“باز این چه شورش است که در خلق عالم است”؟! آیا این مردمی که سه شنبه این هفته، ۴ نوامبر ـ برابر با ۱۳ آبان و دهم محرم ـ بر باراک حسین اوباما در انتخابات میان دوره ای مجلس های نمایندگان و سنای امریکا شوریدند و عملا او را سکه یک پول کردند، همان مردمی هستند که درست ۶ سال پیش در همین روز با ذوق و شوق سند اجاره نامه چهارساله کاخ سفید را به نامش نوشتند و ۲ سال پیش نیز این اجاره نامه را برای چهارسال دیگر تمدید کردند؟!
اگر همان مردمند ـ که هستند ـ پس چه چیز باعث شد تا از رییس جمهوری خوش قد و بالای خود و سخنوری مسحورکننده اش رو برگردانند و شکستی سخت و سنگین را به او تحمیل کنند؟ آیا بیش از ۲۰۰ هزار قربانی جنگ داخلی سوریه، بی اعتنایی نسبت به سرنوشت جنبش اعتراضی مردم ایران در انتخابات تقلب آمیز سال ۱۳۸۸ و ظهور تشکیلات جنایتکاری چون داعش در عراق و سوریه ـ و اخیرا شبه جزیره سینا ـ عاملی موثر در این شکست سنگین بوده است؟
به دلیل عملکرد ضعیف، یا در واقع بی عملی و بی تصمیمی باراک حسین اوباما، از هفته ها پیش از برگزاری انتخابات میان دوره ای، شکست نامزدهای حزب دمکرات قابل پیش بینی بود. روزنامه معتبر “نیویورک تایمز” پیش از انتخابات احتمال پیروزی جمهوری خواهان در مجلس سنا را ۷۰ درصد و دمکرات ها را ۳۰ درصد برآورد کرده بود. شبکه تلویزیونی “سی ان ان” نیز اعلام کرده بود: «نتایج آخرین درخصوص رضایت از باراک اوباما رییس جمهوری امریکا نشان می دهد تقریبا ۷ نفر از هر ۱۰ امریکایی از وی ناراضی هستند».
به دلیل اوضاع بسیار آشفته جهانی، از جمله گره کور پرونده هسته ای نظام اسلامی حاکم بر ایران، بالاگرفتن خشونت در سراسر خاورنزدیک و میانه و ظهور و پیشروی تشکیلات جنایتکاری مانند جبهه النصره و خلافت اسلامی (داعش) و ضرورت سامان دادن به این آشفتگی ها، انتخابات میان دوره ای مجلس های نمایندگان و سنای امریکا (کنگره) از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. به گزارش گزارشگر “بی بی سی”: «این انتخابات یک همه پرسی است و تنها مربوط به رقابت های حزبی نمی شود. این انتخابات تا حد زیادی رأی به یک فرد خاص است. بسیاری از مردم امریکا می گویند اوباما در تصمیم گیری به هیچ وجه عملکرد خوبی ندارد و در حال تضعیف جایگاه و احترام امریکا است».
روزنامه “واشنگتن پست” نیز درباره ارتباط پرونده هسته ای با انتخابات ۴ نوامبر نوشت: «با پیروزی جمهوری خواهان در انتخابات میان دوره ای و کسب اکثریت سنا از سوی آنها، سیاست امریکا در قبال رژیم ایران دچار تغییر می شود. قانون گذاران می توانند با تعیین حداقل های مدنظرخود برای رفع تحریم ها علیه رژیم ایران، خود را از پذیرش یک توافق غیرقابل قبول در مذاکرات هسته ای برهانند».
به گزارش “رادیو فردا”: «جمهوری خواهان به بیش از ۲۴۶ کرسی در مجلس نمایندگان دست یافته اند. برای در دست داشتن اکثریت به ۲۱۸ کرسی نیاز است». همچنین، جمهوری خواهان موفق شدند اکثریت کرسی های مجلس سنا که پیشتر در اختیار دمکرات ها بود را نیز با کسب ۵۳ کرسی از مجموع ۱۰۰ کرسی به دست آورند و شمار کرسی های دمکرات ها را به ۴۵ کاهش دهند.
با آن که بر مبنای نظرسنجی ها پیروزی جمهوری خواهان قابل پیش بینی بود، اما ابعاد شکست حزب دمکرات – یا در واقع شخص آقای اوباما – چنان سنگین بود که کاخ سفید را در سکوتی بهت آمیز فرو برد. به گزارش شبکه تلویزیونی “سی ان ان”: «کاخ سفید با گذشت چند ساعت از پیروزی جمهوری خواهان در هر دو مجلس این کشور، هنوز موضع گیری خاصی نکرده است. این مسئله نشان دهنده ضعف دولت اوباما درمقابل جمهوری خواهان است. اوباما از رهبران اقلیت و اکثریت در سنا و مجلس نمایندگان خواسته است که روز جمعه هفته جاری در کاخ سفید جلسه ای داشته باشند».
با شکست سنگین حزب دمکرات در انتخابات میان دوره ای مجلس های نمایندگان و سنای امریکا، باراک حسین اوباما عملا منزوی و فلج سیاسی شده و به صورت چرخ پنجم درشکه سیاست امریکا در می آید. تارنمای رادیو “صدای آلمان” در این مورد می نویسد: «باراک اوباما رییس جمهوری امریکا در دو سال پایانی دوران ریاست جمهوری باید خواست ها و برنامه های خود را با همکاری کنگره ای پیش ببرد که کاملا در دست حزب مخالفش یعنی جمهوری خواهان است».
شبکه تلویزیونی “سی ان ان” نیز ابعاد این دست و پا بستگی رییس جمهوری امریکا را چنین توضیح می دهد: «قطعی شدن کسب آرای جمهوری خواهان در ۲۴۶ کرسی مجلس نمایندگان [ و ۵۳ کرسی مجلس سنا]، یک پیروزی تاریخی را برای آنها رقم زد. جمهوری خواهان بعد از جنگ جهانی دوم هیچ گاه این تعداد کرسی را در مجلس نمایندگان کسب نکرده بودند».
بنابراین، در دو سال آینده باراک اوباما دیگر نیازی به گرفتن تصمیم نخواهد داشت، زیرا جمهوری خواهان دارای اکثریت در دو مجلس قوانین مورد نظرخود را تصویب نموده و برای اجرا به او ابلاغ خواهند کرد. البته رییس جمهوری می تواند این قوانین را وتو نموده و مانع اجرای آنها شود ولی این کار را نمی تواند به دفعات انجام دهد، زیرا از یک سو باعث فلج شدن نظام سیاسی کشور می شود و از سوی دیگر بخت حزب دمکرات برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ را به شدت پایین می آورد و طبعا این امر با مخالفت های شدیدی در حزب دمکرات مواجه می شود. به عبارت دیگر، باراک حسین اوباما پس از این یک مهره سیاسی سوخته است و وضعیت او در دو سال آینده را می توان به رییس جمهوری در نظام ولایت مطلقه فقیه تشبیه کرد که سید محمد خاتمی آن را با عنوان “تدارکاتچی” توصیف کرده بود.
به این ترتیب، داستانی که شش سال پیش با شور و هلهله و هیجان عمومی آغاز شد پایانی تلخ می یابد و ۴ نوامبر ۲۰۱۴ ـ که از قضا مصادف با روز عاشورا هم بود – به صورت “روز واقعه” برای باراک حسین اوباما درمی آید!
* شهباز نخعی نویسنده در حوزه ی مسائل سیاسی، ساکن اروپا و از همکاران شهروند است.
Shahbaznakhai8@gmail.com