غارچالنخجیر، کوه ویلیجیا، آبشار گیسو، شهاب سنگ
نَراق شهری واقع در استان مرکزی و در حدفاصل شهرهای قم، کاشان و دلیجان از مناطق کوهستانی و سردسیر ایران است.
نراق بناهای تاریخی بسیاری دارد. مسجد جامع نراق در سال ۱۲۴۳ هجری قمری و در زمان فتحعلیشاه ساخته شده است. بازار نراق معروف به بازار شمسالسلطنه، از آثار تاریخی زیبای نراق محسوب میشود که قدمت آن به سده ۱۳ هجری قمری باز میگردد. آب انبارهای شهر نراق یکی از شاهکارهای معماری دوره قاجار هستند.
یخچال موجود در شمال نراق، آسیاب آبی و بادگیرهای نراق از جمله یادگارهای تاریخی با قدمت ۱۰۰ تا ۲۰۰ ساله هستند.
در این مقاله اما نگاهی داریم به دیدنی های طبیعی این شهر.
غار چالنخجیر
تا سال ۱۳۶۷، در منطقه چالنخجیر آوایی هولناک و هراسانگیزکه با صدای ریزش آب شتابان در هم میآمیخت هول و هراسی ژرف در دل مردمانی که برای گردآوری گیاهان دارویی و شکار به این محل میرفتند ایجاد میکرد و چه داستانهایی که درباره آن بر زبانها رانده شد. شکافی در دل سنگهای کوه بوده که به علت وزش باد به درون آن و نبود مجرای خروجی بزرگ، بمانند حنجرهای منقبض و عصبی صدایی هولناک و هراسانگیز از آن به گوش میرسیده که باعث وحشت مردمان میشده است. این صدای دهشتآور از ورود مردمی که برای گردآوری گیاهان دارویی و شکار به این محل میرفتند به سمت این شکاف جلوگیری میکرده است. نخجیر به معنای شکار بوده و چالنخجیر به معنای شکارگاه است.
در سال ۱۳۶۷ در اثر یک انفجار توسط سازمان آب، یادگاری بسیار زیبا از دوران سوم زمینشناسی با گذشتهای هفتاد میلیون ساله، شناسایی شد. این غار چالنخجیر نام گرفت. در آن سال، نخست استادان کمیته غارشناسی ایران، شادروان دکتر عبدالکریم قریب بنیانگزار و شادروان دکتر احمد نخلی آن را از دیدگاه آسیبهای گاز رادون کاویدند و سپس غارنوردان به قصد کشف وارد غار شدند.
تا ششصد متری نخست غار، مسیر مشترک و در امتداد جنوب به شمال است. پس از آن دارای دو شاخه میشود یکی به سوی شمالشرق و دیگری به شمالغرب امتداد مییابد. طول کل هر کدام از شعب نزدیک به یکهزار وسیصد متر است. سراسر مسیر این غار افقی و شیب آن اندک است. حدود ۹۵% از بدنه غار پوشیده از چکنده (Stalactite) و چکیده (Stalagmite) است و فقط ۵% باقیمانده سنگی است، که این خود بر زیبایی چشمنواز غار میافزاید و از این دیدگاه از غارهای بیمانند جهان است.
غار چالنخجیر از تالارهای گوناگونی تشکیل شده است. زیباترین تالار آن، چهلستون نام دارد که با انواع چکیده و چکندههای گوناگون و رنگهای خیرهکننده پوشیده شده است. از دیگر تالارهای این غار شگفتانگیز میتوان تالار سفره عروس، دریاچه، برزخ، باغ وحش، چهلچراغ، آیینه، جانوران و تالار زیباییها را نام برد.
