آرش عزیزی
روز کانادا چیست و در آن باید چه کرد؟
برای کشوری که این همه به فکر مفهومی به نام «هویت ملی» باشد، جشن تولدش و روزی که به نام آن نامگذاری شده، قاعدتا از اهمیت خاصی برخوردار است.
کاناداییها هر سال در اول جولای سالگرد تولد کشور خود را جشن میگیرند. امسال ۱۴۳ سال از روزی که «فرمان آمریکای شمالی بریتانیا» (که امروز به «فرمان قانون اساسی» معروف است) تصویب شد و مطابق آن دو مستعمرهی بریتانیایی (نوا اسکوشیا و نیوبرانزویک) به یکی از استانهای امپراتوری بریتانیا («استان کانادا»، یعنی انتاریو و کبک امروزی) پیوستند و کشور واحدی به نام «کانادا» تشکیل شد، میگذرد. این است که کاناداییها در سراسر کشور و در سراسر جهان این روز را جشن میگیرند.
فدراسیون جدیدی که در آن سال تشکیل شد، تنها ۴ استان داشت (انتاریو و کبک دوباره جدا شدند ولی این بار در قالب کشوری واحد) و مانده بود تا به کانادای امروزی بدل شود ولی از نظر خیلیها این آغاز کانادا به عنوان کشوری «مستقل» است. گرچه در واقع پارلمان بریتانیا تا همین سال ۱۹۸۲ بعضی حقوق کنترل سیاسی بر این کشور را داشت و البته تا همین امروز هم ملکه الیزابت دوم (که همین هفته مهمان کانادا است و البته خودش میگوید از «خانه» بازدید میکند) پادشاه کشور است.
پیشینه روز کانادا به ۲۰ جون ۱۸۶۸ کمتر از یک سال پس از تاریخ کنفدراسیون باز میگردد. در این روز فرماندار کل وقت، ویسکانت مانک، فرمانی سلطنتی صادر کرد و از کاناداییها خواست «سالگرد کنفدراسیون را جشن بگیرید». اما تنها در سال ۱۸۷۹ بود که این روز به تعطیل رسمی بدل شد و در آن هنگام البته روز «قلمرو» (Dominion) نام داشت (چرا که «فرمان آمریکای شمالی بریتانیا» از کانادا به عنوان «قلمرو» یاد میکند). با این حال هنوز برای کانادایی که درگیر شکل دادن به هویتی ملی که مورد قبول تمام ساکنان سرزمین پهناور آن باشد بود، «روز کانادا» خیلی جدی گرفته نمیشد. واقعیت اینجا است که تا اوایل قرن بیستم بیشتر کاناداییها خود را اهل بریتانیا میدانستند. اولین جشن رسمی این مراسم تا سال ۱۹۱۷ (سالگرد ۵۰ سالگی) برگزار نشد و پس از آن هم دوباره تا حدود یک دهه کسی حال و حوصله جشن تولد گرفتن برای کانادا را نداشت، حتی با اینکه این ملت جدید اکنون در یک جنگ جهانی آزمونهای بزرگی پس داده بود.
طرفه آن که اهمیت یافتن این روز خود در نتیجه کشاکشهای تامین هویت ملی بوده است.
پس از جنگ جهانی دوم و در سال ۱۹۴۶ بود که فیلیاس کوت، از اعضای کبک در مجلس عوام، لایحهای خصوصی به مجلس معرفی کرد تا «روز قلمرو» به «روز کانادا» تغییر نام یابد. مجلس عوام آنرا به سرعت تصویب کرد، اما مجلس سنا حاضر به قبول آن نشد و پیشنهاد داد نام این روز به «تعطیلات ملی کانادا» تغییر پیدا کند و این بار مجلس عوام با چنین پیشنهادی توافق نکرد و عملا لایحهی کوت از بین رفت.
