۱ـ اعتصاب کشاورزان رودبار جنوب جلوی فرمانداری
در پی کاهش شدید محصولات کشاورزی، جالیزکاران زیان دیده شهرستان رودبار جنوب ضمن تجمع، مقابل فرمانداری رودبار محصولات و دسترنج خود در معابر عمومی تخلیه کردند.
کشاورزانی که زحمات و سرمایه گذاری یک ساله خود را بر باد رفته می دیدند با تجمع و ایجاد راهبندان با تخلیه محصولات و دسترنج خود در معابر عمومی اعتراض خود را به وضعیت موجود اعلام کردند.
این اعتراضات که از ساعات اولیه صبح امروز در میدان بار، در ورودی شهر شروع شده بود تا ظهرهمان روز ادامه داشت.
نیروی انتظامی شهرستان نیز پس از گذشت بیش از سه ساعت از شروع اعتراضات وارد عمل شد.
سایت محافظه کار دانا که این خبر را منتشر کرده، در تکمیل آن مدعی شده است: جالیز کاران که دولت را مقصر اصلی می دانستند با شکستن تابلو فرمانداری، نارضایتی خود را از دولت اعلام کردند و خواهان مدیریت جهادی در عرصه اقتصاد این شهرستان شدند! (نقل به مضمون) / شنبه، ۱۳ اردیبهشت، ۱۳۹۳
۲ – این تصویر نمایش توفان شدید و کم سابقه تهران و مناطق اطراف تهران است که دست کم ۵ نفر را کشت و عده ای را مجروح کرد (توفان ۱۲ خرداد ۱۳۹۳ )/ دلیل بروز چنین حادثه ای که علی القاعده در مناطق کویری اتفاق می افتد، ولی در حال حاضر در مناطق مرکزی کشور حادث گردیده است، بیشتر به واسطه تبدیل و تغییر کاربری عرصه مراتع به اراضی زیر کشت دیم و توسعه دیمزارها، و از طرف دیگر احتمالا به خاطر خشکسالی های چند دهه اخیر و عدم رویانیدن گیاهان مقاوم و خشکی پسندی است که می تواند از حرکت خاک سطح الارضی و تثبیت شن های روان جلوگیری کند. نتیجه آن که به خاطر بی توجهی به وضعیت محیط زیست کشور و عدم دلسوزی به حفظ منابع طبیعی اینک فاجعه ای است که بدان دچار آمده ایم. در این مورد جهت جلوگیری از وقوع چنین پیش آمدی، در رژیم گذشته در منطقه فتح آباد بویین زهرا نسبت به کاشت درختچه های تاغ و آتزیپلکس۱ و برخی گونه های خشکی پسند به صورت گسترده ای عمل گردید و توانست مانعی زنده در مقابل این پدیده مخرب به وجود آورد
. آنچه نگارنده از آن بی اطلاع می باشم و در گزارش به آن اشاره نشده است، جهت وزش باد و این که توفان مذکور از کدام جهت جغرافیایی به سوی منطقه جریان داشته است؟ ولی با توجه به شرایط محیط جغرافیایی کشور و آشنایی که با این قبیل حوادث داشته ام می توانم به صورت قطعی مسیر حرکت توفان را حدس بزنم. به طور حتم بایستی توفان از سمت جنوب غربی یا از طرف بویین زهرا اتفاق افتاده باشد، و این همان مسیری است که در سالهای پیش قبل از انقلاب که مشابه چنین اتفاقی به وقوع پیوست (سال ۱۳۴۲ شمسی)، تمهیداتی در جهت مبارزه با آن حادثه به عمل آمد که خود موجب قطع توفانهای شن گردید.
۳- گوشه دیگری از تخریب محیط طبیعی و شرایط زیست محیطی کشور، “ماجرای خشکانیدن دریاچه ارومیه”
آنچه ذیلا ملاحظه می شود نامه ای است که در سال ۱۳۸۱ (ش) از طرف انجمن آبخیزداری ایران به آقای محمد خاتمی رئیس دولت در دو دوره ریاست جمهوری سال های ۱۳۸۴-۱۳۷۶ در مورد خطر خشک شدن دریاچه ارومیه نگاشته شده است. نامه هشدار دهنده ای است به بالاترین مسئول و مقام اجرایی، تا بتوان قبل از وقوع هرگونه پیش آمد ناگوار برای دریاچه همچنین برای سرتاسر منطقه شمال غربی، حتی گسترده تر تا حوالی مناطق مرکزی کشور از بروز فاجعه جلوگیری به عمل آید. هشداری که هرگز مورد التفات قرار نگرفت، بلکه با انجام عملیات سدسازی های بی مورد و جلوگیری از ورود
آبی که سهمیه دریاچه متصور بود بیشتر از پیش آنقدر پیش رفتند تا این که وضعیت حیات دریاچه به روزی افتاده است که دارد آخرین نفس ها را می کشد.