این غار با قدمت ۷۰ میلیون ساله، مسیر پرپیچ و خم، اسفنجهای بلورین کلسیت، زیباییهای سقف و دیوارهای غار و ارتفاع و شکافهای آن، باغهای مرجانی، دالانها، دهلیزها، حوضچههای گوناگون، قندیلهای مخروطی، بلورهای شیشهای، تودههای به شکل گلکلمی، سوزنی، شاخنباتی، پردهای، جرقهای، فندقی، اسفنجی، نقل بادامی و در پایان دریاچه زیبای غار بازدیدکنندگان را شگفتزده میکند. این آذینبندی بلورین و اسفنجی کف، دیوارها و سقف از نابترین و زیباترین نمونههای موجود در جهان بوده به غار جلوهای وصفناپذیر داده و آن را به صورت یکی از شگفتانگیزترین غارهای جهان درآورده است.
در گنجینه چشمگیر این شگفتی آفرینش و این موزه قندیلهای ایران، سنگهای تزئینی با شکلهای گوناگون مانند عقاب، لاکپشت، گوزن، انسان، کبوتر و تندیسهای شگرف بلورین ایجاد شده است که بیشتر آنان از جنس آهک است. گزافه سخن نیست اگر گفته باشیم این غار در نوع خود در ایران و شاید در آسیا بیمانند است. هر بینندهای، هرچند خاموخُرد، که یک بار موفق به دیدار از این غار شود چنان جذب زیباییهای آفرینش آن خواهد شد که همواره اشتیاق دیدار دوباره از غار را خواهد داشت.
نحوه تشکیل غار چال نخجیر
بیشتر غارهای طبیعی از سنگهای آهکی تشکیل شدهاند که متعلق به گروه سنگهای رسوبی هستند. ویژگی مهم سنگهای آهکی، حل شدن آنها در آبهای حاوی دی اکسید کربن CO۲ است.
این آذینبندی آهکی به رنگهای گوناگون دیده میشوند. هنگامی که آب وارد لایههای زمینی میشود، ممکن است در حین حل کردن آهک به رگههایی از فلز و کانیهای دیگر برخورد کند و مقداری از آنها را حل کرده و با خود به فضای درون غارها ببرد. در زمان شکل گیری تشکیلات آهکی، این رنگ در آنها تأثیر میگذارد. رنگ سفید شیری که در مواقعی نیز به زردی میزند، رنگ خالص تشکیلات آهکی است و دیگر رنگها در نتیجه نمک کانیهای موجود در کربنات کلسیم است.
این مواد باعث ایجاد رنگهای زیر میشوند: ۱-گوگرد: زرد، ۲-آهن: سیاه، ۳-مس: سبز زنگاری، ۴-زغال سنگ: سیاه، ۵-جیوه: نارنجی مایل به قرمز. ترکیب رنگها در این غار فراوان به چشم میخورد.
نقاش چیره دست طبیعت از همنشینی آب و سنگ چنان نقش به ایوان آفرینش زده است گویی به اقلیمی در جهانی از نور و رنگ پانهادهای. سفره زیرزمینی از آب که اینک ترک کاشانه کرده و ما میتوانیم پیوسته جاودانگی سرای عشق زندگی را ببینیم.
کوه ویلیجیا
“راهها چشمانتظار کاروانی با صدای زنگ”
جایجای این کهن دیار، گهرخیز است و گهرزا. جایگاهی از آن را نمیتوان یافت که تهی باشد از تاریخ، فرهنگ، زیبایی و اندیشه ناب ایرانی. از ژرفای تاریخ، چنین مکانهایی همچون نگینهای پرتلالو تاجکیانی بر افسر ایران و ایرانی میدرخشند. یکی از این زمردهای تابناک در دل کویر بیمنتها منطقه باستانی نراق، با پیشینه سههزارساله است.
در شرق نراق کوهی اژدها پیکر، به نام ویلیجیا، با ارتفاع ۳۳۳۰ متر آرمیده، که از دل پر مهر خود چشمهای، به نام چشمهرود، به آدمیان هدیه میکند. کوهپایههای ویلیجیا و چشمهرود، سرچشمهای است برای نیمی از آبروان و کاریزهای منطقه، که بس خنک و گواراست. دامنه آن نیز به منطقه حفاظت شده جاسب میپیوندد. و چه زیبا و سرسبز است این جاسب، از لطف سرشار رودخانه اِزنا که اندام بلورین خود را بیدریغ بر پهنهسار آن میافکند، تا با سیمینه نخی تکههای زمردین را در کنار هم دوزد. کوه کاهگندم در جنوب و کوه زردبلند در جنوبشرق نراق هر طبیعت دوستی را به سوی قله میکشاند هدفمند.
