سخنرانی محمدتقی اسماعیلی در کانون کتاب تورنتو

انتظارها به پایان رسید و پس از سالها دوستداران تورنتویی طنز شیرین و گزنده ی میرزاتقی خان، با نویسنده دیدار می کنند.

فردا جمعه ۱۴ نوامبر ۲۰۱۴

نشست نود و سوم کانون کتاب تورنتو نگاهی دارد به طنز معاصر ایران به همراه رونمایی کتاب “آدم های زیادی”. سخنران مهمان محمدتقی اسماعیلی ساکن آلمان است و به دعوت کانون کتاب تورنتو و همراهی شهروند به تورنتو آمده است تا ضمن دیدار با دوستدارانش در مورد طنز معاصر سخن بگوید و بخش هایی از کتابش را برای حاضران بخواند.

محمد تقی اسماعیلی یا همان “میرزا تقی خان” سالهاست در شهروند مسائل مهم روز را با نگاه تیز و نقاد و صد البته طناز خود به خوانندگان شهروند عرضه کرده است تا هم لبخندی بر لبان آنان بیاورد، و هم توجه شان را به کژی ها و کاستی ها و نامردمی ها جلب کند و همین نکته است که طنز میرزاتقی خان را در جای شایسته خود می نشاند؛ طنزی شیرین، اما برنده و نقاد، طنزی مفرح اما جدی و پرسشگر.

کتاب “نگاهی طنزآمیز به تاریخ/ آدم های زیادی”، نوشته ی محمدتقی اسماعیلی (میرزاتقی خان) توسط انتشارات شهروند در جولای ۲۰۱۳ (تابستان ۱۳۹۲) در تورنتو ـ کانادا منتشر شد. در هنگام انتشار “آدم های زیادی” سردبیر شهروند حسن زرهی مقدمه ای بر این کتاب نوشت که در زیر می خوانیم:                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                                     شهروند

 

استاد من محمدتقی اسماعیلی

 من هنوز آقای اسماعیلی را از نزدیک ندیده ­ام، اما شک ندارم استاد من است. پیش از آنکه با نام خود و بعدها به ضرورت ناخواسته با نام مستعار به شهروند افتخار همکاری دهد، او را می­ شناختم، اما هرگز گمان نمی­کردم روزی افتخار همکاری او با نشریه­ ای که من سردبیرش باشم نصیب ­ام خواهد شد.

جلد شهروند 1516

جلد شهروند ۱۵۱۶

با اشاره ­ای اندک به زندگی ادبی و قلمی پر بار او از این حرف من تعجب خواهید کرد که می­ گویم می­ شناختمش، و با خود می­ گویید انگار هنر کرده آدمی با این همه سابقه و پیشینه ­ی کاری را می­ شناسد!

شوربختانه آقای اسماعیلی با کولبار ستودنی ـ به بخش­ های کمی از آن در حد و حوصله­ ی این یادداشت اشاره خواهم کرد ـ که از کار و آثار ادبی و روزنامه­ نویسی دارد،  چهره­ ی شناخته شده­ ای در مقیاس این کارنامه نیست.

من هر آنچه را او نوشته و بخت خواندنش برایم میسر بوده است دست کم دوبار خوانده ­ام، می­ گویم دست کم برای این که بی ­اغراق کمتر مطلبی از ایشان است که برای من بخت خواندنش فراهم بوده و بارها و بارها نخواندمش و یا بیش از آن برای دوستان تعریفش نکرده­ ام. از سوی دیگر می­ گویم استاد من است، با این که هنوز از نزدیک ندیدمش، برای این که یکی از دو بزرگواری است که آرزوی همیشگی من برای طنزنویسی را با خواندن هر مطلبش بار دیگر شعله ­ور کرده است.

خودشان در جایی می­گویند، یکی از سردبیران برای این که خودش مشهور شود و جوانان آن زمان مانند آقای اسماعیلی گمنام بمانند به آن­ها توصیه می ­کرده که با نام مستعار بنویسند، توصیه ­ای که برای من خلافش شهرت و اعتبار می ­آورد، بدان معنی که اگر استاد ناخواسته مجبور نمی­ شدند با نام مستعار بنویسند بی­ گمان این بار من بودم که در سایه ­ی نام ایشان بر خود می ­بالیدم.

با این که بخش بزرگی از مطالب او با نام مستعار در شهروند چاپ شده، اما نویسندگان و بویژه طنزپردازانی که او را می ­شناسند، همیشه از اینکه افتخار داشتم همکاری مانند آقای اسماعیلی داشته باشم، به من تبریک گفته ­اند و تاکید کرده­ اند که تو چه مهره­ ی ماری داری که فلانی را که سالهاست ما التماسش می­ کنیم با نشریاتمان که طنز هم هستند همکاری کند، اما سر باز می­ زند، به همکاری با  خود راضی کرده­ ای؟ من هم گفته­ ام مهره­ ی مار من دوست و همکار نازنینی است به نام جواد طالعی!

