بخش ششم و پایانی
- ۶. کنفرانس حقوق بشر در تهران
کنفرانس بینالمللی حقوق بشر سال ۱۹۶۸ در تهران نقطۀ عطفی برای حقوقدانان و دیپلماتهایی بود که با ابتکار عمل و دوراندیشی در پی ارائۀ روایتی مدارامدار و بشردوستانه از تمدن ایرانی بودند. این کنفرانس پیامد تصمیمات مجمع عمومی سازمان ملل برای بزرگداشت بیستمین سال تصویب اعلامیۀ جهانی حقوق بشر بود. بدین منظور، مجمع عمومی سازمان ملل در ۱۲ دسامبر ۱۹۶۳، سال ۱۹۶۸ را به عنوان “سال جهانی حقوق بشر” نامگزارد. ۱۸۳دو سال بعد، در ۲۰ دسامبر ۱۹۶۵، مجمع عمومی تصمیم گرفت که کنفرانسی بینالمللی دربارۀ حقوق بشر در سال ۱۹۶۸ برگزار کند۱۸۴. در آن سال ریاست کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل بر عهدۀ شاهدخت اشرف پهلوی بود. با کوشش ایشان و همکارانش، ایران مصمم شد که میزبانی آن کنفرانس جهانی را بر عهده گیرد. پیرو دعوتنامۀ رسمی ایران در ۱۶ اکتبر ۱۹۶۶، سازمان ملل در بیستودومین اجلاسیۀ مجمع عمومی در سال ۱۹۶۶ دعوت ایران را برای برگزاری اولین کنفرانس بینالمللی حقوق بشر در تهران پذیرفت. با پذیرش این دعوت، در ۱۹ آذر ۱۳۴۶ کمیتۀ ایرانی حقوق بشر با حضور افراد زیر تشکیل شد: نصرالله انتظام، مجید رهنما، عمادالدین میرمطهری، محمود هدایت، فریدون هویدا، ایران اعلم، زهره سرمد، توران بهرامی، جمشید بهنام، منوچهر گنجی، حمید زاهدی، پریوش خواجهنوری، علیاکبر درخشانی، خسرو گیتی، غلامعلی توسلی و فیروز توفیق. حقوق بشر: نشریۀ کمیتۀ ایرانی حقوق بشر، که نخستین شمارۀ آن در دی ۱۳۴۹ به چاپ رسید، از آثار ماندگار و پرارزش این کمیته است. “هدف از انتشار مجلۀ حقوق بشر،” آن چنان که در نخستین شماره ذکر شده بود، “ترویج اصول و موازین اعلامیۀ جهانی حقوق بشر و آشنا ساختن خوانندگان گرام با فعالیتهای ملی و بینالمللی در جهت حفظ و بالا بردن حیثیت و شرافت انسانی است.”۱۸۵ این کمیته را شاهدخت اشرف پهلوی، که از مدافعان سرشناس حقوق بشر و تبعیضزدایی از قوانین ایران بود، بر عهده گرفت. در پیامی به مناسبت “نوزدهمین سالگرد اعلامیۀ حقوق بشر” در شرح وظایف این کمیتۀ ایرانی خاطرنشان ساخت:
امروز برای ما علاوه بر سالروز اعلامیۀ جهانی حقوق بشر، روز فرخندۀ تشکیل کمیتۀ ایرانی حقوق بشر است که به فرمان شاهنشاه آریامهر به منظور رعایت و حفظ حقوق مردم این سرزمین تشکیل شد و این کمیته مؤظف است که اصول اعلامیۀ حقوق بشر را در همۀ شئون و سطوح زندگی ما محفوظ نگهدارد و در راه ایجاد امکانات تازه به خاطر تأمین آزادیهای اساسی زمینههای لازم را فراهم آورد.۱۸۶
پس از یاد کردن از اعلامیۀ حقوق بشر و ذکر آنکه “اصول مندرجه در این اعلامیه برای بسیاری از ملتها تازگی” نداشت، اشرف پهلوی در این پیام به چگونگی اجرای آن در کشورهای در حال توسعهای چون ایران پرداخت: “تجربههای بیست سال اخیر بالاخص ثابت کرد آن حقوق تا وقتی ریشههای اقتصادی و اجتماعی عمیق و پابرجا نداشته باشد و زمینۀ مساعد و واجد شرایط لازم برای رشد و نمو پیدا نکند، تنها کلماتی بیش نیست. بر همه مسلم شده بود تا حقوق سیاسی و مدنی با حقوق اقتصادی و اجتماعی توأم و هماهنگ نگردد، رسیدن به هدفهای اعلامیه خیالی بیش نخواهد بود.” با تأکید بر زمینۀ اقتصادی و اجتماعی تجلی یافتن حقوق بشر، اشرف پهلوی مقبولیت خاصی در میان شرکتکنندگان آسیایی و افریقایی در کنفرانس جهانی حقوق بشر، که در اردیبهشت ۱۳۴۷/۲۲ آوریل-۱۲ می ۱۹۶۸ در تهران برگزار شد، یافت. ۱۸۷در جلسۀ افتتاحیۀ این کنفرانس که در ساختمان جدید مجلس شورای ملی برگزار شد، شاه شرکتکنندگان را خطاب قرار داده گفت:
برای من موجب کمال خوشبختی است که از طرف خودم و ملت ایران ورود شما را به پایتخت کشورمان تبریک بگویم. هممیهنان من به اهمیت تاریخی مجمعی که امروز به کمک سازمان ملل متحد افتتاح میشود وقوف کامل دارند و به خاطر انتخاب کشورشان به عنوان مقر اولین کنفرانس بینالمللی حقوق بشر احساس مباهات میکنند. این غروری مشروع است، زیرا چنین انتخابی به نظر آنان مفهومی خاص دارد. آیا واقعا نیازی به یادآوری این حقیقت تاریخی هست که فرمان اجرای نخستین منشور شناسایی حقوق بشر در ۲۵۰۰ سال قبل در همین سرزمین و به وسیلۀ کورش کبیر صادر شد؟۱۸۸
شاه که برداشتی تاریخی از حقوق بشر داشت افزود: “ضروری است که این اصول را با مقتضیات زمان تطبیق دهیم و بر اساس آنها تنظیم کنیم. شرایط سیاسی و مادی بشر از بیست سال قبل تا حال دائماً در حال تغییر است و این شرایط جدید خواهناخواه در مفهوم حقوق بشر تأثیر میبخشد.”۱۸۹
پس از این افتتاحیه و گزارش او تانت و به پیشنهاد فرانسه، شاهدخت اشرف پهلوی “با تجربهای که در این امور دارند و به پاس خدماتی که برای پیشبرد مفاد اعلامیۀ حقوق بشر” انجام داده بود به اتفاق آرا به ریاست کنفرانس انتخاب شد. در حمایت از این پیشنهاد، به روایت بامشاد، “نمایندۀ نیجریه گفت والاحضرت اشرف پهلوی خود مظهر پیروزی و بزرگداشت ارزشهای حقوق بشر هستند و این موفقیتی است که یک زن برجسته از شرق ریاست این کنفرانس را که میتوان آن را کنفرانس صلح و بشریت نامید عهدهدار شوند.” ۱۹۰ در ادامۀ گزارش انتخابات رئیس کنفرانس، بامشاد افزود: “به این ترتیب یک زن نامدار ایرانی بر صندلی ریاست اولین کنفرانس حقوق بشر جلوس کرد.”۱۹۱ در آن کنفرانس، بحران اعراب و اسرائیل، سیاست ‘آپارتاید’ افریقای جنوبی، رژیم دیکتاتوری و غیرقانونی یان اسمیت در رودزیا، تبعیضات نژادی و مذهبی، استعمار پرتغال در افریقا، شکاف میان کشورهای فقیر و غنی از مهمترین مسایل در سخنرانیهای پیدرپی هیئتهای نمایندگی ۸۰ کشوری بود که در این بزرگترین کنفرانس سال شرکت داشتند.