در واقع خشک شدن دریاچه تنها مورد دغدغه نیست، بلکه فاجعه بسیار بالاتر از آن است که تصور شود. در واقع مشکل حجم عظیم نمکی است که در گستره ای به وسعت ۵۲۰۰ کیلومتر مربع سطح دریاچه خطر هجوم نمک در منطقه زرخیز و حاصل خیز آذربایجان (شرقی و غربی و فراتر از آن تا مناطق میانی کشور) موجب ویرانی و نابودی حداقل دو استان بزرگ و دلاورخیز مملکت می شود. گناهی که منحصرا متوجه نظام جمهوری اسلامی است که با بی توجهی به ارزش های ملی از کنار آن بدون مسئولیت پذیری گذشته است. در این راستا بر اساس برآوردهای به عمل آمده، امروزه برای احیا و آبادانی مجدد این گوهر تابناک و این عرصه کم نظیر جهانی حداقل کشور می بایستی متحمل هزینه ای بالغ بر نیم میلیارد دلار بشود،۲ در صورتی که این هزینه تحمیل شده بر بودجه کشور صرفا در جهت بازگردانی دریاچه به روال گذشته است و نه خسارتی که در طول این ایام بر جامعه ساکن در منطقه و ارد آمده و خواهد آمد که به هیچ وجه قابل محاسبه نبوده و نخواهد بود.
جناب آقای سید محمد خاتمی
ریاست جمهور محبوب ایران
با سلام و دعای خیر
احتراما به استحضار می رساند از آنجائی که هر فرد مسلمان شرعا و قانونا ملزم به بیان کاستی ها و ارائه راه حل های سازنده می باشد، لذا لازم می داند جهت استحضار جنابعالی مطالبی که توسط معاون محترم محیط طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست در باب مسایل و مشکلات دریاچه ارومیه، که یکی از مصادیق منحصر به فرد و نمونه جهان محسوب بوده و تحت عنوان یکی از ۲۰ تالاب بین المللی کشور در هیات کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده است مطالبی عنوان نماید در این باره روند تفسیر شاخص های زیست محیطی حوزه آبخیز دریاچه ارومیه نشان از ورود به آستانه یک بحران یا فاجعه زیست محیطی می دهد. بحرانی که در اثر بروز پدیده خشکسالی در طول سالهای اخیر و نیز دست اندازی و دخالت های نامعقول سازمانها و ارگانهای ملی و دولتی در بهره برداری از تالاب شدت بیشتری یافته است. در واقع آنچه که موجب تشدید اثر خشکسالی گردیده بیشتر مهار جریانهای سطحی از گستره حوزه آبخیز دریاچه و بدون ارزیابی پیامدها و اثرات زیست محیطی آن می باشد به طوری که هم اکنون با احداث ۶ سد مخزنی و ۱۰ سد انحرافی مجموعا ۰۴/۱ میلیارد متر مکعب از ورودی دریاچه ارومیه کم شده است که محققا پس از احداث ۲۹ سد مخزنی و ۱۱ سد انحرافی با مجموع ذخیره سازی ۳۳/۲ میلیارد متر مکعب که تا پایان برنامه مدیریت در سال ۱۳۹۳ برنامه ریزی شده است. دریاچه از سهمیه آب طبیعی خود محروم مانده و لاجرم دچار پدیده شوم خشکی و بروز یک فاجعه غیر قابل جبران می گردد. در اثر کاهش ورودی روانآب های سطحی در مقایسه با سال پر آبی ۱۳۷۴ حجم آب دریاچه از ۴۲ میلیارد متر مکعب به نصف یعنی ۲۲ میلیارد متر مکعب و با کاهش سطحی حدود ۲۰% سال مذکور رسیده است. در اثر کاهش سطح دریاچه قریب ۱۰۰ هزار هکتار زمین های حاشیه دریاچه به شوره زار تبدیل شده و پراکنش نمک از این مناطق توسط بادهای غربی- شرقی منطقه سبب نابودی کشتزارهای حواشی شرقی دریاچه خواهد شد. علاوه بر این و در اثر کاهش ورود آب شیرین به دریاچه غلظت نمک به بیش از ۲۶۰ گرم در لیتر رسیده است در حالی که متوسط غلظت آب دریاچه در یک دوره طولانی مدت ۱۸۵ گرم در لیتر اندازه گیری شده بود. افزایش غلظت نمک حیات آرتمیا آبزی بومی دریاچه را به خطر انداخته و نابودی این جانوران با ارزش که غذای اغلب پرندگان منجمله فلامینگو ها را فراهم می آورد، موجب ایجاد وقفه در چرخه غذایی موجودات زنده دریاچه شده و زندگی آنها را مورد تهدید قرار می دهد.
