رهبر ایران در سخنرانی روز عید فطر خود فرمودند مواضع ایران در مقابل آمریکا بعد از توافق وین هم تغییری نخواهد کرد.
بدیهی است که خط مشی سیاست کشور را ایشان تعیین می کنند، اما چون اکثریت مردم از توافق با آمریکا و لغو تحریم ها خیلی خوشحالند و امیدی در دلشان پیدا شده که این توافق باعث بهبود وضع زندگی شان شود و کمبودهایشان اندکی برطرف شود، بد نبود اگر آیت اله خامنه ای هم اندکی از سخت گیری هایشان کم می کردند و تخفیف می دادند.
به عنوان مثال اگر ایشان اجازه می فرمودند از این به بعد، شعاردهندگان به جای مرگ بر آمریکا بگویند خاک بر سر آمریکا، آمریکایی ها که می دیدند کلماتی که از دهان شعاردهندگان بیرون می آید تغییر کرده است، خیال می کردند ایران کوتاه آمده است که شعار مرگ بر آمریکا را عوض کرده است و دل سنگ شان نرم می شد.
با این ترفند که می شد آن را به حساب نرمش قهرمانانه گذاشت، هم طرفداران رژیم راضی می شدند، هم آمریکایی ها.
می دانید که خارجی ها کنایه و متلک ندارند و حرف هایشان را رک و بی پرده می زنند؟ بنابر این منظور ما را از شعار جدیدمان و این ضرب المثل کنایه آمیز نمی فهمند و به فرض اینکه معنی لغات “خاک” و “سر” را هم بلد باشند، بعد از شنیدن “خاک بر سر آمریکا” دست می مالند به سرشان که ببینند کی و کجا خاکی شده؟!
آنها همینقدر که ببینند در نمازجمعه ها دیگر کسی شعار مرگ بر آمریکا نمی دهد و کلمات دیگری از دهان نمازگزاران و شعاردهندگان حرفه ای خارج می شود، خیال می کنند دارند به نفع شان شعار می دهند. در نتیجه دل سنگ شان به رحم می آید، دشمنی با ما را کنار می گذارند، روی خوش نشان می دهند و دارایی های بلوکه شده مان را بدون ادا و اطوار آزاد می کنند.
مردم ایران برای این پول ها راستی راستی نقشه کشیده اند و کیسه دوخته اند.
خود من یک جفت کفش دیده ام که حراج شده و از ۹۹ یورو و نود سنت، شده ۷۹ یورو و نود سنت. به فروشنده قول داده ام پول هایمان را که پس دادند بروم و آن را بخرم. از لابلای حرف های همسرم نیز فهمیدم که او هم برای یک کیف چرمی نقشه کشیده است که حدود ۳۰ یورو قیمت دارد. امیدوارم از آن صدوپنجاه میلیارد دلار که البته حالا می گویند ۲۹ میلیارد دلار بیشتر نیست، پول یک جفت کفش و یک دانه کیف اش به خانواده ما برسد!در جنگ ایران و عراق را دارند.
مد باقر قالیباف شهردار تهران در یک برنامه تلویزیونی گفت که شهر تهران ۱۵ هزار نفر کارتنخواب دارد. آنطور که شهردار تهران گفته است در میان این افراد، کسانی تند ۴ – ۵ کتاب ترجمه کردهاند، برخی فارغالتحصیل دانشگاههای
یکی دو تا جمله ی جدی:
به عنوان یک ایرانی، با تجلیل از تلاش های آقای ظریف و چانه زدن هایش برای حل یک معضل ۱۲ ساله که امیدوارم به نفع مردم ایران تمام شود، موافقم، اما بت ساختن از او را ضروری نمی دانم.
امیرکبیر ایران و امیرکبیرآمریکا!
انگارکه ما ملت بدون بت نمی توانیم زندگی کنیم. بتی را می شکنیم، اما به محض اینکه جای خالی اش را در بت خانه مان احساس کردیم، بتی دیگر بجایش علم می کنیم!
سال ها قبل، جمع کثیری از ایرانیها بتی داشتند به نام محمدرضا شاه که ظاهرش بد نبود، دو سه تا زبان بلد بود، می شد جلوی دیگران درش آورد و نشانش داد که “خمینی بت شکن” تبر برداشت و آن را شکست.
چون بدون بت، بار خیلی از ما ایرانی ها بار نمی شود، به ناچار اول از خود آن بت شکن بت ساختیم و بعد از جانشین او .
