از اینجا، از آنجا، از هرجا / ۳۸

از زمان نوشتن مجموعه داستان کوتاه “آتش خاموش” توسط سیمین دانشور در سال ۱۳۲۷ خورشیدی که نخستین مجموعه داستانی است که به قلم یک زن ایرانی چاپ شده تا امروز شصت و هفت سال گذشته است. در این مدت داستان نویسی توسط زنان ایرانی هم از لحاظ کمیت و هم از لحاظ کیفیت رشد غیرقابل تصوری داشته است.

باید توجه داشت که از آغاز دوران مشروطیت به این طرف، پژوهشگران و روشنفکران در رابطه با آموزش زنان و فعالیت های ادبی آنان کوشش و ممارست زیادی داشته اند. نتایج این فعالیت ها تا امروز، تولید و انتشار آثار فراوانی از شعر، داستان و نمایشنامه توسط نویسندگان و شاعران زن است. این موضوع بویژه در دو دهه اخیر آن چنان قابل توجه و بررسی است که بسیاری از محققان از شکل گیری ادبیاتی جدید با ویژگی ها و ساختاری متفاوت با ادبیات مردان، تحت عنوان ادبیات زنانه در ایران، سخن می گویند.

شکوفایی ادبیات زنانه در ایران پس از وقوع انقلاب و افزایش نقش زنان در جامعه موجب شد که هم بر تعداد زنان نویسنده افزوده شود و هم بر آفرینش آثار داستانی خلاق و هنرمندانه. موضوعی که نشان دهنده آگاهی جامعه زنان از مسائل و مناسبات اجتماعی آنان است. این ویژگی هم زمان با مطرح شدن برخی اندیشه های زن محور در سطح جهانی مانند فمینیسم، رشد و تعالی پیدا کرد. چنان که آثار نویسندگانی چون شهرنوش پارسی پور و منیرو روانی پور این دگرگونی ها را به خوبی نشان می دهند.

اگر بخواهیم آثار ارزشمند سال های اخیر از نویسندگان زن ایرانی را نام ببریم، قطعاً ده کتاب زیر در این مجموعه قرار می گیرندIranian-Women-writers-S:

“سووشون” از سیمین دانشور، “خواب زمستانی” از گلی ترقی، “کنیزو” از منیرو روانی پور، “زنان بدون مردان” از شهرنوش پارسی پور، “خانه ادریسی ها” از غزاله علیزاده، “انگار گفته بودی لیلی” از سپیده شاملو، “پرنده من” از فریبا وفی، “آفتاب مهتاب” از شیوا ارسطویی، “عادت می کنیم” از زویا پیرزاد و “از شیطان آموخت و سوزاند” از فرخنده آقایی.

بدیهی است با چنین کوشش هایی که توسط زنان نویسنده و شاعر ایرانی در حال پی گیری است، در آینده شاهد خلق آثار پر قدرت و ارزشمندی توسط زنان ایرانی خواهیم بود که جایگاه ویژه ای را در سطح منطقه و حتی جهان به خود اختصاص خواهد داد.

تقابل دو نسل در فیلم مردن به وقت شهریور

اخیراً فیلمی سینمایی با نام “مردن به وقت شهریور” در سینماهای ایران نشان داده شد که کمتر مورد توجه قرار گرفت، ولی این فیلم از موضوع و محتوایی برخوردار بود که اکنون نسل نوجوان ایرانی با آن درگیر است. فیلمی با هدف هشدار دهندگی در بستر تقابل دو نسل و سخت گیری های پدرانه که شخصیت پدر در آن، بیش از آن که نقش تربیتی و پرورشی داشته باشد، از روی بی حوصلگی و نداشتن راهکار مناسب رفتاری، موجب دوری و فاصله گرفتن هر چه بیشتر نوجوان از والدین می شود. مشکلی که امروز جامعه ما را هم در داخل و هم خارج در بر گرفته است.

فضای داستانی فیلم که زندگی یک نوجوان در سال های بحرانی او را نشان می دهد، در خانواده ای از هم پاشیده جریان دارد که مادر در آن حضور ندارد و پدر هم معشوقه ای جوان اختیار کرده است. اگر چه پسر نوجوان خود را به موسیقی علاقمند نشان می دهد ولی آشنایی او با یک نوجوان دیگر در نهایت او را به کارهای خلاف و حتی مصرف مواد مخدر می کشاند.

