سلام علیکم
محمد حسنین هیکل، روزنامه نگار نامدار مصری، در یکی از مقاله هایش می نویسد: عبدالناصر که درگذشت و انورسادات به جای او رئیس جمهور شد، ترس داشتم که انور سادات، آن هم پس از عبدالناصر از عهده و بار سنگین ریاست جمهوری مصر بر نیاید، ولی دیدم که مسئولیت سنگین ریاست جمهوری، او را برای ادای وظیفه اش آماده کرده است.
شما، آقای خامنه ای، آخوندی به اصطلاح روشنفکر و حشر و نشر دار با اهل شعر و موسیقی در سال های پیش از پیروزی انقلاب هم، چنان که مسئولیت خطیر و مهم رهبری ملتی انقلاب زده و جنگ زده را درک می کردید، می توانستید به جای این که خمینی شدن به سرتان بزند، به عنوان ولی فقیه و رهبر نظام، شجاعانه و مسئولانه خمینی زده ها را از دست اندرکاری در دولت برکنار کنید و شر ولایت فقیه را که با خدعه خمینی (به گفته خودش) به مردم ایران تحمیل شده بود از سر ملت ایران کوتاه کنید، اما این چنین نشد، بلکه آنچه تحت رهبری شما نصیب مردم شد، گسترش روز افزون ظلم و فساد بی سابقه در کشور است. زندان اوین، شهرت گولاک های روسیه کمونیستی را در جهان پیدا کرده است. کار فساد هم تا به آنجا کشیده که حتی آب، زمین، مرتع و کوه و جنگل ها هم در کنار پول بانک ها و بیت المال از چپاول بزرگ و کوچک دست اندر کاران حکومتی در امان نمانده اند.
آقای خامنه ای، شما در سخنرانی نوروزی در مشهد، برنامه تان را برای کشور به شهروندان و دست اندرکاران حکومتی اعلام داشتید. شما در آن سخنرانی نسخه اینکه مسئولان نظام چه باید بکنند را، برای آنها نوشتید و برای رودررویی با دشمن ـ آمریکا ـ ملت ایران را به جلو انداختید و گفتید:
“آن سیاستی که مورد نظر آنها (آمریکا) است، این است که وانمود کنند ملت ایران بر سر دوراهی قرار دارد و چاره ای ندارد جز این که یکی از این دو راه را انتخاب کند. آن دوراهی عبارت است از این که یا باید با آمریکا کنار بیاید، یا باید بطور دایم فشارهای آمریکا و مشکلات ناشی از آن را تحمل کند. یکی از این دو راه را ملت ایران باید انتخاب کند. این چیزی است که آنها (آمریکا) می خواهند… کنار نیامدن دولت آمریکا ناگزیر به معنای قبول تحمیل های آن دولت است”.
آقای خامنه ای، ملت ایران برخلاف گفته و نظر شما در برابر یک دوراهی که آمریکا جلوی آن گذاشته است قرار نگرفته است. آقای خمینی بود، شما هستید که با سیاست ها، تصمیمات و عملکردهای بیرون از عرف و ضوابط بین المللی، ایران را رو در رو نه تنها با آمریکا، بلکه با دیگر کشورهای مقتدر جهان قرار داده اید. وقتی شما می گویید “یکی از این دو راه را ملت ایران باید انتخاب کند،” این درست نیست. چه وقت ملت ایران در دوره آقای خمینی و در دوره رهبری شما حق و فرصت این را داشته است که در مورد سیاست های خارجی حکومت ولایت فقیه اظهارنظر بکنند. از حق ملت ایران که بگذریم، کار مجلس های مهندسی شده هم تعیین سیاست خارجی کشور نبوده است. کار آنها تایید و تصویب نظرات رهبر بوده است. تایید و تصویب برجام در مجلس به قول معروف ۵ دقیقه هم طول نکشید. گفته شد، علی لاریجانی با دست پنهان رهبر در تایید و تصویب برجام در مجلس معجزه کرد.