آمیزش حقوق بشر با عدالت اجتماعی از پیامدهای مهم کنفرانس تهران بود که دو هفتهای پس از ترور مارتین لوتر کینگ (Martin Luther King, 1929-1968) رهبر جنبش حقوق مدنی سیاهپوستان امریکا و همزمان با بهار پراگ (Prague Spring) برگزار شد.۱۹۲نمایندگان کشورهای آسیایی و افریقایی برای نخستینبار نقش فعالی در نظریهپردازی دربارۀ حقوق بشر داشتند. از جمله مسایلی که در صدر گفتوگوهای این کنفرانس قرار داشت، مبارزه با نظام نژادپرست آپارتاید در افریقای جنوبی و مسئلۀ فلسطین بود. ۱۹۳شاهدخت اشرف پهلوی و شرکتکنندگان ایران از منادیان تلفیق آزادیهای فردی، آنچنان که کشورهای اروپایی و امریکای شمالی در نظر داشتند، با حقوق اقتصادی و اجتماعی، آنچنان که حامیان شوروی و بلوک شرقی میپنداشتند، بود. پشتوانۀ این نگرش اقتصادی و اجتماعی به حقوق بشر تحولات اقتصادی و اجتماعی و تبعیضزدایی جنسی و دینی موفقیتآمیز ایران بود. همچنان که رولند بورک (Roland Burke)، مورخ حقوق بشر، گزارش داد، شاهدخت اشرف پهلوی که چهرۀ فعالی در کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل بود در کنفرانس تهران “سخنگویی با اعتماد به نفس، سرسخت و پرخاشجو برای جهان سوم بود[was a confident, tough, and aggressive spokesperson for the Third World].”۱۹۴
در پایان کنفرانس، قطعنامههای پیشنهادی شوروی و امریکا هر دو رد شد و قطعنامهای که ایران تهیه کرده بود مورد قبول قرار گرفت. ۱۹۵در کنار محکومیت تبعیض نژادی و پشتیبانی از حقوق بشر در سرزمینهای اشغالی فلسطین، محرومیت زنان از جمله مسایلی بود که در این قطعنامه بدان توجه شد: “باید به تبعیضاتی که هنوز در نواحی مختلف جهان قربانی آن هستند پایان داد. اینکه زن در شرایط و حقوقی مادون مرد به سر برَد مخالف منشور ملل متحد و مقررات اعلامیۀ جهانی حقوق بشر است. اجرای کامل اعلامیه مربوط به حذف و لغو هر نوع تبعیض نسبت به زنان برای پیشرفت بشریت ضرورت دارد.”۱۹۶ تنها با دگرگونیهای پرشتاب و پرمخاطره برای تبعیضزدایی جنسی از آغاز دهۀ ۱۳۴۰ بود که ایران توانست چنین قطعنامهای را پیشنهاد کند.