اخیرا آن عده ای که کارشان بت سازی برای مردم است به فکر افتاده اند یک بت تر و تمیز دیگر به بت هایمان اضافه کنند که بتوانیم جلوی اوباما و جان کری و آنجلا مرکل پزش را بدهیم. بتی که بتواند چهارتا کلام انگلیسی حرف بزند، خنده رو باشد، یک ریش پروفسوری تمیز داشته باشد و آدم رویش بشود او را در مجامع بین المللی مطرح کند.
برای این کار نیاز بود قبل از هر چیز یک لقب به آخر نام او اضافه کنیم که دیگر کسی جرات نکند ایرادی بگیرد.
عده ای آرش کمانگیر را پیشنهاد کردند ، بعضی ها امیرکبیر را و جمعی دکتر مصدق را، ولی بت سازها فکر دیگری به ذهن شان رسید: چرا بتی نسازیم که هر سه تا لقب را با هم داشته باشد که اگر یکی از آن لقب ها زیر سئوال رفت، لقب دوم یا سوم جانشین آن شود؟ این بت الان مراحل تکمیلی را می گذراند و سه تا لقب رزرو را هم یدک می کشد.
تنها عیب این کار این است که آمریکایی ها و اروپایی ها هم ممکن است بگویند اگر بابت خوب چانه زدن و هی رفتن و اجازه گرفتن که چی بگم و چی نگم می شود به کسی لقب قهرمان داد، جان کری هم همین کار را کرده است. تازه او با پای شکسته و عصای زیر بغل رفته است و اجازه گرفته است که در چه موردی توافق کند و در چه موردی توافق نکند. باید برای او هم لقب مناسبی پیدا کنیم.
آمریکایی های مادر مرده که کسی را غیر از جورج واشنگتن و ابراهام لینکلن ندارند و مطمئناً اجازه نمی دهند این لقب ها را روی جان کری بگذارند، چطور است ما کمک شان کنیم و به جان کری هم بگوئیم امیرکبیر آمریکا؟!
وقتی به کرباسچی و رفسنجانی می شود گفت امیرکبیر اگر به جان کری هم همین لقب را بدهیم در حقیقت دوسره بارکرده ایم و براساس ضرب المثل “ز هر طرف که شود کشته سود اسلام است” امیرکبیرمان را در آمریکا هم معروف کرده ایم!
جشن حجاب هسته ای!
اینجور وقت هاست که آدم می بیند شعار “یا روسری، یا توسری” تا چه حد موفق بوده است!
خانم های ایرانی، سوای آن ماجرای آزادی های یواشکی که خود داستانی است جداگانه، منتظر کوچکترین فرصتی هستند تا نشان بدهند در قرن بیست و یکم با زور و اجبار و برای همیشه نمی شود کسی را مجبور به انجام کاری کرد که به آن معتقد و مایل نیست. به همین دلیل جشن هسته ای را تبدیل کردند به جشن بی حجابی!
شال گردن
دارایی های بلوکه شده ایران که بین صد تا ۱۸۰ میلیارد دلار حدس زده و اینجا و آنجا گفته می شد، یک کمی آب رفته و می گویند ۲۹ میلیارد دلار بیشتر نیست.
من معتقدم تا از شیوه پول دادن آن همشهری زرنگ اصفهانی مان تقلید نکرده اند، همان ۲۹میلیارد دلار را بگیریم و بگوئیم خدا بدهد برکت!
میگن یک جوان اصفهانی از پدرش تقای صد تومن پول کرد که برود یک شال گردن بخرد. پدره با همان لحن شیرین اش گفت بازم که تو هر چی میخای دو برابرش کردی؟ اصلن صحیح اس که آدم برا یک جنسی که سی تومن هم نمی ارزد پنجاه تومن پول بدد؟
تازه اگرخوب بگردی همان شال گردنا میشه د با ده تومن خرید. بعد دست کرد توی جیبش یک پنج تومنی داد به پسرش و گفت شال گردنا که خریدی با زیادیش دو تا نون بربری هم واسه ظهرمون بسّون!
*میرزا تقی خان، طنزپرداز و سریال نویس پیشکسوت، با سابقه ۵۰ سال طنزنویسی در توفیق، کشکیات، کاریکاتور، کیهان و تلویزیون از همکاران افتخاری شهروند است. از این نویسنده کتاب “آدم های زیادی” در سال ۲۰۱۳ منتشر شده است.