ایران شناسی

زاگرس با قله‌های سر به فلک کشیده و پوشیده از برف میزبان رودها، غارها، آبشارها، چشمه‌ها، تالاب‌ها، باغ‌ستان‌های میوه، کشت‌زارهای سرسبز، جنگل‌های تُنک بلوط و جانوران زیباست. سرزمین چشم‌اندازهای رویایی و «آوای راک»، در فراسوی این طبیعت بی‌مانند، که گویی جامه‌ای رنگین از سبز و سرخ و ارغوان به تن دارد و مردمانی آرام و مهربان از تبار کیکاووس کیانی؛ سکنا گزیده است. زاگرس مادر زاینده ایران‌زمین است. هر رودخانه‌ای که خاک زرخیز ایران را سیراب می‌کند از زاگرس جاری‌ست. که از آن جمله: کارون، کرخه، کوروش، شاهپور، بهمن‌شیر، سفیدرود، سیاه‌رود، زرینه‌رود، سیمینه‌رود، تلخه‌رود، ارس، دز، آب‌بختیاری، شصت‌ماهرو، آب‌زره (حتی دجله و فرات) و سرانجام زاینده‌رود را می‌توان برشمرد. رشته کوه زاگرس توده‌های هوای مدیترانه را به بالا رانده موجب بارندگی در سراسر سرزمین ایران می‌شود. حتی پر آب‌تر شدن رودهای البرزکوه، ریشه در زاگرس دارد. به دیگر سخن می‌توان گفت تمدن ایران مدیون کوه‌های زاگرس است.

روستاهای بسیاری در دامنه زاگرس سرزمینی روستایی پدید آورده‌اند. روستاهای کوهستانی با ساختار کهن‌سازه، در و پنجره‌های چوبین، پشت‌بام‌های گلین، دیوارهای خشتی، تیرهای چوبی، شمیم نان و هُرم تنور، طعم و رایحه طبیعت زنده. نوای دل‌انگیز رمه همگام با چهچه‌ی سار و قناری‌ و کمی آن سو‌تر، تاب نرم رقص ماهی در بلور آب خودنمایی می‌کنند.zagros-H5

اورگن، اورگان یا اورگون نام روستای زیبایی در زاگرس است که دل در ژرفای تاریخ دارد. آن‌سوتر از فریدن، زادگاه و مزار کاوه آهنگر، این سرمست باده ناب آزادگی. با آب و هوای معتدل و خنک در بهار و تابستان و سرمای استخوان‌سوز پاییز و زمستان. در بهار خیز بلند امواج عطرآگین گیاهان گل‌افشان، انواع گل‌های وحشی رنگارنگ زیبا و گیاهان دارویی رازیانه، بومادران، کنگر، ریواس، ختمی، پونه، موسیر و آویشن، سراسر این منطقه به ویژه دره «تنگ سیاه» را فرا می‌گیرند و چشم‌اندازی چشم‌نواز را پدید می‌آورند که بوی خوش آن هوش از سر هر جانداری می‌رباید. در سرآغاز بهار شقایق‌ها دشت را به یکباره دریایی خون رنگ می‌سازند تا آزادگی و شادمانی را هرگز به دست یغماگر اهریمن به فراموشی نسپاریم.

باغستان‌های انبوه و گسترده و درخت‌ستان‌های بادام، گردو، انگور و انواع دیگر میوه‌ها و سرآمد آنها «باغ خان» جلوه خاصی به روستای اورگون بخشیده‌اند. درختان کهنسال گردوی «کریم‌خانی» این روستا، از یادگارهای دوره حکومت کریم خان زند، یگانه پادشاهی که هرگز خود را شاه ننامید و با دادگری و سازندگی نام نیکویی از خود و دودمانش برجای نهاد، بشمار می‌روند. در کنار کشتزارها، گله‌هایی از گوسفندان و بز بزکان چابکی که مهمترین ره‌آورد این روستا هستند روانند. گردو، بادام و فرآورده‌های خوشگوار شیر نیز حاصل دسترنج باغبان‌ها و دامداران روستایی و سوغات آنجاست.

رودخانه اورگون از سرشاخه‌های اصلی زنده‌رود است که این سرزمین را زاینده کرده و مردمانش را سرزنده! پلی تاریخی از دوران شاه عباس صفوی دارد که ریشه و پی آن در دوران هخامنشیان و ساسانیان ساخته شده است. پیشوند “اور” به معنای شهر است و در واژگان اورمیه و اورگنج نیز به چشم می‌خورد.

