به بهانه اجرای “غیرت در غربت” در تورنتو
پروانه سلطانی، بازیگر، کارگردان، هنرمند تبعیدی، در حال حاضر فیلم ساز، بازیگری را در دانشکده هنرهای دراماتیک فراگرفته و بعد دوران تجربه های صحنه را در تهران و تبعید گذرانده و…. فکر می کنی اگر خودت بخوای ادامه بدی چه چیزی اضافه می کنی؟
سلطانی: در دورانی که در انگلیس بودم، دوره های کوتاه تئاتری را گذراندم و بعد فوق لیسانسم را در رشته فیلم در لندن گرفتم.
کار هنری را با تئاتر شروع کردی یا قبلش رشته های دیگر هنری را امتحان کرده بودی؟
ـ اولین کار تئاتری، بازی در نمایش محاکمه ژاندارک برشت بود، با کارگردانی رکن الدین خسروی در دانشکده هنرهای دراماتیک.
یعنی قبل از دانشکده کار تئاتری نکرده بودی؟
ـ راستش من در امتحان ورودی قبول شدم و رفتم برای مصاحبه، که تاریخ را اشتباهی رفتم. چون من قصدم خواندن سینما بود، ولی چون از مصاحبه بازیگری موفق بیرون آمدم، همین رشته را ادامه دادم.
پس اولین نقشی که بازی کردی، نمایش محاکمه ژاندارک بود. در آن موقع چند سالت بود و چه مدت بود که وارد دانشکده شده بودی؟
ـ ۱۷ سالم بود و در ترم اول، سال اول بودم.
دیگه چه کارهای نمایشی کردی؟
ـ استثنا و قاعده (برشت ـ خسروی)، بعد در چند نمایش رادیویی شرکت کردم. با زنده یاد سعید سلطانپور در نمایش “مرگ بر امریکا”، با ناصر رحمانی نژاد “کله گردها و کله تیزها” (برشت) و ……….
حتما بعدش هم مثل همه زندگی دربدری را انتخاب کردی؟
ـ نه، انتخاب نکردم، یعنی در حقیقت پیش آمد. هیچکس دربدری را انتخاب نمی کند.
از چه سالی مقیم تبعید شدی؟
ـ از سال ۱۹۸۵ در لندن انگلیس مقیم شدم.
داره شبیه بازجوئی پناهندگی میشه، خودت ادامه بده که چه کارا کردی؟
ـ بعد از خواندن سینما و دیدن دوره های تئاتری، در نمایش انگلیسی “شب های عربی” نقش قصه گو را بازی کردم. در چند فیلم کوتاه انگلیسی، نقش زن های ایرانی را بازی کردم. بعد در نمایش “رستمی دیگر، اسفندیاری دیگر” و نمایش «پروانه ای در مشت» که هر دو نوشته و کار “ایرج جنتی عطائی” بود. از سال ۲۰۰۰ گروه تئاتر نینا را تشکیل دادم که حاصلش نمایش های زیر است: یک زن تنها (برداشتی آزاد از داریو فو)، شبنم های آتشین (بر اساس خاطرات زندانیان سیاسی بعد از انقلاب)، شبان نیکو، فروغ در باغ خاطره ها (زندگی فروغ فرخزاد)، که همه این کارها نوشته و کارگردانی و بازیگری خودم بود. دو نمایش لیلا و پروای جدائی را فقط روخوانی کردیم. و یک نمایش هم به زبان انگلیسی نوشتم و کارکردم به نام “سفرهای بن لادن و زنان” و ……
کمی از این نمایشت “سفرهای بن لادن” بگو ، نمایش جدی بود یا کمدی؟
ـ نمایش در اصل جدی بود ولی با طنز سیاه، از هفت قصه تشکیل شده بود. در حقیقت این هفت قصه بر اساس اندیشه ی بنیادگرایان اسلامی در مورد زنان کشورهای دنیاست مثل ایران، افغانستان، انگلیس، آمریکا …… و به مسائلی چون عشق، سنگسار زنان، پوشش زنان و کشش و علاقه زنان به خوانندگی و رقص و …..
آیا این کار با استقبال روبرو شد؟
ـ بله ….
تماشاچیانت ایرانی بودند ، و یا غیر ایرانی؟
ـ از همه ملت ها بودند، ولی از همه بیشتر انگلیسی بودند.
خب بریم سراغ این نمایش آخری که قرار است در تورنتو و مونترال اجرا شود. چه شد که بعداز این همه کارهای جدی سراغ نمایش کمدی رفتی؟
ـ برای اینکه در این شرایط تماشاچیان بیشتر به سراغ کارهای کمدی می روند تا جدی. چون مردم خسته اند.
این نمایش را در کجاها اجرا کردید؟
ـ خودتان که همراه بودید. در لندن، هامبورگ، کلن، برلین، بوخوم، فرانکفورت، هائدلبرگ، پاریس، مونت پیله، استکهلم، یوته بوری و….. ولی در لندن۴ شب اجرا داشتیم.
چه جوری شما از لندن، و بنده از کانادا توانستیم این نمایش را به صحنه ببریم.
