چه جور مردمی هستیم ما خدایا؟ از یک طرف می گوئیم و می نویسیم امنیت نداریم و امنیت می خواهیم و از این حرفها، اما به محض اینکه پلیس ها می ریزند

به خیابان و ردیف می ایستند که کسی اذیتمان نکند، غر می زنیم که جو تهران امنیتی شده. خب آقا امنیت همینه دیگه!

بعد از اسیدپاشی های اصفهان الان یک امنیتی برقرار شده که دنیا حسرتش را می خورد…

دوستی که از لوگزامبورگ آمده بود می گفت به خدا تمام شهر ما را هم که بگردی یک دانه پلیس برای دوا پیدا نمی کنی. یعنی هستند ولی در پایگاه های خودشان نشسته اند و نان و پنیرشان را می خورند. آنوقت شماها اینهمه پلیس جلوی چشمتان رژه می روند و ازتان مراقبت می کنند، بازهم دلخورید؟ واقعن که policeمردم قدرنشناسی هستید!

دوست لوگزامبورگی ام درست می گفت. اسید پاشی های اصفهان و کشته و مجروح شدن چند تنی از زنان و دختران این شهر، هر عیبی که داشت این حسن را هم داشت که نشان داد ما ایرانی ها آدم های قدرنشناس و بهانه گیری هستیم.

یکی از فیلم های تظاهرات این شهر اینجاست تا ببینید که مردم چه بهانه هایی می گیرند و چه شعارهای پوچی سر می دهند. صدها و شاید هزارها اصفهانی یک صدا فریاد می زنند: امر به معروف با اسید نمیشه ….

و یکی نیست ازشان بپرسد آخه چرا نمیشه؟ خوبه که به چشم خودتان دیدید که شد! اصلا مگر ضرب المثل نداریم که می گوید کار نشد ندارد؟

کاش اصفهانی هایی که شعار می دادند “امربه معروف با اسید نمیشه”، روشن می کردند با چی میشه که وقتی اسیدپاش ها اسیدشان تمام شد و شیشه یا سرنگش را گذاشتند کنار، بدانند از چه وسیله دیگری باید به جای اسید استفاده کنند؟ از پس گردنی، چماق، اردنگی یا چی؟!

 

زن ایرانی قدرت تصمیم گیری ندارد!

در سایت پیک ایران خبری منتشر شده مبنی براینکه اصفهان خلوت شده و تک و توکی زن در خیابان ها دیده می شوند. بدیهی است که این فقط یکی از برکات اسیدپاشی هاست. اسیدپاشی برکات دیگری هم دارد مثل رونق کار اسیدفروشان که ما چون حسود نیستیم کاری به آن نداریم. خداوند خودش به همه کاسبی ها برکت بدهد.

نکته جالب دیگری که در خبر ذکر شده خواندم جالب تر از نکته اولی است و روشن می کند اینکه خیلی از برادران می گویند زن قدرت تصمیم گیری ندارد و بهتر است در خانه بنشیند و بچه داری اش را بکند، حق دارند!

یک خانم اصفهانی گفته است وقتی در خیابان صدای موتور سیکلت را پشت سرم می شنوم، نمی دانم مراقب بدنم باشم که به آن تعرض نشود، مراقب کیفم باشم که به سرقت نرود یا صورتم را بپوشانم که به آن اسید نپاشند؟

خب، خانمی که نمی تواند تصمیم بگیرد این سه مشکل کوچک را به بهترین شکل حل کند، انصافن نباید خانه نشین شود؟! آقا در دنیا زن ها کارهایی می کنند که آدم حیرت می کند آنوقت زن ایرانی نمی داند باید مراقب کیفش باشد یا صورتش. عزیز من کیفت را بگیر جلوی صورتت که اسید به صورتت لطمه نزند. جهنم کیفت که خراب می شود. مگر یک کیف چقدر ارزش دارد؟ به شوهرت می گویی که یک مدل جدیدترش را برایت بخرد.

همین امروز در خبرها خواندم که خانم دیلما روسف دوباره رئیس جمهور برزیل شده. می دانید برزیل چقدر جمعیت دارد؟ نزدیک ۲۰۰ میلیون نفر. این جمعیت را یک زن اداره می کند. زنان دیگری هم که رئیس جمهور و نخست وزیر و وزیر شده اند کم نیستند. آنوقت زن ایرانی نمی داند وقتی می رود توی خیابان باید مراقب بدنش باشد، مراقب کیفش باشد یا مراقب صورتش . خجالت دارد به خدا، حق دارند که می گویند زن باید کنار حوض بنشیند وکهنه بچه بشوید!

اشتباه خبرنگاران

بعد از ماجراهای اسیدپاشی به زنان اصفهان و تظاهرات مردم، یکی از خبرنگاران از آقای روحانی پرسید قربان شما در هجده خرداد۹۲ در گردهمایی انتخاباتی در ورزشگاه شیرودی فرمودید: منزلت را به زنان بازخواهم گرداند. پس چی شد؟ اون منزلتی که می گفتید این بود؟ که اسید بپاشند به صورت شان و اگر اعتراض کنند هم کتک بخورند و دستگیر شوند؟ شاید به جای (منزلت را به زنان بازخواهم گرداند) گفته اید (من ذلت) را به زنان بازخواهم گرداند؟

آقای روحانی در حالی که مطابق معمول لبخند ملیحی بر لب داشتند فرمودند بابا تو دیگه کی هستی؟!

نان تازه!