کنفرانس حقوق بشر در مطبوعات ایران انعکاس وسیعی داشت. پس از شرح پیشینۀ چگونگی برگزاری این کنفرانس، پرویز کاظمی در گزارشی دربارۀ “کنفرانس بینالمللی حقوق بشر در تهران” از شرکت رسمی ۸۴ کشور گزارش داد که “مجمع عمومی کنفرانس والاحضرت اشرف پهلوی را به ریاست انتخاب کرد . . . در این کنفرانس خانم منوچهریان از طرف اتحادیۀ بینالمللی زنان حقوقدان در کنفرانس شرکت کرده بود.” همزمان با برگزاری این کنفرانس، محمدعلی اسلامی ندوشن در “یادی از حقوق بشر،” خاطرنشان ساخت: “کنفرانس جهانی حقوق بشر که در این ماه در پایتخت کشور ما منعقد گردیده است، جای آن دارد که بار دیگر همۀ کسانی را که جز ‘خور و خواب و خشم و شهوت’ مفهوم دیگری هم برای زندگی انسان قائل هستند به تأمل وادارد.” ندوشن در ادامه نوشت: “انعقاد چنین مجمعی در ایران که کشور گرم و سرد چشیدهای است و یکی از انسانیترین و دنیاییترین فرهنگها را به جهان عرضه کرده، حاکی از حسن انتخاب پرمعنایی است و از آنجا که بشر هیچگاه از امیدواربودن خسته نمیشود، باید امیدوار باشیم که این واقعه قدم جدیای در راه خروج ‘حقوق بشر’ از بنبست کنونیاش بردارد.”۱۹۷ “مهماننوازی و خوشسلوکی و عدم افراط تعصب مذهبی،” آنچنان که تقیزاده و وحیدالملک در “دادخواهی ملت ایران از انجمن بینالمللی اجتماعیون” در ۱۹۱۷ ذکر کرده بودند، شیرازۀ روایت تمدنی مدارامدار را فراهم میساخت.۱۹۸
ماهنامۀ حقوق امروز نیز در سرمقالهای پس از ذکر آنکه “تهران، پایتخت مملکت ما، میهماندار اعضای کنفرانس بینالمللی ‘حقوق بشر’ است،” از آرزوها و معتقدات خود یاد کرد: “بیگمان پیروزی نهایی از آن بشریت است و آنان که در راه انسانیت و استقرار حقوق و آزادیهای اساسی بشر همت گمارند و فعلاً به خاطر پایان بخشیدن جنگهای استعماری، رفع انواع تبعیض نژادی، احقاق حقوق جدی آوارگان و بالاخره آزادی ملتها از نفوذ استعماری آشکار و پنهان دولتهای مقتدر تلاش مینمایند، راهی اصل و درست را برگزیدهاند.” در ادامۀ این سرمقاله، حقوق امروز نوشت: “همانطور که شاهنشاه آریامهر در دوم اردیبهشتماه ۱۳۴۷ در پایان نطق افتتاحیۀ کنفرانس حقوق بشر در تهران فرمودند: ‘. . . مبارزۀ واقعی بشریت کنونی، جهاد افراد بشر در راه از میان بردن تبعیض و بیعدالتیهای اجتماعی در زمینۀ ملی و بینالمللی است.”۱۹۹
ضیاء فرسیو (م. ۱۳۵۰ش) نیز در مقالۀ “حقوق بشر” به مناسبت کنفرانس تهران و بیستمین سال اعلامیۀ جهانی حقوق بشر از اصل برابری در اسلام و اینکه پیامبر اسلام “با صراحت کامل بیان داشته است که افراد بشر با هم فرقی ندارند و باید اعم از سیاه و سفید و مرد و زن یکسان باشند” یاد کرد. ۲۰۰ فرسیو یادآور شد که “محمدبنعبدالله به مردم تفهیم کرد که همۀ افراد آزاد به دنیا آمده، آزاد زندگی کرده و آزاد از دنیا میروند و در طول حیات خود باید در شرایط مساوی از حقوق اجتماعی برخوردار شوند، مگر اینکه طبق قانون به علت ارتکاب جرم از تمام یا قسمتی از حقوق اجتماعی محروم گردند.” پس از یادکردن از فرمان اجرای نخستین منشور شناسایی حقوق بشر به وسیلۀ کورش، فرسیو در ادامه به اهمیت کنفرانس تهران پرداخت و گفت:
امروز که بیستمین سال حقوق بشر با اجتماع عظیم نمایندگان ۱۲۳ کشور در تهران جشن گرفته میشود و برای اجرای مفهوم واقعی آن مشکلات بررسی و برای رفع آن اقدام میگردد، ما به خود میبالیم که در این راه پرچمدار و آغازکنندۀ اصل انسانی بودهایم. با پیشرفتهای زیادی که امروزه بشر در رشتههای مختلف نموده . . . باز هم در نقاط مختلف دیده میشود که تبعیض نژاد، رنگ، مذهب وجود داشته و بعضی خود را از دیگران برتر و شایستهتر میدانند. مگر در جنگ دوم جهانی که در مدت شش سال دنیا به خاک و خون کشیده شد و میلیونها نفر و میلیاردها پول از بین رفت، در اثر فکر غلط چند نفر که خود را برتر از دیگران میدانستند نبود؟! مگر نازیها نژاد خود را فوق نژاد سایر ملل نمیدانستند؟! مگر همین اشتباهات نبود که موجب بدبختی و شکست شد.۲۰۱
در پایان، سرتیپ فرسیو مژده داد: “خوشبختانه در کشور ایران به این موضوع توجه شده و علاوه بر اینکه اعلامیۀ جهانی حقوق بشر در مجلسین به تصویب رسیده است، اصولاً در قانون اساسی از اصل هشتم الی بیستوپنجم متمم قانون اساسی به نام حقوق ملت ایران از نظر آزادی و مساوات صریحاً تعیین تکلیف شده است.”۲۰۲
در گزارش دیگری “پیرامون کنفرانس حقوق بشر،” فضلالله صفا پس از شرح تکاپوی بشردوستان برای تثبیت ارزش معنوی انسان به دور “از رنگ و نژاد” از کنفرانس تهران یاد کرد: “اینک مظاهر یکی از این تلاشهای انسانی در کشور ما به چشم میخورد. کنفرانس حقوق بشر در سرزمینی بر پا شد که خود زمانی از بنیانگذاران تمدن جهانی بوده و انسانشناسی و انسانسازی او سابقۀ تاریخی و کهن دارد. ایران همۀ پیشرفتهای اجتماعی خود را مدیون آن بود که مردمش به انسانیت ارج مینهادند و انسان را در حد خود، چنانکه باید، میشناختند.” در پایان، صفا از سخنان شاه در گشایش این کنفرانس یاد کرد:
