لارش لیندستروم

برگردان: مرمر مشفقی

در واگن مترو ایستاده بودم، بوی عطر و عرق و اسپری و موهای چرب، این عطرهای دلپذیر انسانی را به یاد دارم. همان موقع بود که یکی، یک مرد، یک مرد جوان گفت، به معنای واقعی فمینیست نیست. من او را ندیدم، نمیشد صورت را با صدا تشخیص داد، اما باعث شد من به فکر فرو بروم. چرا مردمانی هستند که فمینیست نیستند؟ آنها چه کسانی هستند؟ انگیزه‌شان چیست؟

فمینیسم، تا آنجایی که من فهمیده ام، مکتبی است که از حقوق زنان برای برابر شدن با مردان در سیاست، اقتصاد و اجتماع دفاع می کند، اما فمینیسم از حقوق مردان برای برابر شدن با زنان هم دفاع می کند. چرخیدم، و آن عطر را استشمام کردم و سعی کردم که جایی که صدا از آن آمده بود را پیدا کنم اما نشد. پنجشنبه روزی بود، در مترو.gender-equality

آنهایی که عقیده دارند زنان از دنده مردان یا آپاندیس مردان ساخته شده اند برایشان سخت است که بپذیرند مرد و زن حق برابر دارند، این را خودشان بیان می کنند، اما آیا واقعا هستند کسانی که هنوز به طور جدی باور دارند که زنان از دنده مردان بیرون آمدند؟ من کاملا متقاعد شده بودم که چنین تفکری در دهه شصت [میلادی] دفن شده است.

برخی می گویند فمینیسم با برابری یکی نیست. اینها ضد فمینیسم اما طرفدار برابری به صورت طبیعی هستند. اینها همان هایی هستند که می گویند سومین ماه مرخصی بعد از زایمان[۱] برای پدران به حق انتخاب خانواده لطمه می زند، همانطور که برای ماه اول و دوم می گفتند. همان هایی که می گویند بازار، خودش مسئله کمبود حضور زنان در هیئت مدیره ها را حل می کند، و اگر زنها می خواهند درآمد یکسان برای شغل یکسان با مردان داشته باشند تنها راهش این است که نحوه صحبت کردن درباره حقوق را یاد بگیرند!

نیم قرن از زمانی که سوئد کنوانسیون سازمان ملل درباره دستمزد یکسان برای زنان و مردان در شغل یکسان را امضاکرد گذشته است، اما هنوز در تقریبا بیشتر مشاغل، مردان از زنان دستمزد بالاتری دریافت می کنند، حتی در برخی مشاغل میلیونها بیشتر از دستمزد تمام دوران کار.

دری بسته شد، سگی پارس کرد، دوچرخه سواری از کنارم گذاشت و من به مردی فکر می کنم که در مترو صدایش را شنیدم. مردی که فمینیست نیست  مردی است که هراس دارد، انسانی است که نمی خواهد منفعت هایی که مردان دارند را از دست بدهد. اول و مهمتر از همه قدرت و پول بیشتر نسبت به زنان.

اما آیا بیشتر اضافه کاری کردن، وقت کمتری با کودکان خود سر کردن، رمان کمتری خواندن و دوستان کمتری داشتن یک امتیاز است؟ آیا جرات ابراز احساسات و عواطف را نداشتن، درخواست کمک نکردن به وقت نیاز مزیت است؟ اینکه در آمارها ۸۰ درصد جرمها، ۷۰ درصد خودکشی ها را به خود اختصاص دادن، کوتاهتر و دلگیرتر زندگی کردن چیزی است که که برای داشتن و نگه داشتنش تلاش و مبارزه می کنیم؟

آن انسان هایی که فمینیست هستند، دریافته اند که حتی مردان از یک جامعه برابر سود می برند، یا به هر حال امیدوارند که این اتفاق در گوشه ای از این جهان پیش آید. آنجا، آنجا، نمی بینی‌اش؟

 

پانویس:

۱ـ در سوئد ۴۸۰ روز مرخصی با حقوق برای والدین محسوب می شود که می توانند با هم تقسیم کنند یا تمامش را یکی از والدین بردارد، اما برای مشارکت بیشتر زنان در اجتماع بعد از زایمان، و همچنین سهم پدران از نگهداری کودکان ۶۰  روز مرخصی اجباری برای پدران بوده که اکنون به نود روز یا سه ماه افزایش یافته است.

 

منبع مقاله اصلی: اکسپرسن

منبع مطلب ترجمه شده: فمینیسم روزمره