از اینجا، از آنجا، از هر جا/۶۴

دانته آلیگیری شاعر و دولت مرد بزرگ از فلورانس ایتالیا است. او را می توان شاعر اندیشه گرای دوران پر آشوب ایتالیا نامید که در عشقی نافرجام گرفتار شد و بیشتر عمرش را در تبعید و آوارگی سپری کرد. هنگامی که فقط نه سال داشت به دختری هشت ساله به نام بئا تریچه دل باخت و زمانی که برای اولین بار با او حرف زد، شاعری پاک باخته شد و در طول دوران زندگیش، حتی پس از ازدواج آن دختر با مردی دیگر، دانته او را می پرستید ولی مرگ ناگهانی بئا تریچه در ۲۴ سالگی دانته را خون جگر و دیوانه کرد.

دوران زندگی دانته پر از کشمکش و درگیری در ایتالیا بود. خاندان های مختلف فلورانسی با هم بر سر حکومت درگیر بودند. ویژگی ذاتی تاریخ ایتالیا را همین اختلاف ها و کشمکش تشکیل می دهد. هنوز هم وقتی به طرز حکومت و سیاست در این کشور نگاه می کنیم این موضوع ادامه دارد. آشوب، جنگ، درگیری، تهمت زنی و هرج و مرج و وضعیت نابسامان اقتصادی حاصل این درگیری ها برای مردم این سرزمین است. دانته نیز در دوران بدی از سال ۱۲۶۵ تا ۱۳۲۱ یکی از نقش آفرینان این درگیری ها بوده است. همین کشمکش ها و رقابت ها موجب شد که او را از شهر فلورانس محل تولدش تبعید کنند و برایش محکومیت سنگین در نظر بگیرند بطوری که نتواند تا پایان عمر به این شهر بازگردد. از آن به بعد دوران ممتد آوارگی و دربدری این شاعر آغاز شد و تا پایان عمرش ادامه یافت.

Dante-alighieri

کمدی الهی اثر برجسته دانته حاصل این دوران غربت و دربدری است. اگر چه این شاعر برجسته آثار دیگری هم دارد ولی بیشتر معروفیتش به این کتاب مربوط است. کمدی الهی اثر سه گانه ای تحت عناوین دوزخ، برزخ و بهشت است که از عوامل محیطی مانند درگیری ها، فساد کلیسا، خاندان های حکومتی، تبعید، رنجش و دلخوری و از همه مهمتر عشق دانته به بئا تریچه تأثیر گرفته است.

این کتاب که حاصل تخیل و نبوغ انسانی دانته است یک سفرنامه پس از مرگ را شامل می شود که روح انسان به سه جایگاه آخرت یعنی دوزخ، برزخ و بهشت سیر می کند و سرانجام در بهشت به دیدار خدا نایل می گردد. در این کتاب دانته زمین را مرکز عالم می پندارد و چون شیطان و ملائک همراهش از بهشت به زمین هبوط می کنند، در اثر برخورد آنها به زمین، هاویه مخروطی شکلی ایجاد می شود که رأس آن در نقطه مرکزی زمین قرار می گیرد. این هاویه دوزخ است که نُه طبقه دارد که به تدریج تنگ تر می شوند. شهر بیت المقدس در قاعده مخروط و بلندترین نقطه کره زمین واقع شده است. در آن سوی کره زمین، در نقطه مقابل بیت المقدس، کوهی بزرگ سر برافراشته که اعراف یا برزخ نام دارد و به هفت منطقه کیفر تقسیم می گردد. در قله این کوه باغ عدن یا بهشت زمینی قرار دارد. گرداگرد زمین را نه فلک متحدالمرکز یا آسمان ها فرا گرفته است و پس از فلک آخر، فلک بلورین یا عرش قرار گرفته که جایگاه خداوند است.

دانته شگفت انگیزترین تخیل تصویرپرداز را دارد. سبک او در نوشتن، توصیفی و اغراق آمیز است. او در حقیقت دنیایی را که دکانداران دینی کلیسا در پرده ابهام نگاه داشته بودند با انشای تخیلی خود افشا می کند و این کار چندان هم به مذاق آنان خوش نمی آید. با آن که دانته استاد فن و اسلوب است، بزرگترین هنر او در مقام شاعری، در اندیشه ها، رهیافت ها، آراء و دیدگاه های مذهبی و اخلاقی وی نهفته است. او هرچند گاه دشمنان خویش را در معرض آتش دوزخ قرار می دهد و تنفر خود را نسبت به آنها ابراز می دارد و از این حیث مورد سرزنش قرار گرفته است. با وجود این، کمدی الهی او منظومه ای عمیقاً اخلاقی است. در سراسر این کتاب حماسه انسانی، آدم با داوری دادگستر روبروست که طبق قوانین قاطع، پاداش و کیفر او را اعلام می دارد. دوزخ، برزخ و بهشت مراحلی است از تحول روحی بشر، از اقرار به گناهکاری و توجه به زشتی خطا، از پشیمانی و توبه، و از صفای روحی و عشق.

