بی بی سی: پیکر شهریار عدل، باستانشناس و کارشناس تاریخ هنر و معماری در قطعه نامآوران بهشتزهرای تهران دفن شد.
روز گذشته، در جریان مراسمتشییع پیکر شهریار عدل، برادرش گفته بود که اگر اجازه دفن او را در یک محوطه باستانی ندهند، پیکر او را از ایران می برد.
روز یکشنبه کامران عدل، برادر شهریار عدل در جریان این مراسم گفته بود: “بخشی از زادگاه ما در افغانستان است مدتی است که سعی میکنم شهریار در یک محل باستانی دفن شود جایی که او بسیار کار کرده، اما نشد.”
کامران عدل گفته بود: “حتی پیشبینی شده بود که جایی در نزدیک تهران دفن شود اما شب گذشته به من اعلام کردند که در این مکان هم نمیتوانم او را دفن کنم، بنابراین تصمیم گرفتم او را در بهشت زهرای تهران امانت بگذاریم و تکلیف او مشخص شود و در نهایت یا او را در هرات نزد جدش دفن کنیم و یا به پاریس ببریم.”
شهریار عدل، روز یکشنبه، ۲۱ ژوئن (۳۱ خرداد) در سن ۷۲ سالگی در فرانسه درگذشت و چند روز بعد پیکرش به تهران منتقل شد.
شهریار عدل در سال ۱۳۲۲ در تهران به دنیا آمد و در ۱۶ سالگی برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت. پس از گرفتن دیپلم، تحصیلات دانشگاهی خود را در مدرسه عالی علوم تاریخی در سوربن ادامه داد و هم زمان به تحصیل در تاریخ عمومی هنر، باستانشناسی مشرقزمین و تاریخ هنرهای دوره اسلامی در مدرسه موزه لوور پرداخت.
آقای عدل دکترای خود را در رشته تاریخ ایران و آسیای میانه گرفت. موضوع پایاننامه او “فتوحات همایون” بود که به جنگهای شاه عباس در خراسان و فتح هرات می پرداخت.
شهریار عدل؛ از ثبت جهانی بناهای تاریخی تا مرمت فیلمهای قاجاری
شهریار عدل، باستانشناس و کارشناس تاریخ هنر و معماری که روز یکشنبه، ۳۱ خرداد درگذشت کارنامهای پربار از خود به جای گذاشته است.
این کارنامه، فهرستی بلند از خدمات او برای شناسایی، مرمت و حفظ فرهنگ و هنر ایران، چه در داخل و چه در خارج مرزهای ایران را نشان میدهد.
او که ششمین فرزندِ پسر خانوادهای با سوابق اجتماعی و فرهنگی بالا بود بعد از تحصیلات ابتدایی به فرانسه رفت.
شهریار عدل که به گفته خودش “از بچگی دنبال تیله جمع کردن بود” این علاقه به “گردآوری” را با تاریخ ایران پیوند داد و در قالب باستانشناسی پی گرفت.
اما مادرش که تصمیمگیرنده نهایی خانواده آنها بود چندان به این شاخه علاقه نداشت و از آنجا که برادرش همایون در مدرسه معماری پاریس درس میخواند و از طرف دیگر پدرش هم به تازگی فوت کرده بود، او هم تحصیلات عالیاش را در رشته معماری آغاز کرد.
اما عدم علاقهاش به معماری باعث شد به جز تاریخ معماری و مرمت درسهای زیادی در این رشته نگیرد و تحصیلاتش را نیمهتمام رها کند. اینبار تصمیم گرفت مستقیم به سراغ رشتۀ تحصیلی مورد علاقهاش برود و در دانشگاه لوور تاریخ عمومی هنر، باستانشناسی شرق و تاریخ هنر دوره اسلام بخواند.
بعد از بازگشت به ایران یکی از اولین پروژههای میدانیاش کار روی دامغان بود (بخشی از خانواده او هم از همین ناحیه بودند) که بعدها به شهر بسطام نیز گسترش یافت، منطقهای که به گفتۀ او “آیینه معماری ایران” از ۱۲۰۰ سال پیش تا امروز است.
او یکی از بانیان آغاز کار حفاری شهر ری در سال ۱۳۵۵ بود که به علت توسعه تهران در خطر محو شدن قرار داشت. در کنار آن یکی از مهمترین فعالیتهای شهریار عدل مرمت مسجد زوزن در نزدیکی شهر خواف است.
در سالهای آغازین بعد از انقلاب که بسیاری از فعالیتهای فرهنگی متوقف شده بود، عدل همچنان به کار ادامه داد.
در همین دوران او نه تنها توانست کار ثبت آثار تاریخی مهم ایران در یونسکو را که کارهای اداریاش از پیش از انقلاب آغاز شده بود به سرانجام برساند بلکه به گفته خودش با واسطه قرار دادن صادق قطبزاده، رئیس وقت رادیو و تلویزیون ایران، از آیت الله روح الله خمینی خواست تا با صدور حکمی جلوی کندوکاوهای غیرقانونی در گوشه و کنار ایران را بگیرد.