تازه از سال ۱۹۵۸ به این طرف بود که دولت کانادا شروع به بزرگداشت جدی «روز قلمرو» کرد. این البته به هیچوجه نمایش «میهنپرستی کانادایی» که مغایر با بریتانیا باشد نبود. درست برعکس. معمول بود که رژهها و رسوم ارتش بریتانیا در تپه پارلمانِ اتاوا برگزار شود و آخر شب هم کنسرت و آتشبازی بر پا شود.
در سال ۱۹۶۷، پس از گذشت ۱۰۰ سال، بالاخره تصمیم گرفته شد جشن مفصلتر از معمولی بر پا شود. جشن ۱۰۰ سالگی کانادا در ۱ جولای آن سال را معمولا نقطه عطفی در تاریخ شکلگیری کانادا میدانند و بزرگداشت باشکوه این روز باعث شد از آن پس بسیاری از مردم کانادا هم کم کم به «روز قلمرو» توجهی نشان دهند. در سالهای آخر دهه ۶۰ کنسرتهای چندفرهنگی مختلف در اتاوا برگزار شد و از تلویزیون پخش میشد و »جشنواره کانادا» به تقویم خیلی از مردم کشور راه یافت. تازه پس از سال ۱۹۸۰ بود که دولت فدرال این روز را جایی به غیر از پایتخت ملی نیز جشن گرفت و بودجههایی به شهرهای سراسر کشور داد تا جشن تولد کشور را بزرگ بدارند.
در ۲۷ اکتبر ۱۹۸۲ بالاخره با تصویب مجلس و پذیرش مقام سلطنتی، «روز قلمرو» به «روز کانادا» تغییر نام یافت. جالب اینجا است که احساسات سلطنتطلبانه و بریتانوفیل در کشور به قدری بود که این حرکت مورد اعتراض بسیاری قرار گرفت، اما باز هم مردم داستان خودشان را داشتند و این بار سالها بود که آنها به طور غیررسمی به این روز «روز کانادا» یا «تولد کانادا» میگفتند. آندرو کوهن، ستوننویس وقت «اتاوا سیتیزن»، به شدت به این تغییر نام حمله کرد و آنرا رد تاریخ کانادا به دست دولت کانادا و نتیجه «نزاکت سیاسی و جهالت تاریخی» خواند.
«روز کانادا» دیگر چه روزی است؟
طبیعی است که خیلیها در طول ۱۴۳ سال گذشته سعی کردهاند از این روز استفاده کنند و مناسبتهای دیگری به آن اضافه کنند. مثلا سی بی سی اولین بار در سال ۱۹۵۸ در این روز بود که پخش برنامههای سراسری خود را آغاز کرد، راه آبی سنت لورنس نیز در همین سال و همین روز آغاز به کار کرد، اولین برنامههای تلویزیونی رنگی در همین روز (۱۹۶۶) پخش شد، «نشان کانادا» اولین بار در همین روز (۱۹۷۷) افتتاح شد و «ای کانادا» اولین بار در همین روز (۱۹۸۰) به عنوان سرود ملی تثبیت شد.
روزهای دیگری هم هست که به طور اتفاقی همزمان با اول جولای شده است و ربطی هم به کانادا دارد. مثلا اولین روز نبرد خونین «سوم» (Somme) در سال ۱۹۱۶ طی جنگ جهانی اول که در آن هنگ نیوفاندلند (که البته هنوز بخشی از کانادا نشده بود) رشادتهای بسیاری کرد و به همین علت این روز را، پیش از پیوستن به کانادا، به عنوان «روز یادبود» تصویب کرد.
و البته سالها برای میلیونها کانادایی این روز، روز شومی بود چرا که در سال ۱۹۲۳ در آن «قانون مهاجرت چینیها» تصویب شد که تبعیضات شدیدی علیه آنها اعمال میکرد. در واقع چینیهای کانادا تا سالها اینرا «روز تحقیر» مینامیدند و در جشنهای آن شرکت نمیکردند تا اینکه پس از جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۷، قانون مذکور باطل شد و آشتی چینیها با کانادا نیز آغاز شد.