از این گذشته، کمدی الهی تأثیر جهانی دارد. از یک شاعر چه چیزی بهتر از این می تواند به جامعه فرهنگی و ادبی ارائه شود. دانته تمامی زندگی و طبیعت را، آنچنان که در می یابد به شعر تبدیل می کند. تخیل بلند او در سراسر جهان احاطه و تمرکز دارد. شعر و سروده های او هر قلمرویی را که شعر به آن می رسد، زیر پوشش می گیرد. به همین دلیل این اثر نه تنها اهالی فرهنگ و ادب، شاعران و نویسندگان ایتالیا و جهان را تحت تأثیر قرار داد، بلکه طبقات مختلف جامعه انسانی را نیز دگرگون کرد. در این رابطه از خود دانته حکایت کرده اند که او گفته است: روزی در خیابان زنی را دیده که او را به زن دیگری نشان داده و گفته: این آقا همان کسی است که به جهنم رفته و برگشته است. آن دیگری با تعجب به او نگریسته و جواب داده: ببین، هنوز هم در سر و رویش اثر دودهای جهنم پیدا است. دانته می نویسد: وقتی که این حرف ها را شنیده باور کرده که به خواسته های خود رسیده است. یعنی توانسته با به کار بردن زبان مردم ایتالیا به جای زبان مردم لاتین، برای مردم کتاب بنویسد و آنها آن را بخوانند و درک کنند.

ماجرای ترجمه کمدی الهی دانته به زبان فارسی نیز شنیدنی است. این کتاب اولین بار توسط شجاع الدین شفا در سال ۱۳۳۵ شمسی به فارسی ترجمه شد و انتشارات امیرکبیر آن را منتشر کرد و مورد استقبال خوانندگان قرار گرفت. این ترجمه به علت حساسیت روی نام مترجم بعد از انقلاب اجازه انتشار پیدا نکرد. سال های سال کپی زیراکسی آن در پیاده روهای روبروی دانشگاه تهران توسط دست فروش ها به مردم عرضه می شد. این اواخر ترجمه هایی توسط فریده مهدوی دامغانی و محسن نیکبخت به بازار آمد. چندی بعد ترجمه دیگری از آن به وسیله کاوه میرعباسی به چاپ رسید و اخیراً خبر از ترجمه جدیدی توسط دکتر میرجلال الدین کزازی در جراید انتشار یافت، ولی با توجه به این همه ترجمه های متعدد هنوز هم نسخه ترجمه شجاع الدین شفا طرفداران بیشتری دارد.

دانته پس از زندگی پر تنش در تبعید و غربت در ۵۶ سالگی بر اثر تبی شدید درگذشت. او که اعتقاد داشت، هیچ غمی بزرگتر از آن نیست که به هنگام بدبختی در اندیشه دوران خوش گذشته باشی، شاید دوران خوش قابل قبولی از گذشته خود نداشت ولی می گفت: به یاد داشته باشید که امروز طلوع دیگری ندارد و بهشت نیز در تنهایی دیدنی نیست. او در حسرت خانه مادری در ساعات آخر عمرش گفته است: “ای کاش در خانه خود (فلورانس) مرده بودم.”

و اما در اینجا این سئوال در ذهن ما خطور می کند که: کمدی الهی دانته برای جهان امروز ما چه ارزشی دارد؟ آیا صرفاً یک اثر ادبی از دوران گذشته است یا آن که ارزش سیاسی، اجتماعی و الهی هم دارد؟ جواب معقول و درست درباره این سئوال آن است که اگر امروز با کتاب ها و آثاری که در این رابطه منتشر شده کمدی الهی از موضوعیت افتاده است، ولی این کتاب بخشی از میراث فرهنگی ادبیات اروپا به حساب می آید که در آن تبلور دانش و بینش آخرین سال های قرون وسطا را درخود دارد و به نوعی طلیعه دار ادبیات دوران رنسانس است. کمدی الهی با ادبیاتی که مورد قبول کلیسا نبود، راه را برای شکوفایی آثار ادبی دوران رنسانس باز کرد و این حرکت از پر اهمیت ترین جلوه های ارزشی این اثر است.