آنچه مسلم است دریاچه ارومیه به لحاظ داشتن ارزش های بالای اکولوژیکی و موقعیت منحصر به فرد که در مسیر مهاجرت پرندگان قرار دارد سازمان یونسکو به همین علت آن را به عنوان ذخیره گاه زیست کره و کنوانسیون رامسر آن را به عنوان تالاب بین المللی و سازمان حفاظت از طبیعت (ای.یو.سی.ان) آن را به عنوان پارک ملی شناسایی و به ثبت رسانده اند از طرفی به لحاظ استفاده بی رویه و بدون نظارت از سموم و کودهای شیمیایی در اراضی کشاورزی که لامحاله باقیمانده آنها از طریق زباله های وارده به مجاری رودخانه ها به دریاچه راه یافته ضمن افزایش غلظت آب سبب آلودگی هرچه بیشتر آب دریاچه می گردد.
در این مورد پیش بینی می شود که در سال هدف برنامه جامع کشاورزی منطقه (یا سال ۱۳۹۳) تعداد۵.۵ میلیون تن املاح مسموم از این طریق وارد دریاچه شود. دریاچه ای که به جهت واقع شدن کلیه حوزه های آبخیز آن که در داخل خاک جمهوری اسلامی ایران قرار دارد، بهانه هر گونه اثر گذار دیگری برای نابودیش وجود ندارد و در کلیه محاکم صالحه جهانی و نسلهای آینده بجزء مسئولین سازمان های مختلف کشوری مقصر دیگری را نمی توان برایش تعریف کرد.
بهر تقدیر و با عنایت به اهمیت دریاچه ارومیه به عنوان ذخیره گاه زیستکره و زادآوری پرندگان مهاجر همچنین اهمیت اقتصادی آن در منطقه و تعدیل آب و هوا در استان های شمال غربی کشور و الزاما باتوجه به طرح مدیریتی در دست انجام سازمان محیط زیست و سازمان تسهیلات زیست محیطی جهانی (جی. ای. اف) ضمن پشتیبانی از اجرای طرح مزبور در مورد احداث سدهای به اجرا در آمده و در دست بررسی تجدیدنظر نموده و در مورد نظارت و استفاده از کود و مواد شیمیایی از طریق وزارت جهاد کشاورزی و نهادهای محلی در مورد حفظ بقای دریاچه شدیدا اقدام گردد.
جهت نجات دریاچه مذکور موارد زیر لازم الرعایه می باشد.
۱ـ غیر از سموم و کود ارگانیک و روش های مکانیکی و بیولوژیک در حوضه دریاچه ارومیه از هیچ سم و کودی استفاده نشود.
۲-راندمان آب آبیاری از ۳۵% فعلی لاجرم به ۶۰% برسد.
۳- سطح عرصه های منابع طبیعی تثبیت شود.
۴- هرگونه توسعه پروژه های آبی منوط به گزارشات (ای.آ. ا) بشود
۵- تخصیص سهم اکوسیستم و تالاب در تصمیم گیری های تخصیص آب مورد توجه قرار گیرد.
۶- اجرای بزرگراه شهید کلانتری تا ارایه بهترین گزینه متوقف شود.
انجمن آبخیزداری ایران
۴ – ترجمه مصاحبه عیسی کلانتری با روزنامه قانون درباره بحران آب در کشور، مهر ماه ۱۳۹۲
عیسی کلانتری وزیر سابق کشاورزی در دولت هاشمی رفسنجانی و مشاور در کابینه حسن روحانی، اخیرا در یک مصاحبه با روزنامه قانون اخطار می دهد که ایران در آینده نزدیک، ۳۰ سال آینده به سرزمین ارواح مبدل خواهد شد، اگر برای بهبود وضعیت آب در کشور تلاشی صورت نگیرد.