روز کانادا، فرصتی برای هویت مشترک؟
در نگاه اول شاید به نظر برسد که این روز فرصت خوبی است برای تثبیت هویت ملی مشترک و روزی که کاناداییها در این سرزمین پهناور با تمام تفاوتهایشان گرد هم بیایند و جشن تولد کشورشان را به یک شیوه بزرگ بدارند.
روز کانادا در سراسر کشور معمولا پر از رژه، کارناوال، جشنواره، کبابخوری، نمایش هوایی و دریایی، آتشبازی و کنسرتهای مجانی موسیقی و البته مراسم شهروندی برای شهروندان جدید است، اما دقیقا همین تنوع نشان از این میدهد که خبری از وحدت در نوع جشن گرفتنها نیست.
جنیفر ولش، استاد روابط بینالمللی در دانشگاه آکسفورد، در این مورد میگوید: «روز کانادا مثل خود این کشور تا حد بیپایانی غیرمرکزی است. به نظر میرسد شیوه مرکزی برای چگونگی بزرگداشت آن وجود ندارد».
البته در مقابل این حرف شاید بتوان گفت که نگاه اکثریت کاناداییها در این روز به اتاوا، پایخت کشور، است که میزبان کنسرتهای بزرگ با حضور فرماندار کل در تپه پارلمان و در پارکهای اطراف شهر (و البته در هالِ کبک) است. امسال بخصوص اینگونه است چرا که قرار است ملکه الیزابت دوم هم در جشن تولد کانادا حاضر باشد. ملکه، که علاقه خاصی به کانادا دارد و در طول دوره سلطنت خود از این کشور بیش از تمام ممالکش بازدید کرده، قبلا چهار بار در سالهای ۹۰، ۹۲ و ۹۷ نیز در جشنهای روز کانادا حاضر بوده است.
میتوانید تصور کنید که در استانی مثل کبک روزی به این فدرالی با چه واکنشی مواجه شود. دولت فدرال در منطقهی «اولد پورت»، که به دست شرکتی متعلق به دولت فدرال اداره میشود، جشن برگزار میکند، اما رژهها در سایر نقاط میتواند به نزاعهای بسیاری بیانجامد و دولت فدرال حتی در بعضی مواقع جلوی آنها را گرفته است. قاعدتا کاناداییهای انگلیسیتبار دل خوشی از این قضیه ندارند.
نکتهای جالب در این باره اینکه روز سنتی اسبابکشی در کبک هم در اول جولای است چرا که قراردادهای اجاره معمولا از ۱ جولای تا ۳۰ جون سال آینده هستند. این واقعیت باعث شده که بعضیها بگویند این داستان زیر سر استقلالطلبان کبک است که نمیخواهند مردم در جشنهای چنین روزی مشارکت کنند، اما نگاهی به تاریخ نشانمان میدهد که فردی که لایحه تغییر روز اسبابکشی از اول می به اول جولای را به مجلس ملی کبک برد، جرمی چوکت، خود عضوی فدرالیست از حزب لیبرال کبک بود.
کاناداییهای سراسر جهان
استفن هارپر شاید خیلی از این واقعیت خوشش نیاید و به ایگناتیف به خاطر سالهای زندگیاش در خارج حمله کند، اما واقعیت اینجاست که کاناداییها مردمی بسیار جهانگرد و جهاندوست هستند و در سراسر دنیا زندگی میکنند. جشنهای «روز کانادا» هم در سالهای اخیر به تدریج در سایر کشورها رسم میشود. مثلا چهار سال است که کاناداییهای بریتانیا و کمیسیون عالی کانادا در این کشور در میدان ترافالگار لندن (که «خانه کانادا» در آن واقع شده) این روز را جشن میگیرند. در این روز خوانندگان کانادایی آواز میخوانند و هاکی خیابانی بازی میشود. در هنگ کنگ نیز کاناداییها عادت برگزاری این روز را دارند و در سال ۲۰۰۸، رقم خیرهکننده ۱۲ هزار نفر در آن شرکت کردند. این روزها که ارتش کانادا در افغانستان به سر میبرد، قاعدتا این کشور نیز میزبان جشن نمایش میهنپرستی سربازان است.
