بابک امینی هنرمند میهمان در کنسرت مامک خادم
مامک خادم متولد تهران است. او خواندن را در گروه کر کودکان رادیو تلویزیون ملی آغاز کرد و در آمریکا با حضور در جلسات اساتید بزرگ موسیقی ایرانی، هندی (دانشکده موسیقی علی اکبرخان در کالیفرنیا) و اروپای شرقی (گروه موسیقی نونکا در کالیفرنیا) ادامه داد. مامک در سفرهایش به ایران نزد اساتید موسیقی ایران نیز کار کرد. او در موسیقی متن چندین فیلم آمریکایی و نمایش “مجلس شبیه” بیضایی آواز خوانده است.
مامک در کار آواز شیوه ای خاص دارد که اصولا متاثر از موسیقی فولکوریک و سنتی ایران است. او کار حرفه ای اش را به عنوان خواننده با گروه Axiom of Choice (اصل گزینش) شروع کرد و با معرفی موسیقی تلفیقی سعی کرده زمینه ساز ارتباط فرهنگ های گوناگون شود. موفقیت او در فستیوال “صدای زن” در یونان بیش از همه چیز مرهون تکیه بر همین ویژگی بوده است.
مامک از سال گذشته، پس از انتخابات ریاست جمهوری که جنبش عظیم مردم ایران آغاز شد، در گردهمایی هایی که به منظور پشتیبانی از مردم ایران برگزار شده، شرکت کرده و به تازگی نیز ترانه ای به انگلیسی برای “ندا” خوانده که در سالروز جانباختن او اجرا کرد.
مامک خادم جمعه ۹ جولای ۲۰۱۰ در لولالانج تورنتو کنسرت خواهد داشت. به همین مناسبت گفت وگوی زیر با او انجام شده است.
از چه سالی به صورت حرفه ای شروع کردید به خوانندگی؟
ـ من به عنوان شاگرد مدت زیادی به ایران می رفتم و با اساتید آنجا کار می کردم. اولین کار حرفه ای من با Axiom of Choice بود به اسم سرای انکار که در سال ۱۹۹۵ منتشر شد. این کار بیشتر جنبه ی تجربی داشت تا تکنیکی و همین جنبه ی تجربی بودن آن بود که برای من جذاب بود. در آن موقع کار من تدریس ریاضیات بود در کالج و دبیرستان، بنابر این کار موسیقی کار جنبی بود.
با آلبوم های بعدی Axiom کار موسیقی را جدی تر گرفتم و از سال ۲۰۰۰ بود که این کار را به صورت جدی و حرفه ای دنبال کردم که دیگر در پنج سال گذشته فقط کار من کار موسیقی است.
با کدام اساتید در ایران کار کردید؟
ـ حقیقتش اساتید دوست دارند شاگرد حداقل چهار، پنج سال با آنها کار کند تا بگویند این شاگرد من بوده، ولی من مثلا با خانم سیما بینا و پریسا مدت کوتاهی کار کردم. بیشترین زمان را با استاد صالح عظیمی ردیف و آواز کار کردم و در اینجا هم از کارگاه های آموزشی آقای علیزاده استفاده زیادی بردم و آواز را هم با آقای حسین عمومی در اینجا کار کردم. چون این زمان ها کوتاه بود در واقع الگوسازی یا تقلید من از این اساتید زیاد نشد و خیلی سریع من سبک خودم را به وجود آوردم. من همیشه می خواستم موسیقی ای ارائه کنم که در این جامعه ی غیرایرانی آمریکا هم قابل هضم و درک باشد و برای همین هم به سمت موسیقی تلفیقی رفتم و فکر می کنم که داشتن اساتید متعدد در این راه به من خیلی زیاد کمک کرده است.