استاد اسماعیلی در پی سرودن یک رباعی طنز، به دنیای دل­انگیز طنز و طنزنویسی پا نهاد. در سال­های انتشار “توفیق”، این نشریه مسابقه­ ی شعری برگزار می­کند، و آقای اسماعیلی که از خوانندگان توفیق بوده در این مسابقه شرکت می­کند و برنده­ ی مسابقه می­شود، و همین رباعی است که او را وارد دنیای پر از شگفتی و شیرینی طنز می­ کند.

برادران توفیق برنده مسابقه شعر را به همکاری دعوت می­کنند و آقای اسماعیلی عزیز ما کار نوشتن طنز را شروع می­کند. در توفیق ایشان هم مسئولیت شهرستان­های نشریه را برعهده داشت و هم طنز می ­نوشت. چندی پس از حضور در توفیق گروهی از طنزنویسان از همکاری با توفیق سر باز می­زنند که آقای اسماعیلی یکی از آنان است.

این گروه به مجله­ ی “کاریکاتور” می­روند، و سال ها در کاریکاتور طنز می­نویسند. گروه یاد شده بار دیگر از “کاریکاتور” به مجله­ ی “تهران مصور” کوچ می ­کنند و در آن مجله ضمیمه­ ی هفتگی طنزی با نام “کشکیات” را منتشر می­ کنند.

پس از چند سال همکاری با “تهران مصور” روزنامه ­ی “کیهان” آقای اسماعیلی را دعوت به کار می­کند. در آنجا هم طنز می­نویسد و هم در سرویس شهرستانها کار می­کند. پس از مسافرت دبیر سرویس شهرستان­های “کیهان” به پاریس، آقای اسماعیلی عزیز ما به دلیل تجربه و توانشان در کار شهرستان­ها و استعدادشان در نویسندگی، به دبیری این سرویس که بزرگترین سرویس خبری کیهان آن سال­ها بود، برگزیده می­ شوند.

به یاد داشته باشیم که سرویس کیهان در آن سال­ها بیش از ۶۰۰ خبرنگار و نماینده در شهرستان­ها داشت و یک گروه ۲۴ نفره، اخباری را که از شهرستان­ها می­رسید، برای چاپ و انتشار آماده می­ کردندکه در ۸ صفحه ویژه­ی شهرستان­ها در کیهان چاپ می ­شد. استاد اسماعیلی ۸ سال دبیر این سرویس بزرگ کیهان بودند و به هنگام انقلاب مانند بسیاری دیگر از روزنامه نگاران شریف و دلسوز میهن­مان دعوت به بیکاری می ­شوند!

در همان دوران دبیری سرویس شهرستان­ها، آقای اسماعیلی هر شب جمعه یک نیم صفحه کیهان، مطالب طنز می­نوشتند که “یادداشت های پشت چراغ قرمز” نام داشت.

سال­ها بعد استاد گزیده­ای از یادداشت های پشت چراغ قرمز را برای چاپ برمی­گزیند، که حروفچینی و آماده ­ی چاپ می شود، اما ناگهان کتاب گم می­شود. استاد در جایی گفته ­است چرایی این گم شدن را نمی­ داند.

آقای اسماعیلی همزمان با کار در سرویس شهرستان­ های کیهان و طنزنویسی در آن روزنامه، به نوشتن طنز برای برنامه ­ی “صبح جمعه” رادیو ایران هم مشغول می ­شود. زمان زیادی از نوشتن طنز برای رادیو نمی­گذرد که برای تلویزیون ملی ایران نوشتن سریال را آغاز می کند، و برخی از سریال ­هایی که ما مردم خاطرات خوش بسیاری از تماشایشان داریم ایشان برای تلویزیون ملی ایران نوشته ­است،  از جمله سریال محبوب “خانه قمر خانم” که آقای اسماعیلی و محمد آذری(نام مستعار) مشترکاً می­ نویسند. آقای اسماعیلی بعدها سریال “آپارتمان” را می نویسد که کارگردانی آن سریال را هنرمند نامدار میهنمان محمدعلی کشاورز برعهده داشت و هنرمندان صاحب نامی مانند عزت ­الله انتظامی و علی نصیریان از زمره­ ی بازیگران آن بودند. این سریال هم به دیوار انقلاب می­ خورد و از بخت پخش محروم می ماند.