آقای خامنه ای
ـ شما نمی توانید سفارت آمریکا را تسخیر کنید. دیپلمات های آن کشور را اسیر کنید. پرچم آن کشور را مشتی هوچی گر حکومتی به تکرار لگدکوب کنند. نمازگزاران در مراسم نماز جمعه، به عنوان واجبات نماز، شعار “مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل” سر بدهند. سپاه پاسداران برای خودشیرینی و قلدری کردن در جوار کشتی های آمریکایی در خلیج فارس موشک اندازی کنند. مسئولان حکومتی از هر راه بدو و بیراه نصیب آمریکا بکنند. آنگاه شما انتظار داشته باشید، آمریکا دست روی دست بگذارد و عکس العملی از خود علیه ایران نشان ندهد.
ـ شما چه بخواهید و چه نخواهید، پیدایش اسرائیل با رأی اعضای سازمان ملل انجام گرفته است. ایران هم یکی از رأی دهندگان به پیدایش اسرائیل بوده است. اسراییل به عنوان یک کشور از طرف کشورهای جهان، از جمله کشورهای مسلمان مصر، ترکیه و اردن به رسمیت شناخته شده است. بیش از ۲۰ درصد از شهروندان اسراییل فلسطینی مسلمان و مسیحی هستند، مسئله فلسطینی ها با تمام کوشش هایی که تا کنون برای حل آن صورت گرفته است بی نتیجه مانده است. مشکل فلسطینی ها با شعارهای ضد اسراییلی و تهدیدهای مسخره سپاه پاسداران علیه آن کشور حل نمی شود.
تهدید موجودیت اسراییل از سوی آقای خمینی، هاشمی رفسنجانی، شما و ریز و درشت دست اندرکاران حکومتی، نه تنها با عکس العمل اسراییلی ها بلکه با عکس العمل دیگر کشورها به ویژه آمریکا و اروپایی ها روبرو شده است. انتظار شما از شعار “اسراییل با یک بمب اتم نابود می شود” چیست؟ مردم جهان و دولت ها مانند نمازگزاران جمعه “شعار مرگ بر اسراییل، مرگ بر آمریکا” بدهند، این شعار دستکی برای اسراییل شده است که در هر مذاکره ای آن را مانند یک برگ برنده بر روی میز مذاکرات علیه ایران بکوبد. این شعار، همراه با لاطائلات احمدی نژاد در رابطه با هولوکاست، مشکل ترین دردسرها را برای ایرانی به ویژه در مذاکرات برنامه هسته ای به وجود آورد.
ـ شما نمی توانید چشمان خود را به نقض فاحش اندر فاحش حقوق بشر در ایران ببندید. نقض حقوق بشر در ایران نه تنها برای شهروندان ایران یک مسئله پر رنج و مصیبت بار شده است، بلکه برای حکومت ایران در جامعه ی جهانی دردسرساز شده است. این روزها اروپایی ها و آمریکایی ها با نام امید کوکبی و از سرنوشت پر مشقت و دردآور او در بیدادگاه اوین آگاه شده اند. در کنار نام امید، نام های عیسی سحرخیز، آفرین چیت ساز، سامان صفرزایی و احسان مازندرانی در جهان مجازی و رسانه ها به چرخش درآمده اند. سازمان های طرفدار حقوق بشر با کمک شهروندان به دولت هایشان در رابطه با نقض حقوق بشر در ایران فشار می آورند. بی خود نیست که حکومت ایران از سوی بیشترین اعضای سازمان ملل به طور متوالی متهم و محکوم به نقض حقوق بشر می شود.