پتر کبیر و وصیت نامه معروف او

اغلب ما ایرانی ها با وصیت نامه معروف پتر کبیر پادشاه روسیه آشنایی داریم و می دانیم که او به مردم و سیاستمداران روسیه گفته بود اگر می خواهید جهان را بگیرید باید به آبهای گرم خلیج فارس دسترسی پیدا کنید. در اینجا بخشی از این وصیت نامه را برای اطلاع شما می آورم تا بدانید سیاست های تجاوزگرایانه روسیه و بعد از آن شوروی نسبت به کشورمان چگونه بوده است:

باید در میان ایران و دولت عثمانی نفاق افکند تا همیشه در میانشان جنگ باشد، اگر چه اختلاف مذهب و عقیده که مردم شیعه با سنی دارند از هر لشکر و سلاحی بیشتر کارگر است و برای تأمین مقصود ما و تسلط روسیه بر آنها بهترین وسیله است، با این همه بر شما واجب است که همواره به هر وسیله که می توانید دوگانگی را در میانشان سخت تر کنید و نگذارید با هم همآهنگ شوند. چیزی که بیش از همه مرا دلخوش می کند دو چیز است: یکی اختلاف عقیده در میان شیعه و سنی و استیلای روحانیون بر ملل مسلمان و دیگر این که ایشان مانع اند تا مسلمانان با اروپا درآمیزند تا چشمشان باز شود و در کار خود چاره جویی کنند. همین بس خواهد بود که به زودی نام آنها از آسیا برافتد و تمدن و فرهنگ عیسوی به دست پادشاهان جوان روسیه، سیل وار آن کشورها را فرا گیرد. چنانچه برتری و استیلای روحانیون ما بود که در این مدت روسیه را در پست ترین مرحله نگاه داشت و مانع پیشرفت و برتری آن شد تا من با هزاران رنج و دشواری این خار را از پیش پای ملت خود برداشتم و دست آنها را از کارهای دولت کوتاه کردم تا به نماز و روزه اکتفا کنند. گذشته از آن باید چاره جویی های فراوان کرد که کشور ایران روز به روز تهی دست تر شود و بازرگانی آن تنزل کند. روی هم رفته باید در پی آن بود که ایران رو به ویرانی رود تا بدین وسیله به هندوستان نزدیک شوید و چنان باید آن را در حال احتضار نگاه داشت که دولت روسیه هرگاه بخواهد بتواند بی دردسر آن را از پای درآورد و به اندک فشاری کار خود را به پایان برساند، اما مصلحت نیست که پیش از مرگ حتمی دولت عثمانی، ایران را یکباره بی جان کرد.

گرجستان و سرزمین قفقاز رگ حساس ایران است همین که نوک نیشتر استیلای روس به آن رگ برسد فوراً خون ضعیف از دل ایران برون خواهد رفت و چنان ناتوان خواهد شد که هیچ پزشک حاذقی نتواند آن را بهبود بخشد. هر قدر پول که به وسیله انگلستان به دست می آید می توان مستقیم از هندوستان فراهم کرد. کلید هندوستان هم سرزمین ترکستان است. تا می توانید به سوی بیابان های قرقیزستان و خیوه و بخارا پیش بروید تا به مقصود نزدیک تر شوید، اما تأنی را نباید از دست داد و باید از شتاب کاری خودداری کرد….

“تزارها و تزارها ـ دکتر ه. خشایار”

با احمد شاملو

دو سایه دست به شانه کنار تاریکی من و توایم که در صحنه مانده ایم و سالن خالی است و بچه های گربه که از پشت صحنه سرک می کشند تا ببینند پرده کی برای همیشه می افتد، دو کور آواز خوان به روی نیمکتی سبز که قبلاً درخت بود نزدیک می شوند و سازهای زهی خفته اند از اول شب

همین

من و تو دست به شانه کنار تاریکی

و پرده کی برای همیشه می افتد!

“رضا براهنی”

اخبار کتاب و تازه های نشر

در اخبار کتاب این هفته اشاره ای کوتاه به پرفروش ترین کتاب های بیست و نهمین نمایشگاه بین المللی کتاب تهران می کنم. بر اساس گزارش های انتشار یافته این پر فروش ها به شرح زیر بوده اند:

*انتشارات نگاه: عزاداران بیل از غلامحسین ساعدی، پابرهنه ها از زاهاریا استانکو با ترجمه احمد شاملو، مجموعه اشعار حسین منزوی، مجموعه اشعار پل الوار باترجمه جواد فرید.

mokhtari-books

*انتشارات بوتیمار:تمرین مدارا از محمد مختاری، هفتاد سال عاشقانه از محمد مختاری، گرسنگی ابریشم اثر هرتا مولر با ترجمه رباب محب.

*نشر چشمه: جزء از کل، اثر استیو تولتز با ترجمه پیمان خاکسار، عقاید یک دلقک اثر هاینریش بل، با ترجمه محمد اسماعیل زاده، پذیرفتن اثر گروس عبدالمکیان.

*نشر نی: پنلوپیاد اثر مارگارت اتوود با ترجمه طهورا آیتی، بلندی های بادگیر، اثر امیلی برونته با ترجمه رضا رضایی.

