بخشی ازکتاب جرایم و مجازات دراسلامی
نگارش: عزت مصلی نژاد
ناشر: نشر زاگرس
ویراستار: شهلا کیوانی
طرح روی جلد: منصورشمس
ویرایش و صفحه آرایی: وداد پایا
با همکاری: محمد الله وردی، سارا شمس و هرمزکبیری
و سپاس بی کران از پرویزقلیج خانی به خاطرپیشنهاد موضوع

روگشایی این کتاب روزشنبه ۲۸ جون ۲۰۱۴ ساعت ۲ ونیم بعداز ظهردرنورت یورک سیویک سنتر(سالن بزرگ) انجام خواهد شد.

مقدمه

اشتباه است اگر فکر کنیم همه ی ادیان دارای نظام کیفری هستند. غالب مذاهب شرقی (بودائیسم، جینیسم، دائوئیسم، شینتو و آئین کنفوسیوس) و برخی از سنت های هندوئیسم به جای ایجاد یک سیستم جزایی به جنبه های اخلاقی و آموزشی مذهب تأکید دارند. نظام جزایی در هر دین با تمام گرایی و جهانی بودن آن ارتباط تنگاتنگ دارد. در این مورد می توان گفت که احتمالاً اسلام سرآمد دیگر ادیان ابراهیمی (آئین یهود و مسیحیت) می باشد. اسلام دینی است که خود را آخرین و کامل ترین دین و تنها دین بر حقِ جهان می شمارد.

islamic-punishment
در اسلام، شیوه ی زندگی آدمیان توسط مشیت الهی مقدر شده است که “تمام جنبه های زندگی و فعالیت انسان ها را درحوزه ی قدرت الهی و عبودیت انسان” قرار می دهد. “کنت کرگ”، نویسنده و کشیش بریتانیائی برآن است که در شریعت اسلامی “مذهب قانون می شود و قانون مذهب.” (۱) دکتر گریگوری گریسون، استاد مطالعات امنیتــــی کشورهای آسیایـــــی ـ اروپایی، نظریه ی مشابهی را ابراز می دارد:
“مسلمانان تأکید می کنند که اسلام نه تنها یک نظریه ی دینی بلکه یک شیوه ی زندگی نیز هست. اسلام، بین نظرگاه و زندگی، بین اندیشه و عمل و بین گفتار و کردار هیچ تفاوتی قائل نیست. اسلام خواستار تعهد و عبودیت کامل فرد است زیرا فرد، خود یک نظرگاه زنده است.” (۲)
مبنای مجازات در اسلام فقه است که خود بخش لایتجزای شریعت اسلامی است. شریعت از لحاظ لغوی “راه” یا راه راستِ عمل و کردار (صراط المستقیم) معنی می دهد. این شریعت است که زندگی دینی، اخلاقی و دنیوی مسلمانان را تنظیم می کند. شریعت دارای جوانب و ابعاد گسترده و بسیار گوناگونی است. فقه درابتدا برای بیان علم حقوق و الهیات اسلامی به کار می رفت و فقیه به کسی می گفتند که در حقوق و الهیات اسلامی تبحر داشته است.
فقه در واقع گسترش شریعت اسلامی است و تمام شاخه های دینی و عملی قوانین اسلامی را در بر می گیرد. در اسلام، فقه رشته ای از دانش است که بر فهم دستورات حقوقی اسلامی حاکم بر اعمال و رفتار مردمی که در برابر قانونی مسئولیت دارند تاکید دارد. (۳) فقه را درک احکام عملی شریعت اسلامی که از قرآن و سنت ناشی شده است نیز تعریف کرده اند. (۴) در مواردی که شریعت تعیین تکلیف نکرده است، فقه وارد عمل می شود و فقیه (مفتی در بین اهل تسنن و مجتهد درمیان شیعیان) با درک و احاطه ای که به احکام اسلامی دارد به اظهار نظر یا فقاهت می پردازد. از این لحاظ فقه ازتنوع و گوناگونیِ فراوانی در مورد مسئله ای واحد برخوردار است.
شریعت و فقه بر مبنای قرآن، حدیث و دیگر موازین مورد قبول اسلامی قراردارند. در امر فقاهت، احادیث و سنت های به جای مانده از پیامبر اسلام نقش مهمی را ایفا می کنند. مشکل این است که کتاب های مختلفی که احادیث سنی و شیعه در آنها جمع آوری شده اند، بین دویست تا سیصد سال پس از فوت حضرت محمد به رشته ی تحریر درآمده اند. این معضل در رابطه با کتاب های نسبتاً معتبر تاریخی مانند سیره النبیِ ابن هشام، تاریخ طبری و مغازی تألیف محمد بن عمر واقدی نیز صادق است. به این دلیل و یک سلسله دلایل دیگر است که دانشمند اسلام شناس مجارستانی “اینگنازگلدزیهر” ثابت کرده است که احادیث اسلامی بنیاد علمی و تاریخی محکمی ندارند. با وجود این همین احادیث اند که یکی از مبانی فقه اسلامی را تشکیل می دهند و طی قرون متمادی در اعمال مجازات های اسلامی بدان ها استناد شده است. (۵)
درحال حاضر فقه، به مفهومی خاص حقوق و کیفر اسلامی مورد استفاده قرارمی گیرد. (۶)
لازم به تذکر است که فقه اسلامی فاقد انسجام و یکپارچگی است. فقه شیعه با فقه سنی تفاوت های بسیار دارد و فقهِ فِرَق مختلف اهل تسنن (حنفی، مالکی، حنبلی و شافعی) تفسیرها و عملکردهای متفاوتی را ازشریعت اسلامی به دست می دهند. فقه شیعه از نظر برخورد با مجازات، با فقه شافعی نزدیکی هایی دارد.

