دانش‌آموز، معلم و مدرسه سه مولفه اصلی نظام آموزشی هر کشوری محسوب می‌شوند. سه مولفه‌ای که هرکدام به صورت جداگانه و نیز در ترکیب با یکدیگر، سطح و میزان استانداردهای آموزشی یک کشور را نشان می‌دهند. تغییر و تحول در مولفه‌های دانش‌آموز و معلم، به عنوان نیروهایی انسانی، مستلزم برنامه‌هایی بلندمدت و زمان‌بر است. به عبارت دیگر جزیی از تغییرات فرهنگی و اجتماعی یک کشور محسوب می‌شود.

اما مدرسه به عنوان یک مکان، جایی که تبادلات آموزشی در آن شکل می‌گیرد، از جنبه‌هایی متفاوت از دو مولفه دیگر است. مدرسه امکانات و ابزارهای لازم برای آموزش کودکان و نوجوانان را فراهم می‌کند و معمولا با اجرای برنامه‌هایی مدون و صرف هزینه‌های لازم، هر کشوری می‌تواند در کوتاه مدت به زیر ساخت‌های لازم برای رسیدن به مدارس بهینه دست یابد.

اما سی و شش سال پس از انقلاب ۵۷ و استقرار نظام جمهوری اسلامی، با وجود منابع نفتی و مالی فراوان در ایران، هنوز مدارس این کشور از اولین ضروریات یک مکان آموزشی، یعنی ایمنی محروم هستند. بعد از طرح و اجرای پنج برنامه توسعه و تبلیغات فراوان رسانه‌ای در زمینه پیشرفت‌های فنی و علمی در طول سه دهه اخیر، یک مقام مسئول در آموزش و پرورش دولت یازدهم از وجود ۱۲۰ هزار کلاس درس در سراسر کشور که فاقد سیستم گرمایشی استاندارد هستند، سخن می‌گوید. به عبارت دیگر هنوز یک سوم مدارس کشور از سیستم گرمایشی ناایمن برخوردارند. به گفته همین مقام مسئول این تعداد کلاس، نزدیک به سه میلیون و۲۰۰ هزار دانش‌آموز را در خود جای داده است.(۱)

یعنی هر ساله با آغاز فصل سرما، خطر آتش‌سوزی در کمین این تعداد دانش‌آموز ایرانی است. در این میان دانش‌آموزان مناطق حاشیه‌ای، شهرستان‌های محروم و روستاها در معرض آسیب‌پذیری بیشتری هستند. سیستم گرمایشی درکلاس‌های درسی این مناطق به دلیل فقدان امکانات و محرومیت شدید، از حداقل‌های امنیتی لازم هم برخوردار نیستند. در واقع به همین علت است که تقریبا تمام حوادث منجر به آتش‌سوزی در طول دو دهه اخیر در این مناطق اتفاق افتاده است.

مشهورترین آنها فاجعه آتش‌سوزی در مدرسه دخترانه روستای شین‌آباد بود که در نتیجه آن ۲۹ دانش‌آموز دختر دچار سوختگی شدید شدند که دو نفر از آنها بر اثر شدت جراحات وارده فوت کردند. اگرچه تمرکز شبکه‌های مجازی بر این فاجعه و حساسیت رسانه‌ها، فاجعه شین آباد را در مرکز توجه افکار studentعمومی قرار داد، اما این اولین باری نبود که دانش‌آموزان قربانی بی‌کفایتی مسئولین آموزش و پرورش می‌شدند.

در سال ۷۶ آتش‌سوزی در یک مدرسه ابتدایی در شهرستان شفت گیلان منجر به سوختگی شدید معلم کلاس و سوختگی ۱۱ دانش‌آموز دیگر شد. فداکاری و از جان گذشتگی معلم کلاس (حسن امیدزاده)، نجات‌بخش جان دانش‌آموزان بود. معلمی که در تیرماه ۹۱ پس از تحمل ۱۵ سال درد و رنج ناشی از سوختگی در سن ۵۸ سالگی درگذشت. در حادثه‌ای دیگر، ۱۳دانش‌آموز روستایی محروم در لردگان استان چهارمحال و بختیاری –روستای سفیلان- دچار سوختگی بالای چهل درصد شدند. این حادثه در آبان ماه ۸۳ اتفاق افتاد. دو سال بعد در آذرماه ۸۵ ، سرنگونی یک بخاری علاالدین، تنها وسیله گرمایشی یک کلاس، در مدرسه شهید رحیمی درودزن – از توابع استان فارس – فاجعه دیگری را رقم زد که خبر آن تا مدت‌ها با دستور مقامات مسئول رسانه‌ای نشد. در این حادثه ۸ دانش‌آموز دچارسوختگی شدید از ناحیه سر و دست شدند.