آقای خامنه ای از زیان های تسخیر سفارت آمریکا، زیان های جانی و مادی برآمده از ادامه جنگ با صدام و زهر نوشیدن امام، زیان های برآمده از تهدید آمریکا و اسراییل و مشکلاتی که هر دو کشور تا کنون برای ایران به وجود آورده اند، می بایستی شما را نه تنها متوجه، بلکه قانع می کرد که مسائل و روابط بین المللی هرتی هرتی و دل بخواهی نیست. روابط بین المللی با تمام بی نظمی هایش استوار بر اصول و قواعد است. در کنار اصول و قواعد در جهان عمل و واقعیت ها، کشورها به خاطر توان اقتصادی، قدرت نظامی و مهارت های دیپلماسی وزنه و نفوذی خاص در برابر یکدیگر در مسائل و روابط بین المللی دارند. ایران عزیز ما از نظر اقتصادی، قدرت نظامی، دانش و تکنولوژی جایی برای مقایسه با آمریکا، آلمان، ژاپن، فرانسه و انگلیس ندارد. روسیه هم ندارد، مگر در بخش نظامی. روسیه با آنهمه بمب، موشک و زیر دریایی اتمی، به خاطر تجاوزش به اوکرایین گرفتار تحریم های آمریکا و کشورهای اروپایی است. ایران به خاطر منافع ملی اش چاره ای ندارد مگر این که زبان و دست خود را به اندازه توانایی هایش در خاورمیانه و در صحنه بین المللی دراز بکند تا مجبور به رودررویی با آمریکا و دیگر کشورها نشود.
آقای خامنه ای، تا زمانی که آمریکا با حکومت ایران اختلاف و مشکل داشته باشد، کنگره و دستگاه ریاست جمهوری اش از وزارتخانه های آن کشور می خواهند تا با نفوذی که آن کشور در سازمان های جهانی دارد برای ایران مشکلات و از جمله مشکل دسترسی ایران به اعتبارات مالی جهانی را ایجاد نمایند. مشکل بسیار حادی که اکنون ایران پس از رهایی از تحریم های برنامه هسته ای با آن روبرو است. شما بایستی قبول بفرمایید که این سیاست ها و عملکردهای شما بوده است که ایران را رودررو با آمریکا، غول اقتصادی و نظامی جهان قرار داده است. از این رو شما هستید که بر سر دو راهی در برابر آمریکا قرار گرفته اید و نه ملت ایران. به زبانی ساده تر، ادامه دادن سیاست های گذشته و یا انجام تغییرات برای تعامل با آمریکا، اروپایی ها و جامعه ی جهانی دو انتخاب پیش روی شما است.
۳۸ سال است که بیشتر ظرفیت حکومت ولایت فقیه صرف سرکوب های داخلی در کشور و عملکردهای ماجراجویانه مغایر با منافع ایران در بیرون از مرزهای کشور شده است. لطفن، آقای خامنه ای برای فرار از مسئولیت مشکلاتی را که با اتخاذ تصمیم هایتان برای کشور به وجود آورده اید، به حاشیه سازی دست نزنید. ملت ایران را ناگهان صاحب اختیار و مسئول رودررویی با آمریکا نفرمایید. مردم ایران با انقلاب مشروطه از رعیتی شاه به مرتبه شهروندی دست یافتند در حالی که شهروندان ایران با حکومت ولایت فقیه به امت تنزل پیدا کردند. با امت شدن، ملت ایران اختیار لباس پوشیدنش را هم از دست داد چه برسد به تعیین سیاست خارجی برای کشور، عقلش به سیاست گذاری نمی رسد. به خاطر دارید، آنهایی که به امام راحل گفتند جنگ را به سرزمین عراق نکشید، خائن شمرده شدند. آنهایی هم که فریاد زدند “رأی من کو” و “نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران” با اجازه حضرتعالی به خاک و خون کشیده شدند.
آقای خامنه ای، چون به برکت حکومت ولایت، در ایران آزادی نیست، و تمامی اختیارات در کشور به دست شماست این شما هستید نه ملت ایران که باید در رابطه با دوراهی که در برابر آمریکا مطرح کرده اید، تصمیم بگیرید.
والسلام