مصاحبه آقای روحانی با کریستین امانپور، اشک مردم دنیا را درآورد. هنگامی که رئیس جمهور ایران فاش کرد که ما در ایران روزنامه نگار زندانی نداریم، آه از نهاد مردم دنیا بلند شد که مگر می شود بیکار نشست و اجازه داد کشوری مثل ایران، یعنی ابرقدرت منطقه که همه چیز دارد، روزنامه نگار زندانی نداشته باشد؟

گزارش خبرگزاری ها حاکی است که به دنبال این مصاحبه، چندین کمیته امداد برای کمک به برطرف کردن کمبود ایران، در کشورهای جهان تشکیل شده است.

برخی از کشورها برای رفع این کمبود تصمیم گرفتند ته و توی زندان های خود را بگردند و اگر احتمالا روزنامه نگار زندانی یافتند برای چند روز هم که شده او را به ایران قرض بدهند تا مردم ایران بروند و ببینند روزنامه نگار زندانی چه شکلی است …

برخی از کشورهای دیگر جهان که خودشان هم روزنامه نگار زندانی ندارند در پیام های اینترنتی با رئیس جمهور ایران ابراز همدردی کرده و ضمن خواندن شعر: بیا سوته دلان گرد هم آئیم، از ایشان خواستند خویشتندار باشند و نصیحت شان کردند که خداوند فرموده است اگر کمبودی داشتید صبر پیشه کنید و

حسن روحانی رئیس جمهوری اسلامی ایران در مصاحبه با کریستین امانپور

حسن روحانی در مصاحبه با کریستین امانپور

دعا کردند که خداوند خودش از خزانه غیبش چند روزنامه نگار زندانی به ایران عطا کند!

گزارشگران بدون مرز در اطلاعیه ای گفتند برای رفع این کمبود، ما خودمان هر جور شده چند تا روزنامه نگار زندانی از گوشه وکنار دنیا پیدا می کنیم و چون گزارشگر بدون مرز هستیم، یک جوری آنها را از مرز رد می کنیم و به ایران می رسانیم.

احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل در ایران نیز ضمن آنکه اشک هایش را پاک می کرد گفت بمیرم الهی، من را باش که بارها نوشته ام ایران زندان بزرگ روزنامه نگاران است.

یکی از کشورها که نمی دانم اسمش چیه نیز گفت ما یک دانه روزنامه نگار زندانی لاغر مردنی بیشتر نداریم. چون نمی توانیم او را نصفش کنیم، حاضریم شریکی او را زندانی کنیم. یعنی یک ماه درایران زندانی باشد و یک ماه درکشور ما تا یک کشور باستانی و قدرقدرت مثل ایران چنین کمبودی نداشته باشد.

دوتا چشم سیا داری …

یکی از خوبی های انقلاب ایران، پیدایش کاشف های مختلف بوده وهست . درحقیقت بعداز آنکه کریستف کلمب آمریکا را کشف کرد، اینهمه کاشفی که درایران پیدا شده در همه دنیا پیدا نشده بود.

اولین کاشف را که یادتان می آید؟ اسمش ابوالحسن بنی صدر بود که به ریاست جمهوری ایران هم رسید، اما فرارکرد. او که حالا دیگر آتش انقلابی اش فروکش کرده و می توانیم او را بنی سرد بنامیم، کشف کرد که از موی زن اشعه ای پخش می شود که پدر صاحاب بچه را که آقایان باشند، درمی آورد.

دومین کاشف جوانی بود که به تلویزیون آمد از کشف خود پرده برداری کرد و گفت هفت چیز است که باعث آلزایمر یا فراموشی می شود. یکی از آن چیزها ادرارکردن در آب راکد و دومی اش خوردن پس مانده موش است.

سومی و چهارمی آقایان روازاده و رائفی پور هستند که هرکدام صد جور چیز جدید کشف کرده اند که باید سری به یوتیوب بزنید و کشفیات آنها را بشنوید و ببینید.

صد و یکمی اش همین اواخر پیدا شده که هفته پیش در موردش نوشتم. محققی است که به تازگی از آن دنیا برگشته و فهمیده زبان اهل بهشت عربی و زبان ساکنان جهنم عجمی است.

تازه ترین کاشف یک خانم سراپا سیاه پوش است که کشف کرده چشم های مرد اشعه ای پخش می کند که روی پوست خانم ها اثر می گذارد و باعث پیری زودرس آنها می شود.

بعد از این کشف جدید، مردم ایران نیز کشف کردند که بعضی از ترانه ها را بیخود نساخته اند. همین ترانه بیژن مفید که خیلی از خوانندگان دیگر هم آن را خوانده اند نمونه اش: دوتا چشم سیا داری ….تو اون چشات بلا داری …

لامصب چشم نیست اینکه خدا به ما مردها داده، سانتری فیوژه!

 

قسمت ما از ازل جز صندلی چیزی نبود!

un 

باور کنید منهم مثل شما! کم کم خرافاتی شده ام. یعنی باور کرده ام که حافظ می دانسته در سازمان ملل متحد جز صندلی خالی، چیزی نصیب ایران و ایرانی نخواهد شد. چه رئیس جمهورش احمدی نژاد باشد که می خواست اسرائیل را از صفحه روزگار محو کند، و چه روحانی که برای تعامل و تعادل و تکامل و تساهل و این جور چیزها آمده…

وقتی عکس شنوندگان سخنرانی آقای روحانی یعنی صندلی های خالی را دیدم، بی اختیار زمزمه کردم:

هرآن قسمت که آنجا شد، کم و افزون نخواهد شد!