در دنیای ما دیگر حقوق سیاسی بدون حقوق اجتماعی، عدالت قضایی بدون عدالت اجتماعی و بالاخره دموکراسی سیاسی بدون دموکراسی اقتصادی مفهوم واقعی ندارد . . . اجرای واقعی و مؤثر عدالت قضایی، تأمین حقوق مدنی و دموکراسی سیاسی همراه با عدالت اجتماعی، تأمین حقوق اجتماعی و دموکراسی اقتصادی امروز نه تنها وظیفۀ ملی هر دولتی را تشکیل میدهد، بلکه پرارزشترین هدیهای است که هر حکومتی میتواند به جامعۀ بشری و صلح بینالمللی بدهد. تنها در این شرایط است که حقوق بشر میتواند واقعاً و حقیقتاً تأمین گردد و تحت چنین شرایطی است که بشریت میتواند از بلیات گرسنگی، بیماری، نادانی و جنگ در امان بماند.۲۰۳
پس از کنفرانس تهران، منشور کورش با اعلامیۀ جهانی حقوق بشر پیوستگی روایی منسجمتری یافت. این انسجام در نوشتههایی که در سالهای پس از کنفرانس حقوق بشر منتشر شد آشکار است. مثلاً باقر عاملی در مقالۀ “ایران و حقوق بشر” پس از نقل گزیدهای از “استوانۀ کورش” از “انقلاب کورش” یاد کرد:
این انقلاب آنقدری مهم بود که در کتب مقدسۀ مذهب یهود به آن اشاره شد. یکی از نویسندگان مسیحی میگوید اگر کورش نبود و یهودیها را از شر مردم بابل نجات نمیبخشید، ما امروز کتاب مقدس نداشتیم و یهودیها که پیشروان مذهب مسیح هستند از صفحۀ روزگار محو میشدند و امروز نه مذهب یهود و نه مذهب مسیح هیچیک وجود نداشت. پس اگر در کتب مقدسۀ یهودی به کورش لقب مسیح داده شده، او واقعاً شایستۀ این لقب میباشد. انقلاب کورش از شناسایی حقوق و آدابهایی برای مردم کشور خودش و مردم کشورهای دیگر بود. اهمیت قضیه در این است که کسی که حقوق خودش قبل از تولد پایمال شده بود و پیش از آنکه به دنیا بیاید محکوم به اعدام گردیده بود، وجودش برای بشریت چنین حیاتبخش باشد.۲۰۴
عاقلی پس از شرح زندگی کورش و داریوش از “تربیت ایرانی یا بهتر بگوییم تربیت کورش” که “هرگز کشور و مردم ایران را ترک نگفت،” تربیتی که “مبتنی بر حقخواهی و عدالتدوستی” بود، یاد کرد و پس از ذکر اشعاری از فردوسی و حافظ نتیجه گرفت:
امروز اگر میشد دلهای ما را تجسس کنند، میدیدند که انساندوستی و محبت با روح هر ایرانی عجین است. من چندی پیش در امریکا با افکار عدهای که خود را هیپی مینامند آشنا شدم. آنها شعاری دارند که پیوسته تکرارمیکنند: “make love, not war” اگر فهمیده باشند عشقی که به آن اشاره میکنند همان عشقی است که ادبیات ما مشحون از آن است، عشقی که از بنینوع بشر آدم میسازد، آدمی که در ادبیات ما تعریف شده است.۲۰۵
عاقلی “انساندوستی و قبول برادری و رفتار برادرانۀ افراد بشر با یکدیگر” را جلوهای از ادبیات ایران دانست. او گفتۀ معروف حافظ را که “آسایش دوگیتی تفسیر این دو حرف است/ با دوستان مروت، با دشمنان مدار” را ارزش فرهنگی هماهنگ با اعلامیۀ جهانی حقوق بشر شناخت.۲۰۶
همین روایت تمدنی را عبدالحسین زرینکوب در تحلیل تاریخی و منسجمی در “فرهنگ ایران و مسئلۀ استمرار” ارائه داد. در این روایت که تفاوت فاحشی با “دو قرن سکوت” داشت، زرینکوب منشور کورش را آغازۀ دورۀ جدیدی در تاریخ بازشناخت:
روزی که بیانیۀ کورش بزرگ در بابل به اطلاع عام رسید، بیشک دورۀ تازهای در تاریخ جهان آغاز شد. با این بیانیه دورۀ باستانی شرق، که در آن قدرت و غلبۀ پادشاهان آشور و بابل تمام آنچه را تعلق به اقوام مغلوب داشت عرضۀ نابودی میکرد، جای خود را به دورۀ تازهای داد که در طی آن شاهنشاهان پارس محبت نسبت به اقوام تابع و تسامح در مورد عقاید آنها را به عنوان اصل کشورداری تلقی کردند و نوعی سیاست همزیستی پیش گرفتند که در سایۀ آن بیآنکه هیچگونه مجاهدۀ خشونتآمیزی برای درهم آمیختن عناصر و اقوام نامتجانس حوزۀ امپراتوری خویش به عمل آورند، از هر قوم و هر نژاد آنچه را آموختنی و نگهداشتنی بود در مجموعۀ فرهنگ ترکیبی خویش وارد کردند و از این راه نه فقط با اقوام تابع پیوند معنوی استوار کردند، بلکه در آداب و عقاید آنها نیز نفوذی نامرئی نمودند.۲۰۸
بدین شرح، “تسامح کورشی” جایگزین “دنیای بیرحم، خشن و تنگحوصلۀ امپراتوریهای قدیم شرق” شد:
تسامح کورشی که در تمام دوران هخامنشی . . . بیشوکم برقرار بود، وحدت امپراتوری هخامنشی را تضمین میکرد و در عین حال قلمرو شاهنشاهان را به منزلۀ پلی میکرد که بین شرق و غرب، بین کهنه و نو، بین دنیای مادی و دنیای معنوی کشیده شده بود، از این همه یک فرهنگ ترکیبی میساخت که تمام اقوام نامتجانس حوزۀ شاهنشاهی را تا حد ممکن در آن شریک و بدان علاقهمند میساخت. نه فقط در آنچه با عقاید و آداب ارتباط دارد این تسامح کورشی موجب آمیزگاری عقاید دینی و در عین حال مایۀ حفظ احترام متقابل ادیان و عقاید شد، بلکه حتی در آنچه به بازرگانی و صنعت نیز مربوط بود موجب توسعۀ همکاریهای بین اقوام شد.۲۰۹
در این گُردروایتِ تاریخِ تمدنِ ایران، به قول زرینکوب، “تسامح کورشی” بُنمایۀ “فرهنگِ ترکیبی واحدی” شد که “وجود هر یک از اقوام تابع نه فقط مایۀ قوام، بلکه نیز موجب دوام میشد. استمرار لازمۀ وجود یک همچو فرهنگی بود.”۲۱۰ در این گُردروایتِ همهپذیرِ تاریخ و تمدن ایرانی، ادیان و اقوام ایرانی همه جایگاه خاص و روایت ویژۀ خویش را نیز داشتند. برخلاف روایات پاک آریایی و اسلام ناب محمدی، حضور یکی حذف دیگری نبود. بدین سبب هم ایرانیان یهودی، زرتشتی و ارمنی نقش شاخصی در پذیرش و اشاعۀ این روایت تمدنی داشتند.
