی هر چقدر می خواست پول چاپ کند و مردم هم این پول را به عنوان برابر طلا می خریدند.
جنگ ویتنام و جنگ کره اتفاق افتاده بود و آمریکا مدام پول چاپ کرده بود و در موضع ضعف اقتصادی قرار داشت. در سال ۱۹۷۱ نیکسون، رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد که آمریکا حمایت خود را از برتون وودز برمی دارد و به این ترتیب برابری قیمت دلار و طلا از بین رفت و نظام مبتنی بر دلار فرو پاشید.
استاد علوم سیاسی دانشگاه استنفورد، سپس به پیامدهای این تغییرات اقتصادی پرداخت و گفت: در این مرحله ی جدید ما با پدیده هایی روبرو هستیم که قبلا وجود خارجی نداشتند و یا ما دانش شناخت اش را نداشتیم.
یک: مفهوم قدرت عوض شد. قدرت دیگر صرفا از طریق توپ و تانک تأمین نمی شد. قدرت، قدرت اطلاعات بود. قدرت توان توزیع و کنترل و تقسیم اطلاعات بود. حالا دیگر قدرت در دست کسانی ست که سمبل های اقتصادی را می توانند تعریف کنند. کامپیوتر بخشی از کارهای ما را دارد انجام می دهد. بنابراین نظام های سرمایه داری با یک بحران ساختاری روبرو شدند و این بحران هر روز دارد جدی تر می شود.
آمریکا بین ۱۵ تا ۲۰ درصد بیکاری ساختاری دارد. کسانی هستند که کارشان را از دست داده اند و کارشان رفته به چین و مالزی و مکزیک و امکان برگشتش دیگر نیست. بنابراین نظام های سرمایه داری پیشرفته مثل آمریکا و اروپا، با یک بحران جدی اقتصادی روبرو هستند. بخش مهمی از فعالیت های تولیدی شان به خارج از اروپا و آمریکا می رود و راهی هم برای گریزش نیست. مقدار پولی که فقط شرکت اپل در خارج از آمریکا پارک کرده سه برابر کل درآمد پول نفت ایران از روز اول تا امروز است. این دوستانی که می گویند آمریکا از قدرت اقتصادی شاه ترسید برای همین خاطر انداختش، من همیشه یادآوری می کنم که ببینید چند شرکت بزرگ آمریکایی در سال ۱۹۷۹ به تنهایی بزرگتر از اقتصاد ایران بودند. شرکت حمید مقدم، کسی که ایرانشناسی را در استنفورد بنیان گذارد، فقط به تنهایی ارزش سهامش بیشتر از کل درآمد نفت ایران در سال گذشته بوده. سهم او شصت میلیارد دلار می ارزد، ایران چهل میلیارد دلار درآمد نفت داشته. این ابعاد قدرتی ست که در یک شرکت خوابیده.
دکتر میلانی که خود در سال ۱۹۶۶ دبیرستان فنی را در اوکلند آمریکا تمام کرده و بقیه ی تحصیلاتش تا مقطع دکترا سال ۱۹۷۴در آمریکا بوده، در مقایسه وضعیت زندگی آمریکایی امروز با پنجاه سال پیش گفت: در سال ۱۹۶۵ اکثریت خانواده های آمریکایی
یک درآمد داشتند و یک زندگی چهارنفره را اداره می کردند. خانه و اتوموبیل خودشان را داشتند و بچه هایشان را به دانشگاه می فرستادند. الان استاد دانشگاه استنفورد هم نمی تواند اطراف استنفورد خانه بخرد، چه برسد به یک کارمند رستوران و یا راننده. این یک بحران ساختاری در غرب است که پیامدهای جدی خواهد داشت.