یک مورد جالب دیگر شهرهای مرزی آمریکا است که به علت هممرزیشان با کانادا این روز را جشن میگیرند. مثلا دیترویتِ میشیگان از دههی ۱۹۵۰ قراری با ویندزرِ انتاریو داشته که به «جشنواره بینالمللی آزادی» معروف است و طبق آن ویندزریها روز استقلال آمریکا را جشن میگیرند و دیترویتیها روز کانادا را. این است که هر سال اول جولای رودخانه دیترویت که دو شهر را از هم جدا میکند شاهد صحنه آتشبازیهای زیبا در بزرگداشت کانادا میشود. رویدادی مشابه در «جشنواره دوستی» اتفاق میافتد، جشنی مشترک بین فورت ایریِ انتاریو و بوفالوی نیویورک.
امسال چه کار کنیم؟
اگر نظر ما را بپرسید «روز کانادا» وقت خوبی است که کمی به تاریخ این کشور فکر کنید و به برنامههای تلویزیون در این مورد نگاه کنید و تصمیم بگیرید «شهروند» بهتری باشید. حتی شاید وقت کنید از قبل کتابی در این مورد بگیرید و آنرا در این روز بخوانید و از تاریخ این کشور باخبر شوید.
اما راستش بیشتر کاناداییها از این کارها نمیکنند و ترجیح میدهند در یکی از کبابخوریهای مفصلی که در این روز راه میافتد شرکت کنند. از این نوع کبابخوریها در تمام محلات کشور پیدا میشود.
و البته میدانیم که دنبال تماشای آتش بازیهای این روز هم هستید و در نتیجه فهرست آتشبازیها را در اینجا تقدیمتان میکنیم:
– پارک دانزویو ـ ۱۰ شب، رایگان
– واندرلند ـ ۱۰ شب (بلیت: حدود ۴۵ دلار)
– پارک سنتینال ـ ۱۰ شب، رایگان (بخشی از جشنواره ریبفست)
– جشنواره آتش در انتاریو پلیس ـ ۱۰:۳۰ شب (بلیت: حدود ۴۵ دلار)
– اشبریجز بی (Ashbridge’s Bay) ـ ۹:۳۰ شب، رایگان
– پارک استان وادلو ـ ۱۰:۱۵ شب، رایگان
– میدان مل لستمن ـ ۱۰:۱۵ شب، رایگان (نزدیک محلههای ایرانینشین)
چه باز است و چه بسته؟
مراکز خرید:
باز:
ایتون سنتر ـ از ۱۰ صبح تا ۶ بعدازظهر
پاسیفیک مال ـ از ۱۱ صبح تا ۸ شب
اسکوئر وان (میسیساگا) ـاز ۱۱ صبح تا ۶ بعدازظهر
وان میلز ـ از ۱۰ صبح تا ۷ شب
محله بلور و یورکویل (هولت رینفریو، هری روزن، منولایف سنتر، هیزلتون لینز)
رستورانهای محله (از جمله همینگویز، ماروکو، کافه نرووسا).
بسته:
مرکز خرید یورک دیل
مرکز خرید پرامیناد
فیرویو مال
ماکسیز
شاپرز دراگمارت
اسپرینگ رولز
سنت لوئی
مراکز خرید اسکاربورو تاون سنتر
حمل و نقل:
امسال روز کانادا مصادف با پنجشنبه است، اما قطارهای Go مطابق روزهای شنبه کار میکنند و تی تی سی مطابق روزهای تعطیل.
خدمات:
بسته: کتابخانه، الکلفروشی، سوپرمارکتها (از جمله لابلاز، نو فریلز و فورتینوز)، مدرسه، مهد کودک، دفتر پست، بانک، دفاتر شهرداری، بازار سهام