به گزارش خبرگزاری بی بی سی، گروه تروریستی بوکوحرام، ده ها زن و دختر دیگر را در نیجریه ربوده است. این حادثه درست یکروز پس از آن صورت گرفت که دولت با تروریست ها بر سر آزادی دویست دختر دانش آموز که شش ماه قبل ربوده شده بودند، به توافق رسیده است.

یکی از بوکوحرامی های حرام لقمه با زبانی که آدم یک کلمه آن را نمی فهمید، در پاسخ خبرنگار ما که پرسید شما که می خواهید دخترهای دانش آموز را آزاد کنید، چرا عده دیگری را گروگان گرفته اید؟ جواب داد مگر خود شما مواد خوراکی را که می خرید تمام عمر نگه می دارید؟ نانی را که دارد بیات می شود باید مصرف کرد و بجایش نان تازه خرید!

 

امام حسین به خاطر مبارزه با فارسی وان شهید شد!

 

امام جمعه ی معمولان (شهری در استان لرستان ) گفته است با مطالعه دقیق ابعاد مختلف قیام امام حسین، دریافته ایم که مبارزه با ماهواره یکی از اهداف قیام آن حضرت بوده است.

خبرنگار ما ضمن تائید نظرات امام جمعه معمولان، نظریات ایشان را تکمیل ترکرده و می گوید که امام حسین علیه السلام به خاطر دو تا چیز قیام کرد. اول مبارزه با ماهواره و دوم مبارزه با همبرگر و پپسی کولا.

ظاهراً آمریکایی های آن زمان قصد داشته اند یکی از شعبه های مک دونالد را در صحرای کربلا راه اندازی کنند که مورد مخالفت امام و یارانش قرار می گیرد و جنگ مغلوبه می شود.

بهترین دلیلی هم که در همه کتاب های تاریخی آمده این است که امام حسین علیه السلام با وجود تشنگی شدید در صحرای کربلا و نبودن آب، حاضر نشد لب به پپسی کولا بزند.

اگر امام جمعه معمولان کتاب معروف “یک چیزی بگو که بگنجد” را مطالعه کرده باشند، خواهند دید که نویسنده کتاب شرح داده است که یزید و اهل بیتش شبانه روز پای تلویزیون نشسته بودند و فیلم های فارسی وان را تماشا می کردند و امام حسین که می دانست این فیلم ها و سریال ها جز بدآموزی چیز دیگری ندارد شروع کرد به قیام کردن و خودش و همراهانش در راه مبارزه با ماهواره و کانال فارسی وان به شهادت رسیدند!

بیچاره قدیمی ها

من گاهی دلم برای قدیمی ها می سوزد و اگر حال و حوصله اش را داشته باشم یا اداره ام دیرنشده باشد، می نشینم برایشان گریه می کنم! طفلکی ها چون چیزی بزرگتر از شتر ندیده بودند، وقتی می خواستند در مورد نا امنی در اداره ای مثالی بزنند می گفتند فلانجا دزد بازار است و شتر با بارش در آنجا گم می شود. این مثل نشان می دهد که مادرمرده ها چیزی بزرگتر از شتر با بارش ندیده بودند یا به عقل شان نمی رسیده است …

ولی خب، زندگی تغییر می کند، بشر ترقی می کند وکار به جایی می رسد که به جای شتر با بارش، یک دکل نفتی صد میلیون دلاری با بارش! گم می شود. خبر را بخوانید و یک کمی تفریح کنید.

 

لغات بیگانه را دوربریزیم

فرهنگستان زبان و ادب پارسی که رئیس آن آقای حداد عادل است، موفق به حل بسیاری از مشکلات مردم ایران شده و به جای لغات بیگانه، کلماتی را یافته است که دل از عارف و عامی می برد.

از جمله به جای موس پد، کلمه “زیرموشی” را انتخاب کرده است و به جای نسیم “آرامه”.

فرهنگستان معتقد است اگر به جای لازانیا بگوئیم “خمیربرگ” غذا بیشتر به دل انسان می چسبد و اگر به جای فلاسک بگوئیم “دما بان” چای دیرتر سرد می شود.

اگر به جای دسر بگوئیم “پی غذا” گارسن زود تر متوجه می شود که چه می خواهیم و اگر بجای هدفون “دوگوشی” به گوشمان بگذاریم، صدا دلنشین تر می شود.

فرهنگستان که فکر همه چیز را کرده است معتقد است اگر به جای تبلت بگوئیم “رایانک مالشی” هوس های خفته برای یک مالش آنچنانی در دل انسان بیدار می شود و بدون آنکه کسی بفهمد کیفی می کنیم که بیا و ببین. به دنبال کشف همین لغات بود که ظریفی به آقای حداد عادل پیشنهاد کرده بود اسم خودتان را هم ایرانی کنید و بگذارید “آهنگر دادگر”!

یادم می آید که زمان شاه نیز از این کارها می کردند و فرهنگستان آن زمان، بجای لغت انتظار، کلمه باستانی “پیوس” را پیشنهاد کرده بود.

درآن موقع من طنزی نوشتم کوتاه که پسره به دختره می گفت: من دیشب مدتها “پیوس” ترا کشیدم و دختره می گفت: عجیبه، اصلا متوجه نشدم. خوابم که می بره دیگه هیچی حالیم نمیشه!

*میرزا تقی خان، طنزپرداز و سریال نویس پیشکسوت، با سابقه ۵۰ سال طنزنویسی در توفیق، کشکیات، کاریکاتور، کیهان و تلویزیون از همکاران افتخاری شهروند است. از این نویسنده کتاب “آدم های زیادی” به تازگی منتشر شده است.