زاگرس، مهد موسیقی است. جای‌جای آن آوردگاه نغمه‌های نبرد زندگی است با طبیعت سرسخت. گوشه‌های مقامی موسیقی سنتی بختیاری به نام” بیت” معروف است. از مشهورترین آن‌ها می‌توان به مقام گله‌داری، مقام برزگری، مقام ابوالقاسم‌خان و مقام شیرعلی‌مردون اشاره کرد. نوازندگان محلی بختیاری «توشمال» نام دارند. توشمال‌ها با شرکت در مراسم عروسی، جشن‌ و سوگواری، گذران زندگی می‌کنند.

افلاتون، اختراع ارغنون (اُرگ) را منطقه‌ای در زاگرس می‌داند. همانندی واژگان اورگون، اورگن، اورگان با ارغنون جای اندیشه فراوان دارد. و به راستی آیا مخترع اندیشمند نخستین اُرگ جایی در همین نزدیکی می‌زیسته؟

 

اورگون در خراسان بزرگ

در شرق خراسان بزرگ و در دل کوهستان دست‌نیافتنی، منطقه‌ای به نام اورگون وجود دارد و مردمانش که آنها نیز تبار از کیکاووس پادشاه کیانی دارند، از پس هزاران سال و وزش تندبادهای سهمگین تاتار و تازی، فرهنگ ایرانی و زبان پارسی را به خوبی پاس داشته‌اند. دژ «هشت‌رخ» مشهورترین یادگار باستانی این منطقه است.

 

چشمه دیمه

چشمه دیمه مادر زاینده‌رود است. زاینده و سودمند در کنار روستایی به همین نام که بنیانش را به کیکاووس کیانی می‌رسانند و اهالی تبار از او دارند جاری‌ست. آبی دارد بس خنک و درمانگر از گواراترین آب‌های جهان، که درمان سنگ کلیه بوده و پوسیدگی دندان را می‌زداید. همسایه دشت لاله‌های نگونسار این پیامداران آزادگی و سوگواران جاودانه سیاووش نیز هست. می‌توان گفت عصاره‌ی اعصار جوشنده در رگ، ریشه، گلبرگ و خاک روان است.

کدامین آبِ خوش دارد چنین جوی

کدامین باد را باشد چنین بوی

مگر باد بهشت اینجا گذر کرد

که چندین خرمی در ما اثر کرد

نظامی گنجوی

 

کوهرنگ

از گذشته‌های دور، اندیشه رسانیدن آب کارون به دل تشنه‌ ایران‌زمین وجود داشت. در دوران هخامنشیان کار آغاز شد و طرح ایجاد دره‌ای که این آب را منتقل کند آغاز شد که با به پایان رسیدن دوره این دودمان در یورش مقدونی، ناتمام ماند. برخی تاریخ‌نگاران از این اندیشه در دوران ساسانیان نام برده‌اند. ادامه کار، پس از درنگی هزار ساله که به دلیل هجوم بیابان‌گردان فرهنگ‌سوز صورت گرفت در زمان بزرگ‌مرد دودمان صفوی انجام شد که اینک به نام «دره شاه‌عباسی» معروف شده و از شهر چلگرد پیداست. نخستین تونل کوهرنگ در سال ۱۳۳۲ ساخته شد تا آب خنک و گوارای رودخانه «ماربر» از سرشاخه‌های کارون را به زاینده‌رود بیافزاید.

 

بساطی سبز چون جان خردمند                   هوایی معتدل، چون مهر فرزند

نسیمی خوشتر از باد بهشتی          زمین را دُر به دریا گُل به کِشتی

شقایق سنگ را بتخانه کرده          صبا جعد چمن را شانه کرده

پرنده مرغکان گستاخ گستاخ          شمایل بر شمایل شاخ بر شاخ

به هر گوشه دو مرغک گوش بر گوش زده بر گل صلای نوش بر نوش

نظامی گنجوی

 

اینک این رودخانه، پر جوش و خروش، درهم‌پیچ و درهم‌کوب، توفنده و رونده، گوارایی و خنکای ستیغ‌های پوشیده از برف کوهستان‌های سربلند ایران‌زمین را به جان‌های خسته و عطش‌ناک، ارزانی می‌دارد و سر آغاز آنکه با فروخفتن خورشید تیرماه، خنکای هوای شامگاه ما را به آتشی گرم رهنمون کرد.

پیرمرد آرام و با لبخند

کنده‌ای در کوره افسرده جان افکند“.

 

 

* جعفر سپهری مدرس کامپیوتر در دانشگاه های آزاد، جامع علمی کاربردی و پیام نور و مدرس رسمی فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی در زمینه “هواشناسی کوهستان” بوده است. او صدها مقاله در زمینه ی ایران شناسی و تاریخ علم در ایران به چاپ رسانده . سپهری از سال ۲۰۱۴ به کانادا مهاجرت کرده است.