در فیلم “مردن به وقت شهریور” تلاش شده است تا به بخش مهمی از مشکلات رفتاری و اجتماعی نوجوانان ایرانی در رابطه با خانواده و جامعه ای که در آن زندگی می کنند، پرداخته شود. سوای آن که این فیلم در ارائه اهداف و برنامه های خود موفق یا ناموفق بوده است، پرداختن به مشکلات اجتماعی نسل جوان ایرانی خود ارزش قابل تقدیری است که این فیلم به دست می آورد. به طوری که می توان گفت مردن به وقت شهریور فیلمی روان و جالب در زمینه مشکلات رفتاری پدران و فرزندان در حد یک فیلم هشدار دهنده اجتماعی است که نشان دهنده ی ناهنجاری موجود در جامعه امروز ما در ایران است. متاسفانه این موضوع مثل همین فیلم چندان مورد توجه قرار نمی گیرد و نسل های نوجوان ما روز به روز در مشکلات خود بیشتر فرو می روند.

چند شعر از “در بیکران عاشقی”

تاراج

نوای خوش مرغ شباهنگ را از ما گرفتند

منش و ملیت گران سنگ را از ما گرفتند

گشتیم دچار سالوس و دو رنگی و دروغ و ریا

ای دل بیا بگرییم که فرهنگ را از ما گرفتند

خون دل

کسب علم و هنر و فضل چه بی جا باشد

کاربردش به گمان خواب و رویا باشد

جان فرزند بیا پند پدر گوش بده

خون خورد هر که ورا بینش و دانا باشد

غم سترونی

در بیکران دید، افق بسی رنگین است

غم سترونی نسل ما سنگین است

مخموری بیش از حد صبحگاهی ما

نتیجه بدمستی شب دوشین است

از کتاب فروشی های تهران تا کتاب فروشی های تورنتو

طبق گزارش های دریافت شده از کتاب فروشی های روبروی دانشگاه تهران و خیابان کریم خان زند و کتاب فروشی های تورنتو (پگاه ـ سرای بامداد) پر طرفدارترین کتاب های موجود در بازار در هفته گذشته به شرح زیر بوده است:

در تهران:

*باغ گذرگاه های هزارپیچ ـ خورخه لوئیس بورخس ـ ترجمه: احمد میرعلایی ـ نشر جویا ـ تهران ـ ۱۳۹۴.

*هانا آرنت (آخرین مصاحبه ها و دیگر گفتگوها) ـ هانا آرنت ـ مترجم: هوشنگ جیرانی ـ نشر ققنوس ـ تهران ـ ۱۳۹۴.

*اتفاق ـ نوشته: گلی ترقی ـ انتشارات نیلوفر ـ چاپ چهارم ـ تهران ـ ۱۳۹۴.

در تورنتو:

*زندگی در آینه شعر ـ ضیاءالدین خسروشاهی ـ نشر هونار ـ تهران ـ ۱۳۹۳.

*قصه ها، افسانه ها و سروده های مردم و سرزمین کانادا ـ نوشته: جمعی از نویسندگان ترجمه و نگارش: حسن گل محمدی ـ نشر پگاه ـ تورنتو ـ ۲۰۱۵.

*دو قرن سکوت ـ عبدالحسین زرین کوب ـ نشر پگاه ـ تورنتو ـ ۲۰۱۴.

