ـ شوهرم خدا بیامرز همیشه دست بزن داشت. خوب او هم خسته بود از سر کار که می آمد بهانه ای پیدا می کرد، مرا و بعدها بچه ها را کتک می زد، مادرم می گفت باید بسازی، روزی او درست خواهد شد. راست هم می گفت پیر که شد دیگر نتوانست مرا بزند.

ـ شوهرم معتاد بود، پدرم می گفت مرد همین است. این هم شانس تو بوده باید بسازی. ۴۵ سال زجر کشیدم تا فوت کرد. از جوانی چیزی نفهمیدم.

ـ پدرم می گفت: زن با لباس سپید به خانه بخت رفته و با همان لباس هم از دنیا می رود.

***

خواندن تکه هایی از نوشته های زنانی متعلق به زمانی نه چندان دور  ما را متوجه وضعیت امروز آنان کرد. امروزی که طلاق، شرم و ننگی بر پیشانی زن زجر کشیده و یا عصیان زده نیست. از این که بر سر عصر امروز چه آمده که طلاق واژه ای به زشتی گذشته نیست می گذریم. آنچه امروز توجه مقاله بیمه ما را به خود معطوف داشته شرایط زندگی پس از این اتفاق تلخ است. آدمیان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان می‌دهند، متفاوتند. بسیاری از هم می‌پاشند اما برخی دیگر، نوعی تعالی عاطفی را تجربه می‌کنند. اگر طلاق را نقطه مقابل ازدواج موفق و خوب تلقی کنیم، در این صورت، پدیده ‌ای غمبار قلمداد خواهد شد، اما برای بسیاری از کسانی که طلاق گرفته‌اند، انتخاب‌هایی که در اختیار داشته‌اند یا طلاق بوده است و یا ادامه یک ازدواج ناموفق و بد. با در دست داشتن این انتخاب ها برخی شواهد حاکی از آن است که طلاق می‌تواند بعضا مفید و سودمند باشد. محققان به این نتیجه رسیده‌اند که ممکن است بار آمدن در خانه از هم نپاشیده‌ای که ویژگی آن نزاع و جنجال است، آسیب رسانتر و مضرتر از بزرگ شدن در خانه‌ای باشد که در اثر طلاق فروپاشیده است. یکی از اختلالات پس از طلاق افسردگی است که گریبانگیر افراد متارکه کرده خواهد شد. زنان متارکه کرده در مقایسه با مردان بیشتر از افسردگی رنج می برند. علائم افسردگی پس از جدایی گاه کاهش سطح انرژی، احساس غمگینی، ناامیدی، نگرانی در مورد آینده، انزوا و گوشه گیری، کاهش تحمل ریسک پذیری، کم انرژی بودن، میل به گریه، تفکرات منفی، بی توجهی به آراستگی ظاهر، اختلالات خواب و کاهش تمایلات جنسی است. بدبینی نسبت به جنس مخالف و پدیده ازدواج یکی دیگر از عوارض طلاق است، چنانکه در بیشتر موارد اغلب افراد پس از جدایی اعلام می کنند که تا عمر دارند تن به ازدواج نخواهند داد.

در این مقطع مسلماً آسیب های روحی روانی که بر افراد وارد می شود بسیار چشمگیرتر و غیر قابل جبران تر از آسیب های مالی است.

پنج دهه گذشته دهه های فروپاشی کانون خانواده در غرب و استحکام و قوام بنیان خانواده در کشورهای شرقی و خصوصاً خاورمیانه بود. بر اساس آماری که فوریه سال گذشته میلادی از سوی اداره آمار آمریکا منتشر شد از هر ده نفری که در این کشور به سن ازدواج می رسند، نه نفر ازدواج کرده و به شکل‌‏گیری پیوند زناشویی تن می‌‏دهند، اما نیمی از ازدواج ها در زمانی نه چندان طولانی دچار فروپاشی شده و به طلاق ختم می شود و در سه دهه گذشته تعداد مادرانی که به تنهایی از کودکانشان مراقبت و نگهداری می کنند بیش از سیصد درصد رشد داشته است.

صرف نظر از این که طلاق به دلایل درستی صورت گرفته باشد یا نه، عوارض خود را خواهد داشت. یکی از این عوارض این است که طلاق در هر صورت، یک بحران است و فرد جدا شده آسیب هایی را که افراد در بحران می بینند تجربه خواهد کرد. طلاق در واقع نوعی از دست دادن است و افراد باید دوره های سوگواری را سپری کنند و این در حالی است که بسیاری از افراد به سلامت از این دوره عبور نمی کنند. زنان تنهایی که خود را در این مرحله می یابند نیازمند بازوی حمایتی هستند که بتواند آنها را حمایت کند. امروز روزی است که هر یک از ما باید شرایط زندگی را در هر مقطعی پیش بینی کنیم. طلاق فقط نمونه ای است از ده ها وضعیتی که می تواند موجب آزار روحی و به تبع آن جسمی ما شود.

بیمه درصدد نیست که بار تشویقی و یا صحه بر جدایی گذارد، اما با قدرت کامل اعلام می کند  که  می تواند بار فشارهای مالی را در زمانی که شخص متارکه کرده و  توان کار کردن  را ندارد از دوش او بردارد. بیمه با طرح و برنامه ریزی های گوناگون برای زمان های خاص و غیر قابل پیش بینی، روش هایی متفاوت ارائه می دهد. ضمن اینکه شما را به دریافت اطلاعات بیشتر در این زمینه دعوت می کنیم. آرزومند همان لباس سپیدیم اگر بتواند همیشه به همان سپیدی حفظ شود.

 

* محمد رحیمیان کارشناس ارشد بیمه و سرمایه گذاری و عضو انجمن رسمی مشاورین متخصص بیمه و امور مالی کانادا است.

www.insufin.ca

www.youtube.com/ sherkatbime