نویسنده ی کتاب پرفروش “شاه” افزود: در آمریکا، در سه چهار ماه اخیر یکی از پرفروش ترین کتاب ها، کتاب یک استاد فرانسوی است که دانشگاه هاروارد چاپ کرده. او ده سال بررسی کرده و این کتاب را نوشته. حدود صد صفحه ی کتاب فرمول های ریاضی و اقتصادی است، ولی بقیه اش یک حقیقت بسیار تلخ و اجتناب ناپذیر است اینکه نابرابری در جوامع سرمایه داری در حال رشد است و به طور فزاینده ای تفاوت بین فقیر و غنی دارد زیاد می شود و اگر جلویش را نگیرند، فزاینده تر خواهد شد و این دیگر قابل دوام نیست و این نشاندهنده ی آن بحران ساختاری ست.
سخنران در ادامه به توان بالقوه ی ایران در حوزه ی فن آوری اطلاعات اشاره کرد و نمونه هایی برای آن برشمرد و گفت: کمتر شرکت بزرگ اطلاعاتی در غرب هست که ایرانیان در آن نقش اساسی بازی نکرده باشند. از گوگل بگیرید، تا ای بی و سیسکو. در سلیکان ولی، گروه مدیران ایرانی سلیکان ولی تنها شرکت هایی را می پذیرند که یا سرمایه شان بالای پنج میلیون دلار یا سرمایه کنترلی آنها بالای پنجاه میلیون دلار باشد. این گروه پنج سال پیش بالای ۱۵۰ عضو ایرانی داشتند. بالای صد دانشجوی ایرانی در دانشکده علوم و کامپیوتر استنفورد که از بهترین دانشگاه ها در این رشته است، تحصیل می کنند. هفتاد درصد دانشجویانی که در المپیاد برنده شده اند، در خارج کشور به سر می برند. اگر آقایان تمام هم و غم شان را در قضیه اتمی نمی گذاشتند، ایران می توانست در زمینه ی اطلاعات پیشرو باشد. اگر ایران، ایرانِ دمکراتیک شود، همین نسلی که اینجا هستند می توانند ما را به این قافله برسانند ولی اگر عقب بمانیم، یک عقب مانده ی عظیم تاریخی خواهد بود.
دکتر میلانی در این خصوص نمونه ای تاریخی آورد و گفت: وقتی صنعت چاپ آمد، روحانیون اسلام نگذاشتند برای صد سال صنعت چاپ به ایران بیاید، گفتند نام الله روی کاغذ می آید و ملوث می شود. یک صدمه ی عظیم تاریخی به ایران وارد کردند. الان اگر نجنبیم و به قافله ی اطلاعات نپیوندیم همان بلای صنعت چاپ بر سرمان می آید.
دکتر میلانی به بحث تغییرات در حوزه ی انرژی پرداخت و گفت: تحولات دیگری هم که اصلا آقایان به آن توجهی ندارند، تحولات عرصه ی انرژی ست. آمریکا تا سه سال دیگر کاملا از نفت خاورمیانه بی نیاز می شود. چین به احتمال قوی تا ۲۰۲۰ به همین صورت. آنها میلیاردها دلار سرمایه گذاری کرده اند تا نفت و گاز خودشان را به دست آورند. خاورمیانه ای که بازار چین و آمریکا را نداشته باشد، خاورمیانه ی متفاوتی خواهد بود. ایران ۸۰درصد درآمدش وابسته به نفت است.
دکتر میلانی افزود: یک تحول مهم دیگری که دارد اتفاق می افتد و دوباره یک انتخاب استراتژیک فراروی ایران است، یک دعوای جئواستراتژیکی ست بین چین و روسیه و غرب برای سیطره بر آسیا. بخشی از آن ایجاد یک بازار مشترک است زیر نظر پوتین از تمام کشورهایی که زمانی زیر سیطره اتحادجماهیر شوروی بودند. چین چنین چیزی را نمی خواهد و خودش را رقیب روسیه می داند. هند خودش را رقیب چین می داند. (تحولی که در بیست و چهار ساعت اخیر در هند افتاد واقعا تحول عظیمی بود و من پیامدهایش را نمی توانم تصور کنم. در انتخابات هند برای اولین بار یک هندوی رادیکال که در دوران فرمانداری اش دوهزار مسلمان قلع و قمع شده اند، برای کشوری که ۱۳درصد جمعیت بیش از یک میلیاردی آن، مسلمان هستند، انتخاب شده.)
