در اعدام فرزاد کمانگر و ۴ تن دیگر و آن دیگران
بر می خیزند
بر نوک ِ پنجه ها
هشتاد کودک نحیف
پیچیده در لباس کردی.
سرک می کشند
با وحشت و خشم
و معلم به بالا کشیده می شود
بر میله ی پرچم
و سرود ملی بر گوش کودکان سیلی می شود .
می لرزند از وحشت
هشتاد دمپایی کوچک
پاره پاره
با انگشتانی بیرون افتاده
زخمی/ترک خورده / خاکی
بر می خیزند
روی پنجه های پا
بالا کشیده می شود
سهام بورس /معلم / شاخص امنیت ملی
و به نمایش گذاشته می شود
اعلامیه ی جهانی حقوق بشر / و یک معلم بر میله ی پرچم
و در باد به اهتزاز در می آید
دست و پا زدن یک دست لباس کردی
و هشتاد محصل مدرسه
حک شده یک چهره در قلب هایشان
بر می خیزند
تا
فرو بریزد
گلوله و خشم
از آسمان شاهو / دالاهو
و آتش بگیرد
تهران، نیویورک، پاریس
و فرو بریزد
کفش
کتاب
تقسیم
غذا
آزادی
در کابل، سنندج، افریقا
قد می کشند
بر پنجه بر می خیزند
و پرتاب میشود
هشتاد ستاره
و درمی گیرد از شهاب های سرخ
آتش بارانی در آسمان
آری
آری
بر می خیزند
۱۹ اردیبهشت ۸۹
اعدام
با ورود حضرت اسماعیل به عرصه ی پیامبری، قربانی کردن انسان برای هر منظور و ایده ایی حتی برای خدا و خدایان منتفی شد. امروز سه هزار سال از آن زمان گذشته و ما هنوز بر سر اولیه ترین حقوق اجتماعی و فردی، انسان قربان می کنیم. اسماعیلی ترین فرزندان خود را ….
گزینگ قاضی
در می ۱۴, ۲۰۱۰ در ۲:۰۶ ب.ظ | پاسخ سیاووش
کشتن از بهر هر چیز
فرقی ندارد
سرزمین باشد
شرف دین
ناموس و ابرو
یا انتقام وقصاص
و سپاس
……..
نابودی است
به هر بهانه باهر برهان
نابودی است
شکنجه نیز کشتن است
باور کشی
بی جاری خونی بر قلب
وجاری اشکی برچشم
از درد
از همان روزی که دست حضرت هابیل(یا قابیل گشت آغشته
به خون
آدمیت مرده بود
گرچه ادم زنده یود
نابود باد اعدام ونابود گری انسان و طبیعت
وخود کشتن نیز
گر اگر از سر شعور باشد ونه شور
بدترین راه است بر اثبات باور
باور خود اثبات است…
بر ما نبخشید فتح و شادی
خدا نه شه نه قهرمان
……..
…….
بندی ار سرود همبستگی
انسان بر کره خاک