آن یکی آقا جواد، بنده خدا توی صافکاری کار می کرد تا اینکه جنگ شد و چون بچه شری بود، به پیشنهاد صاحبکارش رفت جبهه جنگ. صاحبکارش گفته بود این روزها پول توی صافکاری تانک و نفربره. از خوش شانسی یکروز در حین رنگ کردن نفربر پوتین خورد به چشم چپ اش و به عنوان جانباز پنجاه پنجاه برگشت پیش ننه اش. جنگ که تمام شد مدتی بیکار شد. تا اینکه اعلام کردند به خاطر تنگی فیلتر شورای نگهبان، مجلس پر شده از آدم های اوراقی و کج و کوله و به یک صافکار درجه یک نیازمندیم. و اینگونه شد که آق جواد وارد مجلس شد. بعد هم که می خواستند رئیس کمیسیون امنیت ملی و چیزی توی این مایه ها انتخاب کنند، گفتند باید یکی را انتخاب کنید که زبان بداند و خارجی دیده باشد تا سرمان کلاه نرود و باز آق جواد کاندید شد چون در رزومه اش نوشته بود که در جنگ چند بار خبرنگاران خارجی را که برای تهیه گزارش می آمدند دیده و با آنها یس و نو مبادله کرده است.

هفته قبل جواد کریمی قدوسی همه کاره کمیسیون امنیت ملی در نامه ای با خط زیبای خودش به رئیس مجلس نوشت که توافق وین باید طبق ام پی تی باشد. می گویند یوکیا آمانو زنش را طلاق داده و بان کی مون دبیرکل سازمان ملل نیز در حال حاضر متواری است و میانه ی جان کری و داماد ایرانی اش هم حسابی شکرآب شده. در همین حال سازمان جهانی بین المجالس، متشکل از پارلمان های ۱۵۴ کشور، روی مقوایی نوشته: به علت فوت اخوی این سازمان تا اطلاع ثانوی تعطیل است.

zarif-cartoon

 

وقتی سانتریفیوژها بزرگ می شوند

 

تعدادی از نمایندگان مجلس در حالی که اشک می ریختند اعلام کردند که بررسی توافق هسته ای از نان شب واجب تر است و ظریف پاسخ داده بود نمی دانستم از مسایل هسته ای نیز سر در می آورید و اضافه کرده بود اشکالی ندارد بروید صورتتان را بشورید تا بگویم عباس برایتان تعریف کند. عراقچی هم تعریف کرده بود: من بودم و ممد بود و آغ جوادمون و حسین هم بود. یکی از نماینده ها پرسید: حسین داش حسن فری؟ عراقچی گفت: آره دیگه. برده بودیمش چون زبون سرخه ای بلده، بعله آقایی که شما باشین رفتیم وین سوار تراموا شدیم. بعد رفتیم هتل. یارو آمریکایی هم بود. گفت هی مستر حاضری تیغی بازی کنیم گفتیم باشه. نماینده ای پرسید: همون که بلد نبود دوچرخه سوار بشه و پاش شکسته بود؟ عباس جواب داد: آی باریکلا، چه خوب یادته. خلاصه داشتیم بازی می کردیم که جر زد و کوبید رو میز و خودکارش خورد تو صورت من. می خواستم بلند بشم یه چک بخوابانم تو گوشش ولی دیدم داد زد آخ چِشَم. نگو یکی از بچه ها ماش گذاشته بود تو خودکار و زد تو چِشش. نماینده ها خوشحال شدند و در حالی که کف می زدند، فریاد کشیدند: دلاور هسته ای خدا نگهدار تو. و به رئیس مجلس نامه نوشتند که توافق هسته ای بررسی و تایید شد. هنگام بیرون رفتن، بخشایش اردستانی نماینده اردستان پرسید، چرا سانتریفیوژها رو کم کردید چون کلی از بچه های نطنز و اردستان و انار بیکار شدن؟ عباس جواب داد: سانتریفیوژها تا بچه هستند احتیاج دارند یکی از آنها مراقبت بکنه اما وقتی بزرگ شدند، دیگه احتیاجی نیست کسی ببردشان دست به آب. و نمایندگان در حالی که رضایت کامل خود از توافق وین را اعلام می کردند شعار می دادند: دلاور هسته ای یه دود بگیر خسته ای.

