سقوط قیمت نفت، بالا رفتن بهای دلار و بی ارزش شدن پول ایران چنان شتاب گرفته است که کارشناسان معتقدند به زودی نفت و بنزین نه تنها مجانی می شود بلکه به هر اتوموبیلی که وارد پمپ بنزین شود، به شرط آنکه باک اش را پر پر کند، یک چیزی هم دستی خواهند داد!
برخی از این کارشناسان می گویند در آینده نزدیک اگر کشوری پیدا شود که حاضر نشود نفت ایران را مجانی بخرد! ایران دمار از روزگارش درخواهد آورد.
این را هم بگویم که پس از آن که مذاکرات اتمی به توافق کامل نرسید و۷ماه دیگر تمدید شد، خیلی ها شروع کرده اند به گله گزاری که چرا مردم ایران را در جریان این مذاکرات نمی گذارید و چرا به مردم نمی گویید تا همین جا چه داده ایم و چه گرفته ایم؟
آقای ظریف که نمی دانم این حرف ها چگونه به گوشش رسیده بود به خبرنگار ما گفت درست است که ما مردم را در جریان مذاکرات نگذاشته ایم و نمی گذاریم، ولی این کار را به خاطر خودشان می کنیم. مردم کم گرفتاری و بدبختی دارند که حالا ما بیاییم راجع به این چیزهای بی اهمیت هم به آنها گزارش بدهیم و به فکر و خیال بیندازیم شان؟
چه دردی دوا می شود که ما همه مسائل پشت پرده را مطرح کنیم و به آنها بگوییم خانم اشتون قهوه اش را با شیر و شکر زیاد می خورد که برای سلامتی اش خوب نیست یا کت و شلوار وکراوات جان کری مارک کجاست؟ یا من و خانم اشتون وقتی به هم می رسیم چرا دو متر از هم فاصله می گیریم؟
این حرف های خاله مردکی به درد پیرهای پنجاه سال پیش می خورد که غروب ها می نشستند روی سکوی در خانه شان، تخمه خربزه می شکستند و پشت سر خانم اشتون و جان کری غیبت می کردند!
مردم با شعور، تحصیلکرده و فهمیده ایران امروز می دانند که باید به فکر اجاره خانه و قبض آب و برق و شهریه دانشگاه دختر و پسرشان باشند. آنها اینقدر درک و فهم دارند که بفهمند حرف هایی که پشت درهای بسته رد و بدل می شود وکاغذهایی که در همان اتاق های دربسته امضاء می شود نه یک قران از اجاره خانه شان کم می کند و نه جوابگوی پول آب و برق شان است.
آقای ظریف قبل از آنکه ارتباط تلفنی را قطع کند به خبرنگار ما گفت به مردم بگو اینقدر نگویند ما از مذاکرات پشت پرده بی خبریم. پرده را می زنند برای همین که مردم ندانند آن پشت چه خبراست. خودشان خوششان می آید که ما از آنها بپرسیم خانم یا آقا دیشب پشت پرده منزل شما چه خبر بود و چه ها گذشت؟!
ظریف و زیرکی هایش…
به نوشته روزنامه شرق تحت عنوان “علنی های جلسه غیرعلنی” آقای ظریف گفته است در مذاکرات نگذاشتیم سئوالی در مورد برنامه موشکی ایران مطرح شود. یکی از نمایندگان می پرسد یعنی چه جوری؟ آقای ظریف جواب می دهد، شلوغش می کردیم و حرف می آوردیم توی حرف. تا می خواستند سئوالی در این مورد مطرح کنند، یکی از کارشناسان ایران که صدای خوبی دارد شروع می کرد با صدای بلند به آواز خواندن …
آقای ظریف سپس توضیح دادند که ما این کار را از آن همشهری زرنگ اصفهانی مان یاد گرفته بودیم. میگن یه اصفهانی که از مکه برگشته بود در میان جمع دوستان و بستگان از خاطرات زیارت خانه خدا حرف می زد و رسید به آنجا که گفت: آقا امسال خیلی شلوغ بود. من اگر زرنگی نکرده بودم و یک پولی نگذاشته بودم کف دست یکی از دست اندرکاران و جای یک حاج آقای دیگه رو نگرفته بودم، حالا حالاها باید اونجا می موندم و دکان هم به امان خدا رها شده بود …
یکی از جوان های حاضر در جلسه می گوید حاج آقا شما رفته بودید زیارت خونه خدا. این صحیح بودس که رشوه بدین و جا یه نفر دیگه رو بگیرین؟ حاجی لحظاتی خیره می ماند و بعد جعبه گز را برمی دارد و می گیرد جلوی طرف و می گوید: آ چرا گز نیمی فرمائین؟!
اردوغان باید با خدا دربیفتد نه با زنان!
باید خدا را شکر کرد که اردوغان با زنان درافتاده نه با خدا!