به علت اهمیت بنیادین گزارش عهد عتیق دربارۀ کورش، روایت تسامح و همزیستی فرهنگی مقبولیت خاصی در بین ایرانیان یهودی یافت. لطفالله حی، رئیس شورای یهودیان ایران، در پیامی به همکیشان خود به مناسبت “سال کورش کبیر” (۱۳۵۰) یادآور شد که “کتب مقدس انبیاء اسرائیل حافظ امین و یادگار پرارزش و کهنسال بنیاد این شاهنشاهی و بزرگی و عظمت بنیانگذار آن کورش کبیر است.”۲۱۱ حی در همین فراخوان، که یادآور عمق و پیوستگی قومی و دینی یهودیان به ایران بود، گفت:
در مساجدی که حضور دارید تورات کتاب مقدس را بگشایید و فصل اول کتاب عزرا نبی و فصل ۴۵ کتاب یشعیا پیامبر را بخوانید و به جلال و شکوه روحانی و آسمانی که خداوند نسبت به کورش کبیر بخشیده مجدداً آگاهی یابید. حقیقت آن است که اعلامیۀ آزادی کورش دربارۀ ایران و بابل و آبادی معبد خداوند در اورشلیم اولین منشور آزادی تاریخ بشریت است و خوشبختانه ما فرزندان اسیران آزادشدۀ بابل از ماورای قرون و اعصار حامل این پیام به دنیای قرن بیستم میباشیم، دنیایی که علیرغم کلیۀ تظاهرات و تبلیغاتی که دربارۀ عدالت و مساوات و حقوق بشر به عمل میآید، مملو از ظلم و شقاوت و بیدادگری و تبعیض است، جلوۀ خوشبختی جامعۀ یهودی ایران که طی ۲۵ قرن حامی و حافظ این پیام با عظمت میباشد صد چندان است.۲۱۲
یوسف کهن(۱۳۰۶-۱۳۶۰ش)، نمایندۀ یهودی دورۀ ۲۴ مجلس، همچون لطفالله حی، با یادآوردن روایتهای عهد عتیق همبستگی دینی و قومی یهودیان ایرانی را چنین شرح داد: “در حالی که در یک ربع قرن پیش در قلب دنیای مدعی تمدن، میلیونها زن و کودک بیگناه در کورههای آدمسوزی خاکستر شدند، بیستوپنج قرن قبل کورش، شاه ایران، غل و زنجیر دهها اسیر را گسست و آنها را آزاد و رها نمود.”۲۱۳ کهن در این سخنرانی قبل از دستور مجلس به مناسبت “نوزدهم آذرماه مقارن با بیستوهفتمین سالروز صدور اعلامیۀ جهانی حقوق بشر” افزود: “اعتقاد راسخ ملت ایران به حقوق بشر گذشته از درک واقعبینانۀ نیازمندیهای حیاتی جامعۀ بشری در عصر حاضر، متکی به سنن و موازین میراث فرهنگی ریشهدار ایرانی است که بشردوستی و احترام به شخصیت انسانی همواره از مهمترین اصول آن بوده است.”۲۱۴ کهن که منشور کورش را “اولین اعلامیۀ جهانی حقوق بشر” بازشناخت، بر این باور بود: “اگر در یک ربع قرن پیش جهان در مقام اندیشه و آرزوی تأمین حقوق بشری اعلامیۀ حقوق بشر را صادر نمود، این بنیانگذار آیین شاهنشاهی ایرانزمین بود که در بیستوپنج قرن قبل اصول حقوق بشری را نه تنها اعلام، بلکه اعمال نمود.”۲۱۵ در این روایت تمدنی، کهن اهمیت بنیادین منشور کورش را چنین شرح داد:
از اینجاست که ملت ایران منشور تاریخی کورش کبیر را . . . از درخشانترین برگهای زرین تاریخ پرافتخار خود میداند و کورش بزرگ، بنیانگذار آیین شاهنشاهی، را مظهر عدالت و مبشر آزادی ملل میشناسد و بدین خاطر است که ملت ایران این سند تاریخی را که ارزندهترین میراث بشریت محسوب میشود به نام راهنمای خود گرامی میدارد و ارج مینهد. اگر امروز بشریت سخن از آزادی میگوید، اگر بسیاری از ملتها در آتش حسرت نیل به حقوق بشری میسوزند، بگذار تا جهانیان به یاد آورند که این کورش هخامنشی بود که در بیستوپنج قرن پیش، در روزگاری که فاتحان تاروپود ملل مغلوب را به باد میدادند، در هنگام قتلها و غارتها، ویرانگریها، خونریزیها و خرابیها برای مردمی شکستخورده و تسلیمشده و برای اسیرانی که در چنگال آن مغلوبین گرفتار بودند مهر و محبت و آزادی و احترام عقاید دیگران را به ارمغان آورد . . . این کورش بود که به هنگام تسخیر بلاد دشمنان نگذاشت خانۀ کسی خراب شود و خانههای ویران را آباد ساخت. این کورش بود که مردم را در اعتقاد به عقاید ملی و قومی خود آزاد گذاشت و به عنوان پادشاه همۀ جهان صلح را به همۀ جهانیان اعلام نمود . . . و از اینجاست که اگر امروز ایرانیان از گذشتۀ خود با غرور و افتخار یادمیکنند، نه به خاطر جهانگشاییها و پیروزیهاست، از آن روست که نظام ایران از آغاز با احترام به حقوق بشر مشخص شده است.۲۱۶
کهن، همچون بسیاری از منادیان خوانش مدارامدار تمدن ایرانی، انقلاب مشروطیت را ادامۀ منش حکومت عهد کورش دانست:
از قانون اساسی و متمم آن که خونبهای شهیدان راه آزادی و مشروطیت در بیش از هفتاد سال قبل میباشد سخن بگوییم؛ قانونی که طی اصول متعددی رعایت احترام حقوق بشر را در ایران استوار و بسیاری از موادی که در اعلامیۀ حقوق بشر آرزو گردیده در آن قید و حقوق سیاسی و مدنی و آزادیهای اساسی ملت ایران را مقرر داشته است. اگر اصل هشتم متمم قانون اساسی صریحاً اعلام میدارد که “اهالی مملکت ایران در مقابل قانون متساویالحقوق میباشند،” و در اصل نهم مشخص گردیده که “افراد مردم از حیث جان و مال و مسکن و شرف مصون از هر نوع تعرض هستند،” اگر اصل ششم متمم قانون اساسی میگوید که “جان و مال اتباع خارجۀ مقیمین خاک ایران مصون و محفوظ است” و اصل دوازدهم مقرر میدارد که “حکم و اجرای هیچ مجازاتی نمیشود مگر به موجب قانون” و هرگاه دراصل سیزدهم متمم قانون اساسی “منزل و خانۀ هر کس در حفظ و امان اعلام شده” و اصل هفدهم مشخص میدارد که “هر شخص منفرداً و یا بهطور اجتماع حق مالکیت دارد،” اینها و بسیاری از مقررات دیگر از اصول مسلمۀ حقوق بشری است که نیم قرن قبل از اعلامیۀ حقوق بشر در قانون اساسی ایران پیشبینی و مقرر شده است.۲۱۷
