ایرانگردی

سینه‌کش کوه‌های سربلند البرز، آنجا که سرمای سوزناک کوهستان همواره احساس می‌شود، سرزمینی است که از وزش تندبادهای تاتار و تازی آسیب کمتری دیده است. خاندان‌ اسپهبدان که در دوره ساسانیان منشور فرمانروایی خود را بر این گوشه از خاک ایران دریافت کرده بودند، نزدیک به ۱۰۰۰ سال در برابر توفان‌هایی که از شرق و غرب وزید، مقاومت کردند و فرهنگ و تمدن این سرزمین باستانی را پاس داشتند.

مازندران، سرزمین چشم‌اندازهای رویایی،‌ رودها، سواحل زیبا، غارها، آبشارها، دره‌های مه‌آلود، چشمه‌های معدنی، تالاب‌ها، باغستان‌های میوه، شالیزارها، کشتزارهای سرسبز و جنگل‌های انبوه دامنه‌های البرز است. جایی که سبزی جنگل به آبی دریا آمیخته و در فراسوی جنگل‌ها، قله‌ها سر به فلک کشیده و پوشیده از برف است و در این میان بلندترین قله ایران «دماوند».

کرانه‌های جنوبی دریای خزر از دیرباز یکی از کهن‌ترین زیستگاه‌های بشری بوده است. غارهای هوتو، کمربند و گمیشان در نزدیکی بهشهر، و غار کلک‌چال (خانه دیو سپید) در نزدیکی آمل از نخستین زیستگاه‌های بشری در جهان بوده­اند. در این غارها آثار پارچه‌هایی با پیشینه ۶۵۰۰ ساله به دست آمده است. سایت باستانی گوهرتپه با پیشینه‌ای چندهزارساله که می­توان آن را تراوای ایران نامید یکی از نخستین شهرهای جهان با مردمانی متمدن بوده که شواهد آن چشم هر بیننده‌ای را خیره می‌سازد (جالب اینکه در نزدیکی این شهر، روستایی به نام تروجن قرار دارد، با داستانی کمابیش همانند!).

جعفر سپهری در کنار برج وسک

جعفر سپهری در کنار برج رسکت

نواحی کوهستانی از دیرباز سنگری تسخیرناپذیر بوده است که توفان تاتار و تازی، مقدونی و روس هرگز نتوانست به دیواره‌های سربلند آن رخنه کند. خاندان‌ اسپهبدان که از روزگاران کهن در این نواحی فرمانروایی داشتند، با تکیه بر کوه‌های سر بر آسمان ساییده، هرگز اجازه ندادند که گردی از توفان هولناک تاتار و تازی بر مردم تحت امن ایشان بنشیند. بسیاری از ناجیان ایران، از این سرزمین آمدند. اسپهبدان تبرستان را تازیان با نام «ملوک جبال» و ایرانیان با نام «گرشاه» می‌شناختند. اینکه تازیان در نامه‌های رسمی این فرمانروایان را «ملک» می‌نامیدند، نشانه نیرومندی و ایستادگی ایشان در برابر اشغالگران است. گَر در پارسی میانه به معنی کوه است و با گریوه و گریبان از یک ریشه است. واژگان گردپاذگان (گلپایگان)، گرچال (دشت هویج در لواسان)، گر در «ولی‌جیا» نزدیکی نراق، گرگر در چند منطقه از ایران‌زمین، گریزه (در جاده سنندج کرمانشاه نزدیک به گردنه درکه) و گریا‌شان (چشمه‌ای در نزدیکی سنندج و اینک در مکان بیمارستان توحید) از این ریشه هستند.