فعالیتهای او همچنین شامل تلاشهایی برای نجات آثار تاریخی در بامیان افغانستان و گرجستان نیز میشود.
به علاوه او در برگرداندن نفیسترین نسخه شاهنامه، شاهنامۀ تهماسبی، به ایران نقشی مهم داشت، کتابی که گاهی فقط یک صفحه از آن به قیمت چند میلیون دلار فروخته شده است. بعد از چند سال مذاکره، صفحات باقیمانده این شاهنامه با واسطهگری دوریس آمان، یک دلال آثار هنری در زوریخ، با تابلوی “زن شمارۀ ۳” اثر دکونینگ (از گنجینه موزه هنرهای معاصر تهران) معاوضه شد. اثر مدرن دکونینگ در فرودگاهی در اتریش به دیوید گفن ـ تهیه کننده مشهور موسیقی که آثار گروه ایگلز و باب دیلن را تهیه کرده ـ رسید. این تابلوی نقاشی در سال ۲۰۰۶ حدود ۱۴۰ میلیون دلار ارزش داشت.
فیلمهای قاجاری
یکی دیگر از خدمات مهم شهریار عدل، نقش او در مرمت اولین فیلمهای تاریخ سینمای ایران از دوره مظفرالدین شاه بود که به همت او به فرانسه منتقل شد و در آنجا مرمت گردید.
این آثار، که تعدادشان حدود سی فیلم است، در سال ۱۳۷۰ در کاخ گلستان کشف شد در سال ۱۳۸۸ برای مرمت به مرکز ملی سینماتوگرافی در فرانسه (CNC) ارسال شد و بعد از مرمت، حدود سه سال بعد، به ایران برگردانده شد. این مجموعه هم شامل فیلمهای سفرنامهای خود مظفرالدین شاه میشود و هم فیلمهای خارجی.
مظفرالدین شاه قاجار که شیفتۀ تکنولوژی و همچون پدرش مجذوب عکاسی بود در اولین سفر خارجیاش به فرانسه در نمایشگاه جهانی پاریس ۱۹۰۰ را شرکت کرد، اولین نمایشگاه جهانی که سینما را هم به فهرست عناوینش اضافه کرده بود.
حضور در این نمایشگاه که در آن برادران لومیر پردهای عظیم به پا کرده باید بر مظفرالدین شاه تأثیر زیادی گذاشته باشد.
او در سفرنامهاش (شنبه هفتم ربیعالثانی) مینویسد: “ابتدا وارد درب مخصوص این عمارت شدیم وقت مغرب و چراغهای اکسپوزیسیون روشن بود. اول ورود بتالار جشن که نمودیم خیلی از نظر ما جلوه کرد و واقعاً بنای عالی است. جائی است به بزرگی دو تکیه دولت و همانطور مدور و با بلور منقش مسقف است و اطراف آن دو مرتبه صندلیهای مخمل قرمز است که برای جلوس اشخاص ساخته و پرداخته شده. در این تالار سینموفتوگراف نشان میدهند. پرده بسیار بزرگی در وسط تالار بلند کردند و تمام چراغهای الکتریک را خاموش و تاریک نموده و عکس (سینموفتوگراف) را به آن پرده بزرگ انداختند. خیلی تماشا دادند منجمله مسافرین آفریقا و عربستان را که در صحرای آفریقا با شتر راه می پیمایند نمودند که خیلی دیدنی بود و دیگر اکسپوزیسیون و کوچه متحرک و رودخانه سن و رفتن کشتی در رودخانه و شناوری و آب بازی مردم و انواع چیزهای دیگر دیده شد که خیلی تماشا داشت. به عکاسباشی دستورالعمل دادهایم همه قسم آنها را خریده بطهران بیاورند که انشاءالله همانجا درست کرده به نوکرهای خودمان نشان بدهیم . بقدر سی پرده امشب تماشا کرده.”
به دنبال این دیدار، به دستور مظفرالدین شاه، عکاس ویژه او در سفر، ابراهیم خان عکاسباشی، دو دوربین و مقادیری فیلم خام خریداری کرد و بدین سان سینمای ایران آغاز شد.
اولین فیلم ثبت شده از مظفرالدین شاه بعد از بازگشت به ایران تصویر او در حال سان دیدن از قشون است.
در این مجموعه فیلمهای غیرایرانی نیز وجود دارد. یکی از آنها “فاوست و مفیستوفلس” ساختۀ اولین کارگردان زن تاریخ سینما، آلیس گی بلانش است. این فیلم دو دقیقهای که در سال ۱۹۰۳ ساخته شده اقتباسی تکصحنهای از اثر مشهور گوته است، کاری که گفته میشود مظفرالدین شاه به صورت اپرا دیده بود و نپسندیده بود و برای همین این فیلم را سفارش داده بود.
این آثار اکنون در موزه کاخ گلستان نگهداری میشوند.