در دامنه ویلیجیا، از باستان روزگار کهن، ساختاری سنگی، با نام میل نراق، استوار شده تا نگهبانان جانبرکف، امنیت کاروانهای جاده ابریشم را تامین کنند. خشابی در دل کوهستان، راهنامگ کاروانها. در هنگامه خطر و ناامنی برفراز این میل آتش میافروختند تا روشنایی آن در دل شب تار و دود آن در روز کاروانیان را از خطر آزمندان برحذر دارد.
آبشار گیسو
کوه اُل (Ool) مشرف بر نراق است از سوی شمال، و بر فراز آن یک دژ نفوذناپذیر سههزار ساله، گواه گویای تمدن ایرانیان در این گوشه ایرانزمین از دل ژرف تاریخ. مُهر سربی یافته شده در کاووشهای سالیان دور این دژ اینک در موزه ایران باستان پناه گرفته است، نیازمند اندیشه کاوشگرِ اندیشمندانِ ژرفنگر.
دره “آبشتا”، با آبی گوارا، در فاصله سه کیلومتری شمال غربی شهر نراق در کنار کوه اُل جای دارد. با چشماندازی بیهمانند در منطقه و بهشتی برای سنگنوردان. چشمان جستجوگر در پایان درهراه پُر درختِ آبشتا، لبریز از گیاه پرساووش و امواج عطرآگین گیاهان، به تاب گیسوان بلند یار دلربا میرسد، زندهِکن چشمِدلِ شیفته جانفدا. اینجا آبشار گیسو نام دارد.
شهابسنگ نراق
مگر میتوان به نراق رفت و یادی از شهابسنگ آن که شهرت جهانی دارد نکرد. آسمانسنگی که نراق را تا آزمایشگاههای معروف اروپا در نوردید تا نام این شهر کوچک را در کتابهای علمی دانشمندان بزرگ ستارهشناس، جاودان سازد.
در روز ۲۸ مرداد ماه سال ۱۳۵۳، مردم شهر آرام و زیبای نراق، زندگی روزمره خود را تازه آغاز کرده بودند، اما در ساعت نه و بیست دقیقه به وقت تهران، همه نگاهها متوجه دبیرستان نوساز و هنوز افتتاح نشده «معصومی» نراق شده بود. بانگ مهیبی در سکوت شهر پیچید و نیروهای ژاندارمری به سرعت خود را به مکان مورد نظر رساندند.
سقف آزمایشگاه دبیرستان به پهنای ۳۰ سانتیمتر سوراخ شده و در کف آن تکه سنگی خودنمایی میکرد. این نخستین رخداد ثبت شده از سقوط آسمان سنگ در یک منطقه مسکونی و آسیب توسط آن به ساختمانی در ایران است.
آزمایشهای نخستین، توسط پژوهشگران موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، دکتر ایرج عشقی، دکتر احمد شمس و همکاری دانشجویان ایشان آغاز و گزارش مقدماتی آن به نام «گزارش شماره ۶۴» در دیماه ۱۳۵۳ خورشیدی توسط دانشگاه تهران منتشر شد.
خوانندگان علاقمند به این موضوع خاص میتوانند به مقاله “سرگذشت شهابسنگ نراق” که در ماهنامه نجوم، شماره خرداد و تیر ماه ۱۳۹۰ صفحه ۳۳-۳۱ به چاپ رسیده است، مراجعه نمایند.
* جعفر سپهری مدرس کامپیوتر در دانشگاه های آزاد، جامع علمی کاربردی و پیام نور و مدرس رسمی فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی در زمینه “هواشناسی کوهستان” بوده است. او صدها مقاله در زمینه ی ایران شناسی و تاریخ علم در ایران به چاپ رسانده . سپهری از سال ۲۰۱۴ به کانادا مهاجرت کرده است.