در پایان این سخنرانی در مجلس شورای ملی، یوسف کهن تجلی معاصر منشور کورش و اعلامیۀ جهانی حقوق بشر را چنین شرح داد: “اگر مفاهیم اصلی حقوق بشر از دیرباز در کشور پرافتخار ما مورد عنایت بوده، در عصر فرخندۀ کنونی . . . انقلاب شاه و ملت تمامی اهداف اعلامیۀ حقوق بشر را با اتکا به روشهای مترقی و مؤثر خود از مرحلۀ فکر به حیطۀ عمل درآورده است . . . در زمینۀ احترام به حقوق مدنی و سیاسی و اعتلای حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی گامهای غرورانگیزی برداشته شد که میهن ما را از نظر پیشرفت حقوق بشر، بهویژه در این منطقۀ حساس و پرآشوب جهان، به صورت یک کشور نمونه جلوهگر ساخته است.” در این روایت، “انقلاب اجتماعی ایران از طریق اصلاحات ارضی، سهیم شدن کارگران در سود کارخانهها، اصلاح قانون انتخابات به سود زنان، ملی کردن منابع و ذخایر، تعمیم عدالت اجتماعی با ایجاد خانههای انصاف و شورای داوری، ایجاد سپاهیان انقلاب، قانون حمایت خانواده، فرمان رایگان بودن آموزش و پرورش و بسیاری از اقدامات مؤثر دیگر آرمانهای حقوق بشری را در ایران متحقق ساخته است.”۲۱۸
نتیجه
چنان که در این مقاله شرح داده شد، برای تحکیم استقلال ملی ایران در سالهای پس از جنگ جهانی دوم حقوقدانان و سیاستمدارانی ایرانی سلوک و منشور کورش را، که پیشتر مورد توجه تاریخنگاران قرار گرفتهبود، به مثابۀ “لوح محفوظ” متساویالحقوقی شهروندی برای تبعیضزدایی قانونی و پیشبرد سلوک حقوقی به یاری گرفتند. با رویگردانی از روایت آریاگرا که آمدن اسلام را آغازۀ “ترقی معکوس” ایران میپنداشت، حقوقدانان ایرانی به بازنگری “آیات ذوالقرنین” ۲۱۹ پرداخته و کوروش را ذوالقرنین قرآنی بازخوانده، انساندوستی عرفانی را تداوم “تسامح کوروشی” انگاشته و با موفقیت بینظیری ایران را مهد حقوق بشر و تمدنی مدارامنش بازشناختند. میزبانی کنفرانس جهانی حقوق بشر در تهران در سال ۱۹۶۸ نقطۀ عطف سلوک حقوقی بود که زمینۀ پیدایش حسینیۀ ارشاد و کانون نویسندگان ایران را فراهم آورد. اما کوشش پیگیر برای پیشبرد برابری زن و مرد و پیروان ادیان متفاوت، آنچنان که در اصل ۸ متمم قانون اساسی و منشور سازمان ملل متحد منظور شده بود، با مخالفت روزافزون کسانی روبهرو شد که این متساویالحقوقی شهروندی را “اهانت به مقدسات دین،” “پایمال کردن احکام نورانی قرآن” و لغو اصل ۱ و ۲ متمم قانون اساسی میپنداشتند. بدین سان، حکمورزی فقهی به نام “ملت مسلمان ایران” به چالش حکمورزی حقوقی برآمد و در هماورد عقیدتی در مقابله با مدارامنشی “منشور کورش” و “متساویالحقوقی” شهروندی، “منشور علی،” “تشیع علوی” و “کار ابراهیم” را عرضه کرد. به جای هماهنگی سلوک حقوقی و فقهی، چالش و هماورد پیگیر این دو سلوک متفاوت به خشونتآمیزی و حاکمیت دوگانهای انجامید که “تشکیلات و سلام و سنن و مقررات” “حکومت باطنی مذهب” را، آنچنان که جلال آلاحمد شرح داده بود، در مقابله با دولت و حکمورزی حقوقی بسیج کرد. انقلاب اسلامی پیامد تقابل پیوستۀ سلوک و حکمورزی حقوقی و فقهی بود.
پایان
*Mohamad Tavakoli-Targhi, “The Civilizational Turn, Cyrusian Tolerance and Citizenry’s ‘Equality Rights’,” Iran Nameh, 30:2 (Summer 2015), 52-119
محمد توکلی طرقی (دانشآموختۀ دکتری تاریخ دانشگاه شیکاگو، ۱۹۸۸) استاد تاریخ و تمدنهای خاور نزدیک و خاورمیانه در دانشگاه تورنتو است. از ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۲ سردبیر مجلۀ مطالعات تطبیقی آسیای جنوبی، افریقا و خاورمیانه بوده و از ۲۰۱۱، سردبیری ایراننامه را به عهده گرفته است. در کنار مقالات علمی فراوان، دو کتاب تجدد بومی و بازاندیشی تاریخ و ایرانآرایی از او منتشر شده است.
m.tavakoli@utoronto.ca
پانویس ها:
۱۸۳ ـ برای این تصویبنامه در ۱۲ دسامبر ۱۹۶۳ بنگرید به
United Nations General Assembly, Eighteenth Session, Official Records, 1279th Plenary Meeting (Thursday, 12 December 1963), Agenda Item 79 Designation of 1968 as International Year for Human Rights http://daccess-dds-ny.un.org/doc/UNDOC/GEN/NL6/303/58/PDF/NL630358.pdf?OpenElement; http://daccess-dds-ny.un.org/doc/RESOLUTION/GEN/NR0/185/79/PDF/NR018579.pdf?OpenElement
۱۸۴ـ برای اسناد سازمان ملل متحد درباره کنفرانس حقوق بشر بنگرید به
Committee on the International Year for Human Rights, “Programme of Measures and Activities to be Undertaken in Connexion with the International Year for Human Rights,” (ST/SG/AC.5/4, 21 September 1964) at http://daccess-dds-ny.un.org/doc/UNDOC/GEN/N64/180/47/PDF/N6418047.pdf?OpenElement
http://secln017.un.org/DocBox/docbox.nsf/GetFile?OpenAgent&DS=A/RES/2442(XXIII)&Lang=E&Type=DOC
۱۸۵ـ “هدف از انتشار مجله،” حقوق بشر، سال ۱، شماره ۱ (دی ۱۳۴۹)، پشتجلد.