استاد اسماعیلی دو سریال دیگر با نام ­های “دو بعلاوه دو” و “تابستان” نیز  نوشته­ که به تهیه کنندگی و بازیگری هنرمند محبوب میهن­مان پرویز کاردان از تلویزیون ملی ایران پخش شده است.

این­ها گوشه ­هایی از کارنامه ­ی پر بار انسان شریف و طنزنویس عزیزی است که شهروند چند سالی است از این بخت بلند برخوردار است که طنزهای او را هر هفته تقدیم خوانندگان خود کند، و این کتاب گزیده­ای از طنزهای استاد عزیز ماست که با بضاعت اندک ما شهروندیان که بی ­اغراق همگی از مریدان دانش و درایت و طنزپردازی­ های او هستیم تقدیم حضورشان می­ شود، و امیدواریم شما خواننده­ ی عزیز نیز به اندازه ­ای که ما از این طنزها لذت برده و آموخته ­ایم بهره ببرید و به خیل خوانندگان استاد ما بپیوندید!

 

***

معرفی آدم های زیادی در کلن آلمان

کتاب “آدم های زیادی” قبل از تورنتو در کلن محل زندگی نویسنده در ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۴ معرفی شده بود.

این برنامه را “دیوان” ـ انجمن دیدار فرهنگی ایران و آلمان ـ در محل “خانه ی عکس” شهر کلن، با حضور بیش از ۶۰ ایرانی و آلمانی علاقه‌مند برگزار کرده بود.

در این برنامه علی صمدی فیلمساز بنام و عضو هیئت مدیره‌ی “دیوان” و جواد طالعی روزنامه نگار و از دوستان و همکاران قدیمی آقای اسماعیلی سخنرانی کردند.

طالعی در سخنانش گفت: «در روزگاری که کم و بیش با انسان‌های تک‌بعدی روبرو هستیم، خوشحالم که می‌توانم درباره آقای اسماعیلی به عنوان یک انسان حداقل سه‌بعدی‌ و بلکه چهاربعدی صحبت کنم. او تنها طنزپرداز و نویسنده‌ی سریال‌های پرطرفدار تلویزیونی چون “خانه قمرخانم” نبود و نیست که ۷۸ هفته به نمایش وضعیت گروه‌های گوناگون اجتماعی می‌پرداخت. اسماعیلی حدود ۶۰ سال پیشینه‌ی کار ژورنالیسم ارشد دارد. به این معنی که او تنها در روزنامه‌ها و مجلات توفیق، کشکول و کیهان، نویسنده نبود بلکه افزون بر این هم مدیریت می‌کرد و هم فعالیت پربار سندیکایی داشت”.

طالعی طنز اسماعیلی را “شیرین گزنده” نامید و خود با بیانی طنزآمیز از خاطرات استخدامش تحت مدیریت آقای اسماعیلی گفت:«من در دوران هشت ساله‌ای که به‌ عنوان همکار و بعضا دستیار اسماعیلی با او کار می‌کردم توانستم تفاوت مدیریت و ریاست را با الگو گرفتن از رفتارهای او با همکارانمان به‌خوبی بیاموزم. او از ریاست پرهیز داشت و مدیریت و هدایت می‌کرد و میان این دو طرز رفتار در علم مدیریت تفاوت بسیار است.»

جواد طالعی افزود: «من فکر می‌کنم رفتار انسانی و توام با همبستگی صنفی درسی بود که سندیکای نویسندگان و خبرنگاران ایران به ما روزنامه‌نگاران می‌داد. از سیزده دوره انتخابات سندیکا تا آستانه انقلاب بهمن ۱۳۵۷ آقای اسماعیلی دست‌کم سه بار به عنوان عضو هیئت مدیره و یک‌بار به‌عنوان رئیس مجمع عمومی برگزیده شد. این بر نفوذ و محبوبیت او در میان روزنامه‌نگاران آن زمان گواهی می‌دهد. آقای اسماعیلی ضمنا حدود ده سال دبیر سرویس شهرستان‌های کیهان بود که از ۱۱۱ عضو تحریریه کیهان ۱۸ نفر در آن کار می‌کردند و به این ترتیب با ۱۶ درصد اعضای تحریریه، بزرگ‌ترین بخش آن بود».

پس از سخنرانی و کتابخوانی محمدتقی اسماعیلی، بخش موسیقی برگزار شد. اسکندر آبادی با ویلون و بامداد اسماعیلی با سنتور قطعاتی را اجرا کردند. گفتنی است بامداد اسماعیلی، فرزند آقای اسماعیلی، گزارشگر فعال و شناخته شده ای در رسانه های آلمان است.