در این دعوا خیلی مهم است که ایران چگونه موضع بگیرد. در همین قضیه اوکراین و دعوای روسیه و غرب، اگر دست ایران به خاطر مسئله اتمی زیر ساطور روسیه نبود، می توانست مواضع متفاوتی بگیرد و از باز شدن بازارها و امکانات سرمایه گذاری بهره برداری بکند.
دکتر میلانی اشاره وار به موارد مهم دیگر در خصوص ایران پرداخت و گفت: من کمتر دیده ام در مطبوعات داخل و خارج کشور بحثی در مورد نحوه ی تقسیم نفت و گاز دریای خزر باشد. نفت و گاز دریای خزر کمتر از خلیج فارس نیست. سهم ایران چقدر خواهد بود؟ از۵۰درصد رسیده به ۱۲درصد. موضع گیری ایران در این باره، نقش مهمی برای آینده ی ایران دارد.
دکتر میلانی همچنین به موضوع بسیار مهم محیط زیست، تغییرات آب و هوایی و گرمای جهانی پرداخت و گفت: یک نکته ای که در ایران در موردش کم صحبت می شود ولی در غرب به عنوان یک مسئله انسانی به طور روزافزون مطرح می شود، مسئله تغییرات آب و هوایی ست. هفته ی پیش در تدتاک استنفورد موضوع گرمایش شدید جهانی و تأثیر آن در آینده اقتصاد مطرح شد. اگر کار جدی در این زمینه انجام نشود، احتمال می رود که در پنجاه سال آینده چهار درجه سانتیگراد هوای جهان گرمتر شود و این بی سابقه است و در این صورت بسیاری از سواحل زیر آب می روند. من از آمار داده شده در این سخنرانی وحشت کردم و دیدم ما غافل نشسته ایم. ایران به لحاظ ویژگی هایی که دارد، زمین های بایر، وضعیت آب و هوا، نزدیکی به خلیج فارس، حتما نیاز دارد که به صورت جدی به موضوع گرمای جهانی بیندیشد.
مدیر برنامه مطالعات ایرانی در دانشگاه استنفورد در انتقاد به سیاست های مخرب رژیم ایران گفت: این رژیم دو برنامه موفق داشت یکی کنترل جمعیت بود و یکی سوادآموزی. حالا دارند برنامه کنترل جمعیت را به هم می زنند، چرا؟ برای اینکه فکر می کنند تعداد مومنین دارد کم می شود، با افزایش جمعیت می شود مومنین را زیاد کرد. نه، چنین چیزی نمی شود. برای اینکه بچه مومن که به دانشگاه برود می شود سعید حجاریان و محسن مخملباف. دفتر تحکیم وحدت که پدر ما را در دانشکده حقوق و علوم سیاسی درمی آورد، حالا شده یکی از مراکز ادعا.
دکتر میلانی سخنرانی اش را با اشاره به نقش زنان در آینده به پایان برد و گفت: من فکر می کنم ما وارد عصری شده ایم که حاکمیت بلامنازع مردان خوشبختانه به سر آمده، زیرا در دورانی که مردان حاکمیت داشتند خیلی عاقلانه حکومت نکردند. ما در سطح جهانی شاهد یک تغییر جدی هستیم. می دانم که خیلی ها از انتخاب یوروویژن خوششان نیامده، اما نکته ی جالبی در آن است و اینکه آن تقسیم بندی های سنتی جنسیتی دیگر محلی از اعراب ندارد. زن ها در ایران علیرغم تمام تعاریف مردسالارانه و نقش سنتی که برای زنها قائلند، دارند در همه زمینه ها پیش می روند.
شاید تنها امید ما این است که در دور آینده، بیش از پیش تصمیم گیرندگان زنان خواهند بود، نه مردان ـ که جهان را به این پرتگاه رسانده اندـ . در ایران هم امیدوارکننده ترین جنبه ی گذار، نقش پررنگ زنان است.
بخش دوم برنامه، به پرسش و پاسخ اختصاص داشت که در بیش از یک ساعت دکتر میلانی به پرسش های کتبی حاضران پاسخ داد.