طرح از مانا نیستانی

طرح از مانا نیستانی

فقه اسلامی در دِرازنای تاریخ، توان آن را نیافت که در زمینه ی حقوق کیفری بنیاد پایدار و منسجمی را پدید آورد. یکی از جمله دلایل این امر آن است که در اسلام، مفاهیم جرم و گناه با هم عجین شده اند. ارتقاء حقوق جزایی مستلزم برخورداری از بصیرت و آگاهی نسبت به ماهیت و چگونگی جرم به عنوان یک مفهوم حقوقی و دنیوی است، درحالی که گناه یا معصیت، نه یک اصطلاح حقوقی است و نه در حوزه ی اخلاقیات می گنجد. گناه، بیش از هر چیز، یک مفهوم مذهبی است که به خطای انسان در برابرخدا باز می گردد. گناه با فاصله گرفتن انسان از خدا مفهوم پیدا می کند ـ زمانی که فرد در برابر خدا نافرمانی و علیه او طغیان می کند. گناه زمانی مفهوم پیدا می کند که فرد مؤمن اراده ی خود را جانشین مشیت پروردگار خویش می سازد و به جای آنک ه خدا را در مرکز همه چیز قرار دهد خود و تمنیات خود را اولویت می بخشد.
درمسیحیت، نومیدی و بی حوصلگیِ مزمن، گناه و از نمودهای جدایی انسان از خداست. گناه با جرم فرق می کند. اولی درحوزه ی مذهب و دومی علیه فرد یا جامعه صورت می پذیرد و مشمول مجازات قرار می گیرد. بسیاری از گناهان هستند که درجوامع مدرن جرم شناخته نمی شوند. در این زمینه مثال های مختلفی را می توان ارائه داد: بت پرستی، ارتداد، هم جنس خواهی و نظایر اینها.

دراسلام مرزِ بین گناه و جرم ازبین می رود و دولت های اسلامی، به نیابت ازطرف خدا، آنچه را که به درست و یا نادرست گناه می پندارند، مشمول مجازات قرار می دهند. این درحالی است که مجازات اصلی گناه در آخرت توسط خدا با شدت و حِدّت بیشتری اعمال می شود.

پانویس:

۱. Cragg, K. (1969). The House of Islam. Belmont, California: Dickenson Publishing Company Inc., P. 45.
۲. Gregory Gleason, G. (1997). The Central Asian States: Discovering Independence. Boulder: Westview Press, P. 41.
۳. Mu’il Yusuf Izz al-Din (2004). Islamic Law from Historical Foundation to Contemporary Practice. Edinburg: Edinburg University Press Ltd., Chapter 7, p. 92.
۴. Esposito E. (1999). Oxford History of Islam. Oxford: Oxford University Press, p. 109.
۵. Goldziher, I. (1981). Introduction to Islamic Theology and Law, Andras Hamori and Ruth Hamori, Trans. New Jersy: Princeton N.J.: Princeton University Press.
۶ـ پطروشفسکی، اسلام در ایران، ترجمه ی کریم کشاورز، نشرنیما، آلمان، ۱۳۵۵، صفحه ی ۲۳۰.