شاید هرکس دیگری هم چنین کاخی را می ساخت که بنا به گزارش سایت های خبری از کاخ سفید ، کاخ کرملین وکاخ ملکه انگلیس بزرگتر و باشکوه تر است، دیگر خدا را بنده نبود. اردوغان انصافن آدم خوبی است که با داشتن چنین کاخی ادعای خدایی نکرده و فقط با زنان درافتاده است.
بیست و پنجم نوامبر، روز مبارزه با خشونت علیه زنان بود. در ترکیه تظاهرات گوناگونی در این مورد برگزار شد و سخنرانی های زیادی علیه اردوغان رئیس جمهور این کشور صورت گرفت. دلیل این کار این بود که وی، در برابرگروه های زنان در استانبول حرف هایی زده بود که به مذاق زنان و مردان حامی زن خوش نیامده بود. اردوغان برابری کامل زن و مرد را زیر سئوال برده و گفته بود برابری زن و مرد برخلاف قوانین طبیعت است.
او پس از آنکه با اعتراض زنان روبرو شد، اشک توی چشم هایش جمع شد، لب ورچید و به خبرنگار ما که محو تماشای کاخ جدید او بود گفت تو رو خدا می بینی، حرف حق همیشه تلخ بوده و هست.
زنها دل شان می خواهد که منهم مثل این تازه به دوران رسیده ها بگویم زن و مرد باهم برابرند ولی وقتی برابر نیستند من چکارمی توانم بکنم؟
زن ها یک کیف دستشان می گیرند به این بزرگی که کلی خرت و پرت توشه در حالی که مردها یک کیف می گذارند توی جیب شان به این کوچکی و با همین کیف کوچک، همه مشکلات شان را برطرف می کنند. من چه جوری ادعا کنم که این دوتا موجود باهم برابرند؟
مرد حق دارد حداقل ۴ تا زن بگیرد ولی زن اصلا حق ندارد که زن بگیرد! چیکارش میشه کرد؟ کار خداست. برن یقه خدا را بگیرند، به من چرا اعتراض می کنند؟
زن ها کفش پاشنه بلند می پوشند ولی ما مردها نمی خواهیم یا نمی توانیم کفش پاشنه بلند بپوشیم، مگه زوره؟ به همین سوی چراغ من خودم که مثلا رئیس جمهورم یک دفعه کفش پاشنه بلند پوشیدم چنان خوردم زمین که سه روز پادرد داشتم و ازکاخ نرفتم بیرون … مردهای دیگری که رئیس جمهور نیستند که دیگر تکلیف شان روشن است.
چطور می شود گفت زن و مرد با هم برابرند در حالی که مرد حق دارد استقلال اقتصادی داشته باشد و زن این حق را ندارد؟ این را که دیگر من نگفته ام. یکی از روحانیون کشور ایران می گوید و توضیح هم می دهد که به فرمایش خداوند، زن نباید استقلال اقتصادی داشته باشد و اگر پولی درآورد، باید دودستی تقدیم شوهرش کند، البته بعضی از مردها گفته اند یک دستی هم بدهد قبول می کنیم! اینهم سندش، خودتان ببینید وگوش کنید:
اردوغان لبخند تمسخرآمیز خبرنگار ما را که دید خوشحال شد وگفت خدا را شکرکه یک نفر از حرف های من خوشش آمد! معلوم می شود تو برخلاف خانم ها که حرف حق را قبول نمی کنند، حرف های منطقی من را پذیرفته ای.
او سپس مقداری هندوانه زیر بغل خبرنگار ما گذاشت و گفت شنیده ام خانم ها حرف های تو را گوش می کنند و می پذیرند؟ اینهایی را که گفتم برایشان بنویس بلکه قبول کنند که برابری زن و مرد یک شعاره نه یک واقعیت.
از جانب من برایشان یک مثال منطقی بزن و بگو اگر زن و مرد باهم فرق نداشتند، اسم زن را هم به جای صغرا می گذاشتند علی اصغر. دلیلی از این بهتر؟!
دلیل تجاوزآمریکا به عراق روشن شد!
این عکس و خبر را عیناً برایتان کپی کردم که حالش را ببرید. ترا به خدا اگر اسم تان چیزی است که خارجی ها را تحریک می کند، هنگام ملاقات با آنها خودتان را غضنفر، شیرعلی یا قدرت خان معرفی کنید. گول چشم های آبی اینها را نخورید. خیال می کنید چرا روسیه و آمریکا به افغانستان و عراق تجاوز کردند؟ آفرین، اسم کشورهاشون تحریک کننده بود!
جنگ بین الملل دوم هم به همین خاطر به راه افتاد. اسم لهستان هیتلر را که مدتی بود با هیچ زنی تماس نداشت چنان وسوسه کرد که… (ولش کن آقا ، مطلب را ادامه نمی دهم، خیلی سکسی می شود!)