۱۸۶ـ اشرف پهلوی، “نوزدهمین سالگرد اعلامیه حقوق بشر: متن بیانات والاحضرت اشرف،” کانون وکلا، سال ۱۹، شماره ۱۰۶ (مهر ۱۳۴۶)، ۲۰۶-۱۲۰. چهره رایج شاهدخت اشرف پهلوی در ادبیات سیاسی ایران ساخته و پرداخته همان کسانی بود که حق رأی زنان را رواج فحشا میانگاشتند. چگونگی برانگاشتن این چهره در روند تاریخی ارتباط نزدیکی با کوششهای ایشان برای تبعیضزدایی جنسی دارد که پژوهش و مقاله مستقلی را میطلبد.
۱۸۷ـ اشرف پهلوی، “نوزدهمین سالگرد اعلامیه حقوق بشر،” ۲۰۶-۱۲۰.
۱۸۸ـ به نقل از صفا حائری، “ایران: کنفرانس جهانی حقوق بشر، آنجا که وجدان بشری می بالد،” بامشاد، شماره مسلسل ۱۷۵۶ (۳-۱۰ اردیبهشت ۱۳۴۷)، ۸-۱۰؛ نقل از ۸.
۱۸۹ـ حائری، “ایران: کنفرانس جهانی حقوق بشر،” ۸.
۱۹۰ـ حائری، “ایران: کنفرانس جهانی حقوق بشر،” ۹.
۱۹۱ـ حائری، “ایران: کنفرانس جهانی حقوق بشر،” ۱۰.
۱۹۲ـ هفتهای پیش از کنفرانس حقوق بشر، بامشاد گزارش داد: “دکتر مارتین لوتر کینگ، رهبر سیاهپوستان امریکا، برنده جایزه نوبل، قهرمان برابری حقوق مدنی، گاندی سیاهان، طرفدار سیاست مبارزه منفی و عدم خشونت در حالی که در بالکن یک هتل در ممفیس قدم میزد، به ضرب گلوله یک سفیدپوست ناشناس به قتل رسیده بود.” بنگرید به “ترور،” بامشاد، شماره مسلسل ۱۷۵۵ (۲۷ فروردین-۳ اردیبهشت ۱۳۴۷)، ۲۰-۲۱؛ نقل از ۲۰. بامشاد در همین شماره نوشت: “بلوک شرق هم آرام نیست. ولی این امریکا نبود که در اولین هفتههای سال ۱۳۴۷ از بحرانی به بحرانی دیگر رفت و دگرگون شد. اردوگاه شرق نیز در این بیست روز مخاطرهآمیزترین ساعات حیات بعد از جنگ خود را گذرانید.” در زیرنویس عکسی، بامشاد نوشت: “جوانان چکسلواکی، سرمست از آزادی خود فریاد می زنند: زندهباد دمکراسی.“ بنگرید به بامشاد، شماره مسلسل ۱۷۵۵ (۲۷ فروردین-۳ اردیبهشت ۱۳۴۷)، ۲۷.
۱۹۳ـ صفا حائری، “کنفرانس حقوق بشر،” بامشاد، شماره مسلسل ۱۷۵۷ (۱۰-۱۷ اردیبهشت ۱۳۴۷)، ۹-۱۰؛ نقل از ۹.
۱۹۴- See Roland Burke, “From Individual Rights to National Development: The First UN International Conference on Human Rights, Tehran, 1968,” Journal of World History, ۱۹:۳ (۲۰۰۸), ۲۷۵-۲۹۶; quote “was a confident, tough, and aggressive spokesperson for the Third World” on 284-285.
۱۹۵ـ به نقل از “کنفرانس حقوق بشر: اعلامیه تهران،” بامشاد، شماره مسلسل ۱۷۵۹ (۲۴-۳۱ اردیبهشت ۱۳۴۷)، ۸-۹؛ نقل از ۹. متن انگلیسی بند ۱۵ قطعنامه بدین قرار بود:
“The discrimination of which women are still victims in various regions of the world must be eliminated. An inferior status for women is contrary to the Charter of the United Nations as well as the provisions of the Universal Declaration of HUman Rights. The full implementation of the Declaration on the Elimination of All Forms of Discrimination Against Women is necessity for
the progress of mankind.” (“Final act of the International Conference on Human Rights, Tehran, 22 April to 13 May 1968” at http://legal.un.org/avl/pdf/ha/fatchr/Final_Act_of_TehranConf.pdf)
۱۹۶ـ “کنفرانس حقوق بشر: اعلامیه تهران،” بامشاد، ۹-۱۰.
۱۹۷ـ محمدعلی اسلامی ندوشن، “یادی از حقوق بشر،” یغما، سال ۲۱، شماره ۲ (۱ردیبهشت ۱۳۴۷)، ۵۷-۶۶؛ نقل از ۵۷.
۱۹۸ـ “دادخواهی ملت از انجمن بینالمللی اجتماعیون،” کاوه، سال ۲، شماره ۲ (۵ فروردین ۱۲۸۷ش/۱۵ اوت ۱۹۱۷)، ۲-۴، نقل از ۲.
۱۹۹ـ “درباره حقوق بشر،” حقوق امروز، شماره ۲۳ (۳۱ اردیبهشت ۱۳۴۷)، ۶-۷.
۲۰۰ـ ضیاء فرسیو، “حقوق بشر،” مجله قضایی اداره دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی، سال ۳، شماره ۲۷ (خرداد ۱۳۴۷)، ۵-۱۱؛ نقل از ۷.
۲۰۱ـ فرسیو، “حقوق بشر،” ۸.