در دوران ساسانیان و تا چند سده پس از آن هر یک از اسپهبدان چهار خاندان بزرگ اسپهبدان کوهستان به نام گرشاه (= ملک‌الجبال، فرمانروای کوهستان) ممتاز بوده‌اند. بنا به نوشته مورخان این چهار اسپهبد در زمان خلافت هارون‌الرشید عبارت بودند از اسپهبد ونداد هرمز (تبرستان میانی)، اسپهبد مرزبان گشتاسپان (دیلمستان)، اسپهبد مهستمغان ولاش از اسپهبدان خورشید (دماوند و پیرامون آن_غار اسپهبد خورشید نام خود را از این خاندان دارد) و سرانجام اسپهبد شروین (فرمانروای کوهستان شرقی تا دماوند به مرکزیت پَریم) از خاندان کارن پسر کاوه آهنگر (کوه قارن = کارن نام خود را از این خاندان دارد). پس از سده ششم واژه گرشاه تنها برای «اسپهبد شروین» به کار رفته است. کوه شروین و گردنه شروین در نزدیکی فیروزکوه برگرفته از نام این خاندان است. اسپهبدان شروین حتی در جنوب شرقی دریای مازندران امنیت کشتی‌رانی برقرار کرده و در یک نبرد سرنوشت‌ساز دریایی، در سده پنجم هجری خورشیدی، متجاوزان و غارتگران روس را که برای تاراج سالانه آمده بودند، تارومار ساختند. فرماندهی یکی از کشتی‌ها با دریابانو شیرین دختر اسپهبد رستم بود.

این خاندان‌ پس از اسلام مسلمان شدند، اما همچنان استقلال داخلی خود را حفظ کرده و آیین‌های ایرانی را پاس ‌داشتند. چهار خاندان اسپهبدان مازندران نه تنها مراسمی همچون «نوروزبَل» آتش نوروزی (اینک در ۱۰ تیرماه) و «نورگَون» پیروزی بر ضحاک ماردوش (اینک در ۲۱ تیرماه)، و بسیاری جشن‌های دیگر را در کوهستان مازندران زنده نگه داشتند، بلکه با ساختارهایی برآمده از دانش بومی ایرانی، توان مهندسی خود را نیز به ثبوت رساندند.

«برج رِسکِت» یکی از این ساختارهاست که بیش از ۱۰۰۰ سال از برپایی آن می‌گذرد و پرتوهای تابناک اندیشه ایرانی از جای‌جای آن هویداست. ساختار آجری میل مانندی بر فراز کوهستان سربلند البرز و در نزدیک شهر باستانی پِریم، مرکز فرمانروایی اسپهبد شروین از خاندان اسپهبدان باوند از خاندان کارن (کاوه آهنگر) قد برافراشته است.

از دیدگاه تاریخی برج‌های رسکت، لاجین و باوند در سده پنجم خورشیدی و هم­زمان با حکومت غزنویان ساخته شدند. از زمان پایان کار ساسانیان تا برآمدن صفویان، اسپهبدان مازندران با استقلال داخلی، آیین، زبان و خط ایرانی را در این گوشه از ایران‌زمین پاس ‌داشتند.

این ساختار در ۴۰ کیلومتری جنوب‌غربی ساری، بخش دودانگه، در نزدیکی دریاچه زیبای سد سلیمان تنگه قرار دارد. این ساختار آجری و مقرنس کاری شده، دارای دو کتیبه به خط پهلوی ساسانی و خط کوفی است که تاکنون خوانده نشده است. بدنه آن کمابیش استوانه‌ای شکل و دارای سقفی گنبدی شکل است. به گمان برخی شاید این ساختار آرامگاه یکی از اسپهبدان شهریار باشد. معماران خردمند ایرانی که قصد برپایی برج رسکت را داشتند با استفاده از تراشیدن سنگ‌های کوه، حفره‌ای سنگی به وجود آوردند تا بتوانند سکوی آجری را در داخل آن بنا کنند. این چنین است که از پس گذشت ۱۰۰۰ سال این ساختار همچنان یادآور میراث‌داری گذشتگان ماست.

شهاب‌سنگی در سال ۲۳۱ خورشیدی برابر با ۲۳۷ قمری، در گرماگرم نبرد آزادی­خواهان ایرانی با متجاوزان اشغال­گر تازی در «سلسله جبال شروین» در مازندران سقوط کرد که شهاب‌سنگ «اسپهبد شروین» نام دارد. برخی پژوهشگران برج رِسکت در پریم را یادمانی چندمنظوره در نزدیکی محل سقوط «شهاب‌سنگ شروین» می‌دانند.

 

* جعفر سپهری مدرس کامپیوتر در دانشگاه های آزاد، جامع علمی کاربردی و پیام نور و مدرس رسمی فدراسیون کوهنوردی و صعودهای ورزشی در زمینه “هواشناسی کوهستان” بوده است. او صدها مقاله در زمینه ی ایران شناسی و تاریخ علم در ایران به چاپ رسانده . سپهری از سال ۲۰۱۴ به کانادا مهاجرت کرده است.