انسان آزاد آفریده شده است

«هیچ قومی از اقوام بشر به آسایش و سعادت نایل نمی گردد، به سیر در شاهراه ترقی و تعالی موفق نمی شود، مگر آن که به حقوق خویش واقف گشته، ادراک کند که خداوند متعال همه آنها را آزاد آفریده و بنده یکدیگر نیستند و طوق بندگی را نباید به گردن نهند. همچنین حق ندارند به ابناء نوع خود حاکم مطلق و فعال مایشاء باشند. انبیاء و اولیا و بزرگان دین و فلاسفه و حکما و سوسیالیست های سابق و امروزی دنیا که غمخوار نوع بشرند، هر یک به نوبه خود افراد انسان را از مزایای این حق مشروع طبیعی آگاه ساخته اند، مع الوصف یک دسته مخلوق که به صورت انسان و به سیرت از هر درنده ای بیرحم تر و قسی القلب ترند، به نام های مختلف، جهت شهوترانی و آزار انسان ها، بیرحمانه به ابناء جنس خود مسلط شده، به جان و مال و عرض و ناموس و تمام هستی و ماحصل زندگی و فواید حیاتی آنها دخالت کرده، راحت خویش را در زحمت مردم، بقای خود را در فنای مردم دانسته… گاهی از میان این طبقه مظلوم و رنج کش، یک نفر یا افراد معدود معینی، برای تحصیل حقوق مشروعه انسانیت و قلع ریشه فساد با تحمل مشقت قیام می کنند تا مظلومین را از قید رقیت نجات دهند.»

“میرزا کوچک خان جنگلی”

تفکر هفته

عزیزالدین نسفی در صفات انسان کامل می گوید:

بدان که انسان کامل آن است که در شریعت و طریقت و حقیقت تمام باشد و اگر این عبارت را فهم نمی کنی، به عبارتی دیگر بگویم. بدان که انسان کامل آن است که او را چهار چیز به کمال باشد: اقوال نیک و افعال نیک و اخلاق نیک و معارف. و مراد از معارف معرفت چهار چیز است. معرفت دنیا و معرفت آخرت و معرفت خود و معرفت پروردگار خود.

ملانصرالدین در تورنتو

ملانصرالدین که فردی بصیر و دانایی کبیر در میان کامیونیتی ما ایرانیان جامعه تورنتو است، در حال قدم زدن در پارکی بود که خود را به او رساندم و پس از سلام و احترام، از ایشان پرسیدم: حضرت ملا، اینک که مسائل انتخابات فدرال نیز به خیر و خوشی به پایان رسید، نتایج حاصل را چگونه ارزیابی می کنید و در جهت روشنگری و بیان حقایق چه نظر و تدبیری دارید تا ما همه بتوانیم از آن بهره مند گردیم. ملا که با حقیر سابقه دوستی از گذشته داشت، لحظه ای درنگ کرد و دست راستش را بر شانه من نهاد و آنگاه گفت:

“پسرم، نکته بسیار مهم در این انتخابات آن بود که کامیونیتی ایرانیان تورنتو، به خوبی وظیفه و ارزش شهروندی خود را درک کرد و در جهت موقعیت شناسی توانست با رأی خود، دو فرد ایرانی را به مجلس فدرال بفرستد که این حرکت در خور تقدیر و احترام است.”

از ملا پرسیدم که نقش رسانه ها را در اطلاع رسانی به جامعه ایرانی چگونه می بیند و آیا آنها به وظایف خود درست عمل کردند یا نه؟ ملا گفت:

“قطعاً یکی از علت ها حضور مردم در رأی دادن، ترغیب و تشویق و اطلاع رسانی همین رسانه های ایرانی بود که جای تقدیر و تشکر دارد. ولی بعضی از آنان به جای روشنگری و بیان دیدگاه ها و نظریات کاندیداها و احزاب، کار را به تعریف و تمجید بعضی از افراد رساندند و حتی اعلام نمودند که مردم به چه کسی رأی دهند که این کار خارج از وظایف رسانه ای بوده است. البته مردم و جامعه کامیونیتی ایرانی افرادی آگاه و صاحب اندیشه اند و خود توانایی آن را دارند که صلاح و خیر خویش را تشخیص دهد و قیم نیز نیاز ندارند.”

آنگاه از حضرت ملا پرسیدم که شما کدام یک از مطالب و مقالات را در جهت وظایف درست رسانه ای تشخیص می دهید، ایشان پاسخ دادند:

“من مطالب و مقالات آقای علی شریفیان را در مورد انتخابات بسیار جامع، روشنگر و ارزشمند تشخیص می دهم و از ایشان از این جهت که به وظایف خطیر خود آگاهانه عمل کرده اند، تشکر و قدردانی می کنم.”

سپس از ملا درباره وضعیت بهتر در آینده پرسیدم، با لبخند به من جواب داد:

“عزیزم صبر داشته باش صبح دولت بدمد، تا همه از پرتو آن خوشحال و دلگرم شویم!”