اینا رو باش!
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا، محمود احمدی نژاد رئیس جمهور سابق پس از پایان ریاست جمهوری خود هماینک در میدان ۷۲ نارمک تهران، با مردم ارتباط دارد. برخی از مردم با مراجعه به رئیس جمهور سابق و نوشتن نامه ای برای مشکلات خود از وی درخواست کمک می کنند.
ملانصرالدین بعد از یکسال یادش افتاد که پارسال در چنین روزی ناهار میهمان کسی بوده و نرفته. گفت برم ببینم امسال هم خبری هست یا نه؟ توی راه چند نفری هم دنبالش راه افتادند، بلکه به نان و نوایی برسند.
وقتی ملا در خانه طرف را زد وگفت پارسال نتونستم بیام، امسال اومدم ناهار بخورم.
صاحبخانه غش غش خندید و گفت اینو باش….بعد از یک سال اومده میهمانی…ملا کسانی را که دنبالش آمده بودند نشان داد و گفت منو باش؟ اینارو باش!
کاش روس ها از ما یاد می گرفتند!
آدم حیرت می کند از مقامات روسیه که با این عقل و شعورشان چنین حرفی بزنند. انصافن بعید است از سیاستمدارانی که می دانند چطور می شود چندین سال ساخت یک نیروگاه را به عقب انداخت و هی کشور مربوطه را تیغ زد، بیایند و بگویند که تحریم های غرب به روسیه ضرر زده است.
آنتوان سیلوانف وزیر دارائی روسیه در مسکو گفته است که مردم روسیه باید کمربندهایشان را محکمتر ببندند چون بر اثر تحریم های غرب در ماجرای اوکراین، روسیه ۴۰ میلیارد دلار در سال زیان می دهد.
مقامات کشور ما که نه برای کسی نیروگاه ساخته اند و نه قسمت اعظم از دریای خزر هیچ کشوری را صاحب شده اند، سالهاست که در تحریم هستند، اما همیشه تحریم ها را مسخره کرده اند وگفته اند این بچه بازی ها هیچگونه تاثیری بر اقتصاد ما نداشته و اگر وضع مردم خراب است تقصیر خودشان است که یاد نگرفته اند روابطی مثل بابک زنجانی داشته باشند. آنها بارها تاکید کرده اند که تحریم ها برهیچکدام از میلیاردرهای ایران اثر سوء نگذاشته و تازه وضع شان را بهتر هم کرده است!
کاش مقامات کشور روسیه که فعلا با مقامات کشور ما دوست های جونی جونی هستند، از اینهمه دوستی صنار سه شاهی چیز یاد می گرفتند و بعد از چندماه تحریم، اعتراف نمی کردند که تحریم ها اینهمه به آنها زیان رسانده است.
اگر زرنگ بودند می توانستند بگویند تحریم روسیه، کوچکترین اثری در زندگی مردم ایران نکرده است! آنها در مورد این جور رد گم کردن ها جوک بامزه ای هم دارند:
می گویند یک روس و یک آمریکایی باهم بحث سیاسی می کردند. آمریکائیه گفت ما آنقدر آزادی داریم که می توانیم برویم جلوی کاخ سفید و فریاد بزنیم مرگ بر رئیس جمهور آمریکا. روسه پوزخندی زد وگفت این که چیزی نیست، ماهم می توانیم برویم جلوی کاخ کرملین و فریاد بزنیم مرگ بر رئیس جمهور آمریکا!
هوا بس ناجوانمردانه سرد است
مجید شریفی مقدم، دبیرکل خانه پرستار خبر داد که سالانه هزار پرستار ایرانی به کشورهای ترکیه، حاشیه خلیج فارس، کانادا و و و و مهاجرت می کنند.
بعضی ها معتقدند این پرستارها به دلایل فشار کار، بی توجهی، کمبود حقوق و مسائلی از این دست کشور آباء و اجدادی خود را رها می کنند و به دنیایی ناشناخته مهاجرت می کنند، اما تصور من این است که چون مریض هایمان خدا را شکر خوب خوب شده اند، پرستار ها از زور بیکاری راه خارج کشور را پیش گرفته اند!
دلیل اینکار هم خیلی روشن است. چون زن های خارجی روسری و چادر سر نمی کنند، تند و تند سرما می خورند و مریض می شوند و مریض هم احتیاج به پرستار دارد. همین چند دقیقه پیش من رفتم توی بالکن ببینم هوا چطوره، آقا یک سوزی میومد که بیا و ببین!
*میرزا تقی خان، طنزپرداز و سریال نویس پیشکسوت، با سابقه ۵۰ سال طنزنویسی در توفیق، کشکیات، کاریکاتور، کیهان و تلویزیون از همکاران افتخاری شهروند است. از این نویسنده کتاب “آدم های زیادی” به تازگی منتشر شده است.