این صفحه به بهائیان اختصاص دارد
از آثار حضرت شوقی ربانی که قیادت جامعه بهایی را از سال ۱۹۲۱ تا ۱۹۵۷ عهده دار بودند در مارچ سال ۱۹۴۱ چنین فرمودند:
در این زمان سراسر جهان را طوفان خروشانی فرا گرفته که شدتش بی سابقه است و مسیرش نامعلوم. تأثیرات آنیاش دهشت زاست و نتایج نهاییاش بی نهایت پرشکوه و جلال. نیروی محرکهاش بی رحمانه بر وسعت و سرعتش می افزاید و قوه تطهیریه نهانیاش روز به روز شدیدتر می گردد. عالم انسانی در قبضه قدرت مخربهاش اسیر است و به مظاهر قهاریت مقاومت ناپذیرش گرفتار. نه از منشأ و مبدأش آگاه است و نه بر اهمیتش واقف و نه از نتایجش با خبر. لهذا حیران و نالان و درمانده و سرگردان به این صرصر (باد شدید) قهر الهی نگران است که چگونه به دورترین و آبادترین نقاط کره زمین تاخته. بنیانش را متزلزل ساخته، تعادلش را برهم زده، مللش را منقسم نموده، خانمان مردمش را برباد داده، بلادش را مضمحل کرده…
هر ناظر هشیاری درمی یابد که بعضی از مؤسسات دینی به نحوی جبران ناپذیر درهم شکستهاند و شکافی که بین گروه متعصبین و آزادی منشان ادیان بوجود آمده هر دم فراختر می شود. بالنتیجه عقاید و اصولشان یا رقیق و کم رمق و یا احیاناً به کلی متروک شده است. تسلط شان بر رفتار و سلوک افراد انسانی ضعیف گشته است و از عده و نفوذ روحانیونشان کاسته است و در عین حال جبن و ریای شیوخ و وعاظ شان چه بسا که برملا شده است. اوقاف شان در بعضی از کشورها از میان رفته و آموزش دینیشان رو به انحطاط نهاده است. معابدشان بعضی به کلی خراب و بعضی متروک گردیده و غفلتشان از خدا و تعالیم خدا و بی خبریشان از مقصد الهی سبب ضعف شان شده و علت تحقیر و توهینشان گشته است…
باید اذعان کنیم که افراد و مؤسسات بشری امروز به چنین وضع اسف باری دچار گشتهاند. حضرت بهاءالله در باره حسرت و اندوه بشر غافل چنین فرموده: دو نفس دیده نمی شود که فی الحقیقه در ظاهر و باطن متحد باشند. آثار نفاق موجود و مشهود و مع آن که کل از برای اتحاد و اتفاق خلق شده اند. در همین لوح می فرمایند غفلت تا کی، اعتساف ( ظلم و ستم) تا کی، انقلاب و اختلاف تا کی، فی الحقیقه اریاح یأس از جمیع جهات در عبور و مرور است و انقلابات و اختلافات عالم یوماً فیوماً ( روز به روز) در تزاید.
مبادا منظور ما بر کسی مشتبه شود و حقیقت مسلمی که از اصول آئین حضرت بهاء الله است سوء تعبیر گردد. هر کس که پیرو دین بهایی باشد به جان و دل معتقد است که جمیع پیغمبران خدا منشأ الهی دارند… و به وحدت اصلیه آنان ایمان دارد. تسلسل ظهوراتشان را تأیید می کند و مرجعیت الهی کتب مقدسه و ارتباط شان را به یکدیگر اذعان دارد. آمال و مقاصدشان را یکی می داند و نفوذ و قدرت شان را یکسان می شمرد. پیروان شان را بالمعال با هم موافق و ملائم می بیند. به شهادت قلم حضرت بهاءالله همه را در یک رضوان ساکن بینی و در یک هوا طائر و بر یک بساط جالس و بر یک کلام ناطق و بر یک امر آمر.