۲۰۲ـ فرسیو، “حقوق بشر،” ۹. ضیاء فرسیو در ۱۷ فروردین ۱۳۵۰ مورد حمله “یک دسته از چریکهای فدائی خلق” قرار گرفت و در ۲۲ فروردین همان سال درگذشت. بنگرید به “شادروان تیمسار سپهبد ضیاء فرسیو،” مجله قضایی، شماره ۶۳ (خرداد ۱۳۵۰)، ۵-۷. ضیاء فرسیو ریاست دادگاهی را بر عهده داشت که در بهمن ۱۳۴۷ جمعی از اعضای اولیه شاخه جزنیــظریفی چریک های فدایی خلقــبیژن جزنی، حسن ضیاء ظریفی، عباس سورکی، عزیز سرمدی، ضرار زاهدیان، سعید کلانتری، محمد کیانزاد، فرخ نگهدار، کورش ایزدی، قاسم رشیدی، کیومرث ایزدی، دکتر سیروس شهرزاد و احمد افشارــ را محاکمه کرد. همسر جزنی پس از یادکردن از “تقاضای تشکیل هرچه زودتر دادگاه” یادآور شد: “در همین ایام، کنفرانس حقوق بشر ملل متحد به ریاست ‘رنه کسان’ [Rene S. Cassin, 1887-1976] تشکیل شد. ریاست هیئت نمایندگی ایران را اشرف پهلوی بر عهده داشت . . . بیژن از من خواست که خود را به نحوی به محل کنفرانس برسانم و اطلاعیه حاوی شکایت زندانیان، بلاتکلیفیشان و درخواستشان مبنی بر تشکیل دادگاه را به دست شرکتکنندگان در این کنفرانس برسانم . . . در روز موعود، به اتفاق نامزد عزیز سرمدی به طرف محل کنفرانس راه افتادیم. در حالی که نحوه لباس و آرایشمان را طوری ترتیب داده بودیم که میشد ما را جزء مهمانداران به حساب آورند. درهای سالن باز بود و چند نفر با بازوبند انتظامات در گوشه و کنار دیده میشدند. همراه من، از قسمت عقب سالن به طرف جلو، اعلامیهها را در جامیزها می گذاشت و من از ردیف جلو به عقب می آمدم. چند لحظه بعد، مهمانان وارد سالن شدند. با ورود آنها چند مأمور که به ما مشکوک شده بودند و چه بسا از ابتدا ما را زیر نظر داشتند، به جایگاه نمایندگان نزدیک شدند و با مشاهده اعلامیهها، به سرعت آنها را جمع کردند. ولی موفق نشدند همه ردیفهای جلو را برچینند. در نتیجه دو سه ردیف دستنخورده ماند. به سرعت از سالن بیرون آمدیم، وارد محوطه مجلس شدیم و به طرف در خروجی رفتیم؛ در حالی که تعداد زیادی مأمور، بیسیم به دست، به طرف سالن در حرکت بودند. به خانه که رسیدیم تا چند روز منتظر حمله مأموران ساواک بودم؛ ولی از آنها خبری نشد. گویا صلاح ندیده بودند که در آن شرایط و در جریان برگزاری کنفرانس حقوق بشر سر و صدای جدیدی به راه افتد.” بنگرید به مهین جزنی، “بیژن: معشوق، رفیق و همسر،” در درباره زندگی و آثار بیژن جزنی: مجموعه مقالات (Vincennes: انتشارات خاوران، ۱۳۷۸)، ۱۵-۹۲؛ نقل از ۴۹-۵۰.
۲۰۳ـ فضلالله صفا، “سخنی چند پیرامون کنفرانس حقوق بشر،” آموزش و پرورش، شماره ۱۹۹/۲۰۰ (۱۳۴۷)، ۹-۱۳؛ نقل به ترتیب از ۱۲ و ۱۳. برای گزارش دیگری از این کنفرانس بنگرید به زهرا شهریار نقوی، “روز حقوق بشر،” هلال، شماره ۹۶ (دی ۱۳۴۸)، ۵۷-۵۸.
۲۰۴ـ عاملی، “ایران و حقوق بشر،” ۱۱۱-۱۱۲. برای خلاصهای از این مقاله بنگرید به باقر عاملی، “ایران و حقوق بشر،” حقوق بشر: نشریه کمیته ایرانی حقوق بشر، سال ۱، شماره ۳ (تیر ۱۳۵۰)، ۱-۷.
۲۰۵ـ عاملی، “ایران و حقوق بشر،” ۱۱۶-۱۱۷.
۲۰۶ـ عاملی، “ایران و حقوق بشر،” ۱۱۸.
۲۰۷ـ عبدالحسین زرینکوب، دو قرن سکوت: سرگذشت حوادث و اوضاع تاریخی ایران در دو قرن اول اسلام (تهران: بینا، ۱۳۳۰).
۲۰۸ـ زرینکوب، “فرهنگ ایران و مسئله استمرار،” ۴۴۹-۴۵۰.
۲۰۹ـ زرینکوب، “فرهنگ ایران و مسئله استمرار،” ۴۵۰-۴۵۱.
۲۱۰ـ زرینکوب، “فرهنگ ایران و مسئله استمرار،” به ترتیب در ۴۵۰، ۴۵۲ و ۴۵۳.
۲۱۱ـ لطفالله حی، “همکیشان عزیز، خواهران و برادران یهودی،” در بزم اهریمن: جشنهای دو هزار و پانصد ساله به روایت اسناد و ساواک و دربار (تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۷)، جلد ۴، ۴۷۰.
۲۱۲ـ لطفالله حی، “همکیشان عزیز، خواهران و برادران یهودی،” ۴۷۰.
۲۱۳ـ کهن، “بیانات قبل از دستور،” ۲.
۲۱۴ـ کهن، “بیانات قبل از دستور،” ۲.
۲۱۵ـ کهن، “بیانات قبل از دستور،” ۲.
۲۱۶ـ کهن، “بیانات قبل از دستور،” ۲.
۲۱۷ـ کهن، “بیانات قبل از دستور،” ۳.
۲۱۸ـ کهن، “بیانات قبل از دستور،” ۳.
۲۱۹ـ بازنگری “آیات ذوالقرنین” و شناسایی کورش به عنوان ذوالقرنین قرآنی بخش مهمی از چرخش تمدنی است که در این مقاله بدان پرداخته شد. این موضوع مهم را در جای دیگری بررسی خواهم کرد.
بخش پنجم این مقاله را اینجا بخوانید