اگر بی انصافی نکنیم باید قبول کنیم که سخنرانی روحانی گرچه در فضایی مشابه فضایی که احمدی نژاد در آن سخنرانی می کرد انجام شد و شباهت هایی هم با سخنرانی احمدی نژاد داشت، اما خیلی آرامتر و بدون تنش تر از سخنرانی او بود.

احمدی نژاد با هر جمله ای که می گفت انگشت تهدیدش را هم جوری خطاب به دنیا تکان می داد که انگار توی دلش می گوید پدر همه تون رو درمیارم، ولی روحانی حتی یک بار هم انگشتش را به علامت تهدید تکان نداد.

از نکات جالب سخنرانی آقای روحانی این بود که خیلی از حرف هایش با حرف های اوباما در یک زمینه بود جوری که آدم گمان می کرد این دو نفر قبلا در این مورد با هم بگومگو کرده اند و کلنجار رفته اند:

اوباما ایران را باعث و بانی پیدایش داعش می دانست و روحانی آمریکا را؛

اوباما از ایران خواست که از افراط گرایی بپرهیزد. روحانی هم همین را از آمریکا خواست و انگارکه با اوباما سر میز غذا نشسته اند، تعارف کرد که اول شما بفرمائید!

اوباما روز قبل از سخنرانی آقای روحانی به ایران گفته بود فرصت را برای توافق هسته ای از دست ندهید. روحانی هم به آمریکا گفت شما هم همینطور، فرصت را از دست ندهید و با ما به توافق هسته ای برسید و به عنوان مشوقی برای این کار گفت اگر از این فرصت تاریخی استفاده کنید، به دنیا نشان داده اید که با توسعه و پیشرفت دیگران مخالف نیستید.

بدیهی است که سخنرانی آقای روحانی با آقای احمدی نژاد، شباهت هایی نیز داشت. بالاخره هرچه باشد رهبر هر دو یکی ست و هر دو از ایران رفته بودند.

احمدی نژاد در سخنرانی هایش خطاب به صندلی های خالی می گفت دیگران بدند و ما خوب، اما روحانی برخلاف ایشان خطاب به همان صندلی های خالی فرمودند، ما خوبیم و دیگران بد!

احمدی نژاد می گفت اگر دنیا می خواهد به صلح و آرامش دست یابد باید به حرف ها و رهنمودهای ما گوش کند، اما روحانی گفت ایران سرزمین امنیت، ثبات و آرامش است و اگر دنیا به حرف های ما گوش کند، به صلح و آرامش و ثبات دست پیدا خواهد کرد.

به قول معروف: دلبر جانان من، برده دل و جان من

                   برده دل وجان من، دلبر جانان من

نظرسنجی به سبک ایران

من گاهی واقعن و از صمیم قلب دلم به حال خارجی ها می سوزد. جوری که اگر خجالت نکشم می نشینم برایشان گریه می کنم. آقا بدبخت اند اینها. مثلا این جماعت در سال کلی پول نظرسنجی می دهند که ما چنین خرجی را نداریم.

راجع به هرکاری نظرسنجی می کنند و مشخص است که نظرسنجی خرج دارد. حداقل باید نظر هزاران نفر را در موردی که می خواهند نظرسنجی کنند، پرسید. باید توی کوچه و خیابان رفت و پرسید خانم نظر سرکار در فلان مورد چیه یا حضرت آقا نظر جنابعالی در مورد حمله آمریکا به داعش چیه …؟

بعد باید این نظرسنجی ها را آورد در مرکز یا اداره ای که برای این کار وجود دارد کدگذاری کرد . بعد این کدها را وارد کامپیوتر کرد و خلاصه کلی تشریفات دارد تا معلوم شود نظر مردم آمریکا یا کانادا یا فرانسه یا آلمان در مورد فلان مسئله چیه.

در ایران ما قبلا نظر شاهنشاه را می پرسیدیم و همان برایمان کافی بود و الان نظر رهبر را سئوال می کنیم و همان از سرمان هم زیاد است. یعنی کاری که خارجی های نادان با کلی خرج و زحمت می کنند، ما با یک سئوال تمامش می کنیم تازه آن یک سئوال را هم جراتش را نداریم، خود آقا هروقت صلاح دانستند می فرمایند که نظرشان چیه و ما هم اعلام می کنیم که نظر مردم ایران چیه، خلاص!

morijaرئیس جمهور سابق شدن لیاقت می خواهد!

یک رئیس جمهور سابق داریم که یک سال بیشتر است کاره ای نیست ولی به نوشته خبرگزاری ها هنوز ۲۶ اتوموبیل دولتی در اختیارش است و آنها را پس نمی دهد، و یک رئیس جمهور سابق هم داریم که با یک فولکس قراضه مدل ۸۰ زندگی می کند و ۹۰ درصد از حقوق ماهیانه اش را هم به انجمن های خیریه کمک می کند.

واقعن هرچیزی لیاقت می خواهد. یکی نیست به این آقای خوزه موخیکا رئیس جمهور سابق اروگوئه بگه مرد حسابی، توکه بلد نیستی رئیس جمهور بشی مگه مجبورت کرده بودند؟ دلت برای عنوان فقیرترین رئیس جمهور دنیا تنگ

شده بود یا می خواهی با این کارهایی که می کنی آقای احمدی نژاد را که ماشین های دولت را پس نمی دهد توی امپاس بگذاری؟!

*میرزا تقی خان، طنزپرداز و سریال نویس پیشکسوت، با سابقه ۵۰ سال طنزنویسی در توفیق، کشکیات، کاریکاتور، کیهان و تلویزیون از همکاران افتخاری شهروند است. از این نویسنده کتاب “آدم های زیادی” به تازگی منتشر شده است.