او گفت مشکل اساسی که کشور را تهدید می کند موضوع معیشت در ایران است که از اسراییل، آمریکا و چالش های سیاسی بر ما خطرناک تر است. و این بدان معنی است که فلات ایران در آتیه نزدیک غیر قابل سکونت خواهد شد، اگر شرایط موجود تغییر نکرده و کار بهسازی در این زمینه صورت نگیرد، کشور در طی سی سال آینده به شهر ارواح مبدل خواهد شد.
همچنین این طور عنوان می کند که آب های زیرزمینی رو به کاهش گذاشته و بیلان منفی آب همه جا گیر شده است، ولی با این همه هیچکس به آن نمی اندیشد.
سپس چنین متذکر می شود: من عمیقا برای نسل آینده کشور متاسفم، ایران دارای هفت هزار سال تاریخ است، اما امروز ما برای آب برنامه تدوین شده ای نداریم که بتوانیم با آن برخورد کنیم.
مورد بعدی که حائز اهمیت است، این مشکل می باشد که حتی اگر در این برهوتی که حاصل خواهد شد نزولات جوی خوبی هم داشته باشیم باز هم به این خاطر که سفره های آب زیرزمینی تهی شده، آب باران نازل شده در سطح زمین جمع شده و بلافاصله تبخیر می شود و از آن محصولی عاید نخواهد شد.
او در دنباله سخن متذکر است که کلیه سطوح آبی کشور در حال خشک شدن است، مثل دریاچه ارومیه، دریاچه بختگان، دریاچه تشک، دریاچه پریشان و سایرین. او می گوید زندگی مردم کشور مورد تهدید جدی است.
در دنباله متذکر است که بیابان در کشور در حال گسترش است، من هشدار می دهم که مناطق جنوبی سلسله کوه البرز و مناطق شرقی سلسله کوه زاگرس به زودی غیر قابل سکونت خواهد شد و مردم این مناطق در هر صورت مجبور به مهاجرت خواهند شد، ولی کجا؟
به سهوات می توان پنداشت که از ۷۵ میلیون جمعیت کشور ۴۵ میلیون آن سرنوشت نامعلومی خواهند داشت.
در آخر ادامه می دهد، اگر امروز در پی رسیدگی به این موضوع برآییم و کار را شروع کنیم حداقل مدت ۱۵-۱۲ سال زمان لازم است تا اوضاع به حال عادی برگردد.
نگارنده گناه این سهل انگاری و این خبط بزرگ را در ستونهای بعدی تا حدودی روشن ساخته ام. آنچه مسلم است موضوع عدم مدیریت دولتمردانی است که اصولا نمی بایست در رأس امور مملکت قرار می گرفتند.
امروزه با همه مسایل و مشکلات کم آبی در کشور، آب موجود بدون ضابطه بویژه در بخش کشاورزی به مصرف می رسد، موضوعی که خود جای تأمل و تعمق دارد، به طوری که راندمان آب در بخش کشاورزی که بایستی حداقل ۷۰% باشد شاید %۳۰ هم نیست. یعنی آب را مفت و مسلم هدر می دهیم و آنوقت دادمان به هواست. موضوع بسیار حایز توجه تر از حفر چاه های عمیق است. و این بدان معنی است که تعداد چاه های عمیق که در دوران حاکمیت سلسله پهلوی تقریبا ۷۰ هزار حلقه چاه عمیق در کشور حفر گردیده بود، اکنون به حدود ۷۰۰ هزار حلقه چاه عمیق رسیده است، کاری که تمام سفره های آب زیرزمینی را به سر حد مرگ رسانیده است. چنین فرایندی علاوه بر این که باعث تخلیه سازی سفره های آب زیرزمینی گردیده، انجام آن موجبات خشک کردن بسیاری از چشمه سارها را در مناطق مرتفع کشور فراهم آورده است، و می رود که نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان.
[۱] -Atriplex or saltbush / sub family chenopodiacea/ از تیره اسفناج
۲ – by Jeff Hecht – Jul 5, 2014 – Iran will spend half a billion dollars just in the first year in a bid to revive the once-enormous Lake Urmia, which has shrunk almost to nothing in …”Wikipedi” under L. Urmia name.