لولیتا شاهکار ولادیمیر ناباکوف در سال ۱۹۵۵برای نخستین بار در فرانسه چاپ و منتشر شد، و از آن روز به زبانهای گوناگون دنیا ترجمه شده و در مقیاسی میلیونی خوانده شده و همچنان خوانده میشود، اما امروز پس از نزدیک به شش دهه، این اثر بهیادماندنی برای نخستین بار با ترجمهی کامل و بیسانسور اکرم پدرامنیا به همت نشر زریاب در افغانستان منتشر شده است. ناگفته نماند که در مراحل نخستین ترجمهی این اثر «مجلهی شهروند» بخشهای بسیاری از این اثر را منتشر کرد.
لولیتا داستان هامبرت هامبرت، استاد دانشگاهی اروپاییست که از اروپا به شهر کوچک رمزدیلِ آمریکا کوچ میکند و اتاقی را در خانهی بیوهی جوانی به نام شارلوت هیز اجاره میکند. در همین خانه به دخترک شارلوت هیز، لولیتای سرخوش و شادخوار دل میبندد و سرانجام او را اغوا میکند و به قول خودش زندگیاش را زیروزبر میکند.
هامبرت وسواسگونه به دخترکان نوبالغ زودرس، زیبا، وحشی و مردگرا علاقه دارد و خودش آنها را «نیمفت» میخواند. برای توجیه این علاقهاش به حادثهی ناگواری اشاره میکند که در نوجوانی برایش رخ داده، زمانی که نخستین عشق زندگیاش آنابل لی سیزده ساله در اثر ابتلا به حصبه میمیرد. هامبرت نخستین لحظهی دیدارش با لولیتا و بازگشتش به دنیای آنابل لی را اینگونه وصف میکند: «احساس میکنم شرح دقیق آن جرقه، آن لرز، آن فشار ناشی از هیجان شناخت او سختترین کار ممکن است. در همان یک لحظهی درخشان که نگاهم روی کودک زانوزده لغزید و در لباس مبدل بزرگسالان از کنار او گذشتم، مکندهی روحم هر ذره از زیبایی درخشان او را مکید، همهی ذرههایی را که در همان یک آن با ذرهذرهی زیبایی عروس مردهام سنجیدم. دمی بعد، او، البته این یکیِ تازه، لولیتا، لولیتای من، الگوی اولیهاش را کامل در سایه برد.»
همهی داستان از زبان و از نگاه هامبرت روایت میشود. بدین ترتیب انگیزهها و افکار لولیتا از زاویهی تخیل او بیان میشود و واقعیت فکر و ذهن لولیتا در سراسر داستان رمز و رازی سربسته میماند.
داستان لولیتا ورای تراژدیست و با چنان نثری شعرگونه و طنزی کنایهدار روایت شده که این شیوهی نگارش از آن، شاهکاری کممانند آفریده است. مثلا در جایی میگوید، «وقتی به گذشته برمیگردم، روزهای نوجوانیام را میبینم که مثل دانههای برف در صبحی توفانی میگریزند، مانند پاره دستمال کاغذیهایی که از جلوی چشم مسافری پشت پنجرهی واگن قطاری، به دست باد، تند دور میشوند.»
ترجمه فارسی لولیتا که به تازگی منتشر شده است در نشست ۹۲ کانون کتاب تورنتو رونمایی خواهد شد. در این نشست که در ساعت ۷ بعد از ظهر روز جمعه ده اکتبر ۲۰۱۴ در سالن شهرداری نورت یورک برگزار می شود اکرم پدرام نیا مترجم کتاب بخشهایی از آن را برای حاضران خواهد خواند.