دیانتی که به حضرت بهاءالله منسوب است هرگز قصدش آن نیست که مقام پیغمبران قبل را تخفیف دهد و تعالیم شان را تحقیر کند و ذرهای از انوار ظهوراتشان بکاهد و محبت شان از دل پیروان شان بزداید و اصول شریعتشان را منسوخ سازد و کتب نازلهشان را بیاعتبار نماید و یا آمال حقّه مؤمنان شان را متوقف کند. آئین بهایی این نظر را مردود می شمارد که بگویند دینی از ادیان آخرین ظهوری است که خداوند برای نوع انسان مقرر فرموده چنان که حضرت بهاءالله آئین خویش را نیز آخرین ادیان نمی داند بلکه بر عکس نسبی بودن حقایق دینی را ترویج و تسلسل ظهورات الهیه و تکامل تدریجی مکاشفات دینی را تاکید فرموده است. حضرت بهاءلله مقصد مبارکش این است که اساس ادیان الهیه را بسط دهد و اسرار کتب مقدسه را مکشوف سازد. مقصد جمیع ادیان را یکی می داند و وظایف شان را هماهنگ می سازد و حقایق لن یتغیری را در جمیع ادیان موجود است از نو بیان می فرماید. تعالیم اساسی شان را از تعالیم فرعیه و تقلیدیه منفصل ساخته، حقایق نازله از جانب خدا را از خرافات وارده از علمای دین جدا می نماید و اعلان می فرماید که بی تردید جمیع ادیان متحد شوند و جمیع آمال عالیه شان تحقق یابد…
آیا این بحران و هیجان حادّی که حال بشر را احاطه نموده و در تاریخ نوع انسانی بی نظیر است به چه منبع و مبدایی می توان نسبت داد جز آن که بگوییم که آن همه از تأثیرات روح عظیمی است که در حقایق جمیع کائنات نبّاض (متحرک) است و جهان را به لرزه می افکند و نیرویش می دهد و نجاتش می بخشد. این تشنجات جامعه امروزی جهان، این غلیان (جوش و خروش) افکار جنون آسای مردمان، این آتش سوزان منازعات نژادی و دینی و طبقاتی، این غرقاب ملل، این سقوط پادشاهان و تجزی امپراطوری ها و انقراض سلسله ها و هبوط مقامات دینی و انحطاط مؤسسات معهود و قدیم و گسستن رشته های عرفی و دینی که طی قرون و اعصار مردم دنیا را به هم پیوند می داد تمام شواهدی هستند که از شروع جنگ جهانی اول که بمنصّۀ (ظاهرشدن) ظهور و بروز رسیدند و در تمام این شواهد اثرات تولد عصر جدیدی را می توان تشخیص داد. حال در بحبوحه درد زایمان وقتش رسیده است که به مدد تأثیرات روح خلاق و صفابخش و تحول انگیز امر حضرت بهاءالله فارغ شود و بار سنگین خویش را بر زمین نهد…
خداوند متعال به تدریج و به نحوی اسرار آمیز و مقاومت ناپذیر به اجرای نقشه های عالیه خویش مشغول است ولی افسوس که ما امروز از ادراکش عاجزیم و فقط جهانی را در مقابل خویش می بینیم که ناامید در بند دام خویش افتاده و از ندای آسمانی که صد* سال است او را به خدا می خواند غافل مانده و در عوض به صفیرهای خطر و صداهای جانخراشی دل بسته که او را به پرتگاه مذلت می کشاند.
مقصد خداوند چیزی جز این نیست که از طریقی که فقط خود می داند عصر بزرگ و زرّینی را آغاز کند و جهان را از شرّ درد و رنج و جنگ و ستیز برهاند. اوضاع جهان در این ایام بسی تاریک است اما آینده دورش چنان درخشان و چنان پرتو افشان است که اینک تصویرش در این زمان بر صفحه دیدگان ما هرگز نقش نبندد.
*بیش از صد و شصت سال.
خوانندگان عزیز، در صورتیکه مایل به دریافت نسخه ای از مقاله فوق از طریق ایمیل هستید و یا راجع به تعالیم بهائی سؤالی دارید لطفا با ما تماس بگیرید: پیامگیر : ۷۴۰۰-۸۸۲-۹۰۵ ، ایمیل: anyquestionsplease@gmail.com
وب سایت برای برخی از کتابهای فارسی بهائی : www.reference.bahai.org/fa