ـ شما برای ساختن فیلم “بازجوی جوان” با هادی خرسندی به لندن آمده بودید که صحبت این کار شد. و یک سال بعد تمرین های این نمایش در کنار هادی خرسندی، پا گرفت.
چه ویژگی در این نمایش در این دوران می بینید؟
ـ تماشاچی خیلی خوب با این نمایش ارتباط برقرار می کنه، بخصوص خانم ها … و خیلی مسایل خانوادگی ایرانی ها را در خودش دارد. این نمایش، تمام ویژگی هایی که یک تئاتر باید داشته باشد، را داراست ولی با محدودیت ها و امکانات سفری …. مثل میزانسن های خوب و نورپردازی های درست و موسیقی گوش نواز، تماشاچیان در هر شهر از این نمایش استقبال کردند و گفته اند اگر امکان دارد، این نمایش را دوباره در شهر ما اجرا کنید.
آیا هادی خرسندی هم از اجرای این نوشته اش راضی ست؟
ـ اگر راضی نبود که جلوی اجراها را می گرفت. تا جایی که وقت داشت، یار و همراه ما حتی در سفر ها بود (در سوئد)
این نمایش را قرار است همچنان ادامه بدهید؟
ـ بله اجراهای امریکا و تور دوباره اروپا را خواهیم داشت که بعد از این اجراها به ایران خواهیم رفت و در بهار آزادی مردم ایران در تئاتر شهر اجرا می کنیم.
آخرین سئوال، حرفی ناگفته ندارید که بگوئید؟
ـ این نمایش تجربه بسیار جالبی بود برای من، زیرا در این نمایش فقط یک بازیگر بودم، برخلاف کارهای دیگری که همه مسئولیت ها را به عهده داشتم، ولی در این نمایش تجربه های فراوانی کسب کردم. چون فقط به کار بازیگری پرداختم. و از همه مهمتر اینکه این نمایش کمدی است، که در آن با ادا و به زور نمی خواهند مردم را بخندانند، بلکه در عین جدی بودن، کمدی است. و در خاتمه از نشریه شهروند، که همیشه پشتوانه کارهای فرهنگی و هنری است، تشکر می کنم.
بله با تشکر از شهروند ، و دیدار یکشنبه ۱۸ اپریل ساعت ۷ شب در سالن نمایش.
با درود
من طی مصاحبه ای که برای مجله و سایت اینترنتی شهروند با آقای حسین افصحی در ماه آپریل ۲۰۱۰ در تورنتو داشتم ، به کلیه کارهای تئاتری که داشتم اشاره کردم. در مجموع حدود ۳۰ بازیگر در اجرای این نمایشها با من همکاری داشته اند. من در طی مصاحبه از هیچکدام از آنها نامی نبرده ام همچنین از آقای داود راستگو. که تنها بازیگر ۳ نمایش از کارهای من بوده اند
باسپاس
پروانه سلطانی
اکتبر ۲۰۱۰
Re: April 15, 2010 16:26
Dear Mr Afsahi,
Unfortunately there have been some miss information in this interview with Mrs Soltani.
As you can read below, in your question towards what she has done her reply as you can see is: I did “Shanbamhaye atashin”, “Shabane Nikou”, and even the latest; “Zoje azad” all by myself.”
THIS AS YOURSELF KNOW IS NOT TRUE, and it’s a great sign for lack of artistic integrity and respect tas well a cruel approach of earasing my effort and part as well contribution towards these three works. I also expected that you since being aware about Zoje Azad at least had mentioned my co-operation in that, but starnge enough you seems just chose carrying on into the next question.
So I appreciate you really investigate the matter and come back to me with a satisfactory responese, as well print the incident inside the next number of Shahrvand with reference towards date of the interview and the related plays.
Best;
Davoud Rastgou
Sweden/Stockholm
+۴۶/۷۰۳۳۱۲۲۴۴
اره شبیه بازجوئی پناهندگی میشه، خودت ادامه بده که چه کارا کرد
ـ بعد از خواندن سینما و دیدن دوره های تئاتری، در نمایش انگلیسی “شب های عربی” نقش قصه گو را بازی کردم. در چند فیلم کوتاه انگلیسی، نقش زن های ایرانی را بازی کردم. بعد در نمایش “رستمی دیگر، اسفندیاری دیگر” و نمایش «پروانه ای در مشت» که هر دو نوشته و کار “ایرج جنتی عطائی” بود. از سال ۲۰۰۰ گروه تئاتر نینا را تشکیل دادم که حاصلش نمایش های زیر است: یک زن تنها (برداشتی آزاد از داریو فو)، شبنم های آتشین (بر اساس خاطرات زندانیان سیاسی بعد از انقلاب)، شبان نیکو، فروغ در باغ خاطره ها (زندگی فروغ فرخزاد)، که همه این کارها نوشته و کارگردانی و بازیگری خودم بود. دو نمایش لیلا و پروای جدائی را فقط روخوانی کردیم.
و یک نمایش هم به زبان انگلیسی نوشتم و کارکردم به نام “سفرهای بن لادن و زنان”
https://shahrvand.com/?p=5654