به عنوان یک زن ایرانی خواننده که به ایران هم سفر می کنید، با چه مشکلاتی مواجه شده اید؟
ـ خوب من همیشه آرزویم این است که یک اجرا در ایران داشته باشم. در دوران آقای خاتمی یک اتفاقاتی داشت می افتاد که مشارکت زنان در موسیقی بیشتر شده بود و مثلا همخوانی دو یا سه زن داشت جا می افتاد. در آن زمان به ایران رفتم ولی متأسفانه دوره ی خاتمی رو به اتمام بود. ۸ ماه ایران ماندم ولی نتیجه ی آن شکست بود و کنسرتی برگزار نشد. خوشبختانه خیلی از خانم های جوانتر را حالا می بینیم که در صحنه ی نوازندگی فعال شده اند و زنان نوازنده ی خوبی الان داریم ولی صدای زن همچنان ممنوع است.
از سال ۲۰۰۴ که گروه Axiom از هم پاشید، فعالیت هایتان را انفرادی ادامه دادید. درباره ی این فعالیت ها و آلبوم جستجو برایمان بگویید.
ـ من حدود سال ۲۰۰۰ با جمشید شریفی در پروژه ای به نامA Prayer for the Soul of Leyla آشنا شدم و در آنجا به عنوان خواننده ی مهمان بودم. وقتی پروژه های Axiom تمام شد، تا مدتها در سفر بودم و در این سفرها با ملودی هایی چون ترکی، یونانی و ارمنی آشنا شدم. سال ۲۰۰۶ که برگشتم خواستم به وسیله ی موسیقی یک جمع بندی از این سفرها داشته باشم. آنجا بود که با جمشید شریفی این پروژه را شروع کردیم که نتیجه اش آلبوم “جستجو” شد.
استقبال از آن چطور بود؟
ـ خوب ببینید چون این آلبوم تک نفره ی من بود، شنونده های من بلافاصله آن را با Axiom مقایسه می کردند. آلبوم “جستجو” بیشتر مورد تأیید موسیقیدان ها و موزیسین ها واقع شد. از لحاظ موسیقی، تنظیم و کیفیت خیلی مورد تأیید قرار گرفت. در هر صورت تجربه ی خیلی خوبی برای خودم بود و خودم این آلبوم را دوست دارم.
می دانیم مدتی است روی اشعار سهراب سپهری کار می کنید. آیا این پروژه تمام شده است؟
ـ این پروژه دارد برای ضبط آماده می شود. راستش این پروژه خیلی طول کشید و در حقیقت اصل این پروژه از دو سال پیش شروع شد از جشن مهرگان که در آن سال موضوع آن “زمین” بود و اتفاقات ناگواری که برای زمین می افتد و بنا بود آنها را مطرح کنیم. من فکر کردم که اشعار سهراب سپهری بهترین انتخاب است و این پروژه از اینجا بود که شروع شد. ولی خوب پروژه ی سختی است چون اشعار سهراب را خیلی سخت می توان با ریتم تطابق داد و گذاشتن ملودی هم کار مشکلی است، ولی من خیلی خوشحالم که روی این اشعار کار می کنم چون مسیر زندگی من را هم این اشعار دارند تغییر می دهند. جنبه های انسانی و روحیات سهراب سپهری را آنقدر می پسندم که امیدوارم روی روحیات خودم هم تأثیر بگذارد.
در کنسرت تورنتو در Lula Lounge از این اشعار استفاده خواهید کرد؟
ـ بله تماماً قطعه هایی از این آلبوم را اجرا خواهیم کرد و در عین حال هم خیلی خیلی مفتخرم که دوست و هنرمند عزیزمان بابک امینی این افتخار را به ما داده که در این کنسرت با ما همکاری داشته باشد و ما از این مسئله بسیار خوشحال هستیم.
دیگر چه قطعه هایی اجرا خواهید کرد؟
ـ قطعه ی لالایی که من آن را به مادران عزادار ایران تقدیم کردم از آلبوم جستجو نیز اجرا می شود و قطعاتی دیگر که در شب کنسرت آنها را می شنوید.