 

 

ایکاش سنی های پونک خارجی بودند

 

محمد جواد ظریف بعد از اینکه دستش به عنوان برنده در وین بالا رفت خواهان تاسیس یک مجمع گفت وگوی منطقه ای در خلیج فارس شد. سران منطقه که دلاوری های جواد ظریف در مسابقات کشتی کج را در وین دیده بودند اولش قدری من و من کردند و به ملک سلمان نگاه کردند. ملک سلمان هم سرش را خاراند و گفت: وللهی مافی فایده. بغل دستی ملک سلمان در حالی که با ماهوت پاک کن گرد و خاک دشداشه اخوی اش را پاک می کرد گفت جهنم الضرر، بریم ببینیم چه خبره و رفتند و بلیت خریدند و سوار هواپیما شدند تا جهت گفت وگو به ایران بروند که از پونک خبر رسید که نمازخانه اهل سنت هنگام شک سه و چهار تخریب شد. گویا قوه قضیه سه مرتبه بولدوزر را روشن کرده بود. که یکی عطسه کرده بود و مرتبه چهارم به محض اینکه شک شان برطرف شده بود، نمازخانه را خراب کردند. چون استخاره علم الهدی خوب آمده بود. می گویند سران منطقه به محض شنیدن خبر از هواپیما پیاده شدند و ملک سلمان گفته بود شانس آوردیم موقع خراب کردن، توی نمازخانه پونک نبودیم. در همین حال سخنگوی وزارت خارجه خطاب به شیوخ منطقه فریاد زد: برگردید گفت وگو بکنیم. شیوخ منطقه جواب دادند: کل اگر طبیب بودی… سخنگو پاسخ داد: اینها ایرانی بودند، ما تا به حال با ایرانی گفت وگو نکردیم، بلد نیستیم….

 

 

وقتی امیرالمومنین زیاد می شود

 

به گزارش رویتر، هفته گذشته از ملااختر منصور رهبر جدید طالبان به عنوان امیرالمومنین صفر کیلومتر رونمایی شد. در همین حال الباقی امیرالمومنین ها، مثل ملانیازی، ملامحمد رزاق آخوند، ملامحمد عبدالجلیل آخوند، ملامحمد ظریف آخوند، محمدرسول آخوند، ملاباز محمد آخوند و مولوی مسلم حقانی اعلام کردند پس ماها چی؟ یک تحلیلگر امور امیرالمومنین در مطلبی نوشت، آنقدر خورده توی سرامیرالمومنین که نمی دانیم چه خاکی به سرمان بریزیم. تا جایی که در برخی مناطق خاورمیانه اگر یک امیرالمومنین بخرید دو تا امیرالمومنین جایزه می گیرید. دلیلش این است که هرچه مومن کمتر می شود، امیرالمومنین زیادتر می شود و عرضه بیشتر از تقاضاست. همین بنده خدا مدعی شد بدبختانه در برخی جاها امیرالمومنین ها مومن سرخود هستند و دیگر احتیاجی به مومن ندارند. در بعضی نقاط نیز برای هر مومن چهل تا امیرالمومنین وجود دارد در حالی که باید برعکس باشد. نمیرالمومنین احمد جنتی در واکنش گفت: خوشبختانه تنها جایی که امیرالمومنین استاندارد تولید می شود جمهوری اسلامی ایران است. در همین حال عمرالبغدادی تنها امیرالمومنینی که فعلا در بازار سلاح جهانی اعتبار دارد، خطاب به جنتی گفت: زرشک.

 

* اسد مذنبی طنزنویس و از همکاران تحریریه شهروند است. مطالب طنز او علاوه بر شهروند، در سایت های گوناگون اینترنتی نیز منتشر می شود. اسد مذنبی تاکنون دو کتاب طنز منتشر کرده است.

tanzasad@gmail.com