در آبان ماه ۸۹ بر اثر وقوع آتش‌سوزی دیگری در یک خوابگاه شبانه‌روزی دانش‌آموزی در منطقه چاه‌ رحمان سیستان و بلوچستان، یک دانش‌آموز جان خود را از دست داد. درست یک سال بعد، در آبان ماه ۹۰، خوابگاه دانش‌آموزان دبیرستانی در چابهار طعمه حریق شد. در این آتش‌سوزی چهار دانش‌آموز جان خود را از دست دادند. دانش‌آموزانی که بنا بر نظر مسئولان محلی از نخبگان استانی بودند. و نهایتا فاجعه آتش‌سوزی در مدرسه دخترانه شین‌آباد.(۲)

اما شین آباد هم آخرین حادثه نبود. در همین آذر ماه امسال نیز استفاده از بخاری نفتی غیراستاندارد در یک مدرسه روستایی در اردبیل منجر به آتش‌سوزی شد که بنابر نظر مسئولان محلی تلفات جانی نداشته است.(۳)

آنچه که ارائه شد تنها گوشه‌ای از حوادث آتش‌سوزی در مدارس کشور است. همانطور که تاریخ حوادث نشان می‌دهد محدود به دوره مشخصی نبوده است. بسیاری از این حوادث از چشم رسانه‌ها دور مانده و بعضا آمار صحیحی از قربانیان، در نتیجه فشارهای مسئولان وزارتی ارائه نمی‌شود.

از سوی دیگر استفاده از وسایل گرمایشی نا امن تنها مختص به شهرستان‌های دور افتاده و محروم نیست، بلکه دانش‌آموزان در استان‌های بزرگ هم با سرمای کلاس‌های درس دست به گریبان هستند. بنا بر نظر یکی از نمایندگان مجلس “سیستم گرمایشی ۵درصد از مدارس اصفهان چراغ‌های نفتی است در حالی که حدود ۱۰ درصد از کل دانش‌آموزان اصفهان در این کلاس‌ها تحصیل می‌کنند. بعضی از این مدارس روستایی در مناطق سردسیر واقع شده‌اند که سرمای کلاس و نبود سیستم گرمایشی مناسب احتمال وقوع خطرات و تعطیلی ناخواسته را فراهم می‌کند.”(۴)

یکی از راهکارهای مسئولان امر در دو سال اخیر، اجبار دانش‌آموزان به تحصیل در کلاس‌های سرد و فاقد بخاری است. به طور مثال بنابر گزارش خبرگزاری‌ها بسیاری از دانش‌آموزان مدارس عشایری در شمال استان خوزستان، در فصل سرما، در چادرهای سرد و بدون استفاده از وسایل گرمایشی مشغول تحصیل هستند. بنا بر دستور مقامات مسئول، این مدارس اجازه استفاده از بخاری نفتی را ندارند.(۵)

در واقع به جای صرف هزینه‌های لازم و ایجاد سرپناه مناسب برای تحصیل دانش‌آموزان، مقامات آموزش و پرورش ترجیح داده‌ا‌ند که صورت مساله را به طور کامل پاک کنند.

بدین ترتیب در طول سه دهه اخیر و با وجود منابع مالی عظیمی که در نتیجه فروش نفت عاید دولت‌های متعدد در جمهوری اسلامی شده، همچنان هر ساله باید در فصل زمستان شاهد حوادث دلخراش آتش‌سوزی و قربانی شدن دانش‌آموزان بیشتری باشیم. همانطور که تاریخ حوادث آتش‌سوزی نشان می‌دهد تغییر دولت‌ها و مسئولین آموزشی نیز تاثیری در جلوگیری از فجایع آتش‌سوزی در مدارس نداشته است. این در حالی است که به گفته عضو هیات رئیسه کمیسیون بهداشت و درمان مجلس هزینه تجهیز یک مدرسه ۶ کلاسه به سیستم گرمایشی ایمن، تنها ۲۰ میلیون تومان است .(۶)

نگاهی به هزینه‌های گزافی که هر ساله به مناسبت‌های مختلف صرف تبلیغات رسانه‌ای و ایدئولوژیک در آموزش و پرورش و سایر ارگان‌های دولتی می‌شود، نشان می‌دهد مشکل اصلی در رفع معضل آتش‌سوزی در مدارس نه کمبود بودجه که بیش از هرچیز بی‌کفایتی و بی‌مسئولیتی مدیران دولتی در ادوار مختلف است. با این همه رئیس سازمان نوسازی مدارس در آخرین اظهارنظر خود، از کمبود بودجه درسال جاری برای تجهیز مدارس سخن گفته و وعده تجهیز همه مدارس کشور به سیستم‌های گرمایشی استاندارد تا پایان سال ۹۵ را داده است. وعده‌ای که سال‌هاست تکرار می‌شود و بعید است با این شرایط مدیریتی عملی شود.

فهرست یادداشت‌ها :

سایت خبری تابناک ۱۷ آذر ۹۳- سایت خبری خبرآنلاین ۲۲ آذر ۹۱- خبرگزاری ایسنا ۶ آذر ۹۳ – خبرگزاری مهر ۷ آبان ۹۳ – خبرگزاری مهر ۵ آبان ۹۳ – روزنامه خراسان ۱۷ آذر ۹۳