*نشر ماهی: شب های روشن اثر تئودور داستایفسکی با ترجمه سروش حبیبی، آس و پاس در پاریس و لندن اثر جورج اورول باترجمه بهمن دارالشفایی.

*انتشارات مروارید: ناشیانه دوستت دارم از زهرا دری، چقدر خوبیم ما از ابراهیم رها، کوری و بینایی از ژوزه ساراماگو با ترجمه اسداله امرایی.

*انتشارات ققنوس: والس یک نفره از ماه منیر کهباسی، مجموعه آثار عزیز نسین، مرفی اثر ساموئل بکت با ترجمه سهیل سمی.

*انتشارات به نگار: آینه بامداد از جواد مجابی، اصفهان نصف جهان از صادق هدایت، آدم های خوشبخت کتاب می خوانند و قهوه می نوشند اثر آنیس مارتن با ترجمه ابوالفضل اله دادی.

*انتشارات امیرکبیر: شلوارهای وصله دار از رسول پرویزی، اتاق اثر امادوناهیو باترجمه حکیمه مردانی، صد سال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز با ترجمه بهمن فرزانه.

تفکر هفته

اکنون سکوت

دیروز سکوت

شاید فردا هم سکوت

اکنون می دانم

که گیاهان و نوزادان انسان در سکوت رشد

می کنند.

این که می گویم نه به خاطر غروب های سنگین و دلتنگی

است و دوری از  کسی که سال ها در

حافظه پهناورت حفظش کردی و خوب

می دانی تا لحظه مرگ نخواهی دیدش

دیگر هستی من برای بقا و ادامه سکوت است

همه سازها و موسیقی ملت ها

سکوت و تنهایی محض را می نوازند تا این که تو را

به سکوت بیاورند

“احمدرضا احمدی”

ملانصرالدین در تورنتو

یکی از تفریحات روزهای تعطیل آخر هفته من رفتن به دل طبیعت و غرق شدن در جلوه های زیبای آن است. پارک لزلی با طبیعت وحشی زیبای آن پاتوقی است که روح انسان را جلاء می دهد. جالب است بدانید بسیاری از ایام که به آنجا می روم ملاحظه می کنم که حضرت ملانصرالدین در میان درختان بهم تنیده و در کنار برکه پر آبی به پشت خوابیده و محو تماشای زیبایی های طبیعت است. هر چند که دلم نمی خواست آن لحظات تنهایی او را با حضور خودم مشوش کنم ولی یک بار آهسته به کنارش رفتم و گفتم: “استاد بسیار خوشحالم که شما را در اینجا زیارت می کنم.” با چهره پر تبسم برخاست و گفت: “عزیزم من از این طبیعت چیزهایی آموخته ام که باورکردنی نیست. روزی در همین مکان نشسته بودم ناگهان مشاهده کردم پرنده ای منقارش را بیرون آورده نگاه کوتاهی به اطراف انداخت، آنگاه یکی از پاهایش را تا آنجا که می توانست دراز کرد، بعد بالش را همچون بادبزن در روی آن گستراند سپس بال و پایش را عقب کشید و پای دیگر را دراز کردم. آنگاه برای چند لحظه سرش را زیر بال هایش فرو برد و دوباره بیرون آورد. بعد با نگاهی مشتاق به اطراف نگریست، سرش را عقب راند، چند بار بال و پر زد و با نغمه ای دلپذیر شروع به آواز کرد، پس از آن به کنار برکه آب آمد، پاهایش را در نهر فرو برد و پس از نوشیدن چند قطره آب، به پرواز در آمد و به جستجوی غذا رفت.”

من از این حرکت آن پرنده به خود آمدم و اندیشیدم: “اگر پرندگان این چنین از خواب آرام و راحت برمی خیزند، من چرا از آنها پیروی نکنم. بنابراین از روز بعد در روش زندگی کردنم تغییراتی دادم و صبح بدون ورزش به هیچ کاری نپرداختم، سعی کردم روزم را با موسیقی آرام و شادی آغاز کنم و پس از صرف صبحانه ای مختصر با خیال آسوده و راحت همچون پرنده ای سبک بال به کار و کوشش رو آورم. با انجام همین کار ساده و راحت که من از آن پرنده در همین پارک یاد گرفتم، زندگی، کار و روحیه من دگرگون شد و آرامش وجودم را فرا گرفت. بله جانم پارک فقط محلی برای سفره پهن کردن و خوردن نیست، جای پیوستن به طبیعت و بهره گرفتن از آن است.”

* حسن گل محمدی نویسنده، شاعر و روزنامه نگار ساکن تورنتو است. او عضو هیئت علمی دانشگاه در ایران بوده و ده ها جلد کتاب و صدها مقاله از او در ایران و کانادا منتشر شده است.

Golmohammadihassan@yahoo.com