نوجوانی و مشکلات آن/ بخش پنجم
در نوجوانانی که تحت فشار روانی، نگرانی های ذهنی، یا عصبی قرار دارند احساس ناایمنی در دوران نوجوانی کاملاً رایج و شایع است. در دورۀ نوجوانی، نوجوانان نمی دانند کیستند، چه می خواهند و به چه چیزی علاقه و رغبت دارند. آنها در مورد اینکه آیا به اندازۀ کافی زیبا لاغر، ماهیچه ای، قوی، اجتماعی، دوستانه خوش تیپ و خونسرد هستند یا خیر، همچنین در مورد اینکه تا چه حد جذابیت جنسی دارند، نگران هستند. این نوع نگرانی ها در دورۀ نوجوانی کاملاً طبیعی است. من در اینجا بعضی ازاین نگرانی ها را که جنبۀ غیر طبیعی داشته و نوجوانان و پدر و مادر از آن رنج می برند مورد بحث قرار می دهم.
نوجوانانی که همیشه نگران و ناراحت هستند
نوجوانانی که همیشه نگران و ناراحت هستند را می توان به آسانی تشخیص داد. آنها همه چیز را جدی می گیرند و همیشه در مورد همه چیز نگران هستند. آنها در تمام بیست و چهار ساعت از همه چیز شکایت می کنند. به عنوان مثال می گویند :”در امتحان نتوانستم به چند سئوال جواب درست بدهم، بنابراین حتماً مردود خواهم شد. این لباس در تن من خوب دیده نمی شود. ما باید عجله کنیم وگرنه دیر خواهد شد. من باید این کارها را دوباره انجام بدهم.” این نوجوانان می خواهند هرکاری را که انجام می دهند، به بهترین وجه باشد. آنها دوست دارند بهترین و بالاترین نمرات را داشته باشند. تمیز و پاکیزه باشند. از نظر بهداشتی سالم و سرحال باشند، همه چیز مرتب و منظم باشد. همیشه در قرارها در سر وقت حاضر باشند و در ورزش بهترین باشند . وقتی به آنها گفته می شود که آرام باشید و کمی از زندگی لذت ببرید، آنها می گویند،”ما نمی دانیم که چگونه باید این کار را انجام دهیم.” آنها دوست دارند که همه کارها را به نحو احسن و تا آخر به طور کامل انجام بدهند . با توجه به نگرانی بیش از حدی که دارند، دوست دارند همیشه انتظارات همۀ افراد دور و برشان را برآورده سازند و آنها را خوشحال کنند . آنها تمام تلاش و سعی خود را به کار می برند که تمام نیازهای دوستان و اطرافیان خود را، حتی بدون اینکه از آنها خواسته شود، برآورده سازند و به همین خاطر از پای در می آیند . برای این نوجوانان، همیشه دیگران مهم هستند و در این امر به قدری افراط می کنند که باعث آزار و اذیت دیگران می شوند. آنها همیشه مراقب دیگران هستند و از آنها می پرسند که کاری هست که من برای شما انجام بدهم؟ آیا من کار بدی انجام داده ام؟ این نوجوانان همیشه نگران هستند که به زودی واقعۀ بسیار بدی اتفاق خواهد افتاد. آنها همیشه نگران رویدادها و وقایع مصیبت بار طبیعی، تروریسم، تصادفات اتومبیل و بیماری ها هستند و از این می ترسند که مبادا دوستان یا اعضای خانوادۀ آنها آسیب ببینند یا بمیرند. آنها همیشه نگران سلامتی خود هستند و از این می ترسند که مورد حمله و تجاوز قرار بگیرند. با وجود اینکه این نوجوانان می دانند که ترس های آنها بی پایه و اساس است، با این حال نمی توانند از شر آنها خلاص شوند. آنها به جای اینکه در زمان حال زندگی کنند، همیشه در مورد آینده فکر می کنند و نگران می شوند. آنها همیشه پیش بینی می کنند که وقایع بسیار بد و وقایعی که آنها نمی توانند از پس آن برآیند، اتفاق خواهد افتاد. این نوع تفکرات باعث می شوند که شک و تردید آنها افزایش یابد و سلامتی جسمانی، هیجانی و شاداب زیستن شان به خطر بیفتد و نتوانند به خوبی تمرکز ذهنی داشته باشند.
این نوجوانان همیشه وحشت زده و عصبی هستند. همیشه بی قرار و ناآرام بوده و به آسانی ناراحت و آزرده می شوند. همیشه مشکلاتی در زمینۀ تمرکز ذهنی دارند و نمی توانند برای مدت طولانی افکار خود را متمرکز کنند. اغلب از خستگی و کوفتگی شکایت دارند و بالاخره نگرانی بیش از حد آنها تأثیر عمده ای روی هیجانات، تفکر و سلامتی شان می گذارد. اگر نوجوان شما تعدادی از این موارد را برای مدت چند ماه از خود بروز داد، باید نگران نوجوان خود باشید و سعی کنید که از مراکز معتبر و از متخصصان کمک بگیرید.
نوجوانانی که در حضور دیگران بی نهایت عصبی می شوند
نوجوانانی که از صحبت کردن در حضور افراد بیگانه و در جمع احساس اضطراب می کنند، از اینکه چنین شرمنده و خجالتی هستند، شدیداً خود را سرزنش می کنند. علاوه بر اینکه صحبت کردن با یک فرد ناآشنا برای چنین نوجوانانی بسیار مشکل است، در هنگام صحبت کردن نیز صدایشان می لرزد و دچار لکنت زبان می شوند و ممکن است چیزهای احمقانه ای بر زبان بیاورند و دیگران فکر کنند که اینها چقدر عجیب و غریب هستند. علایمی از قبیل سرخ شدن، عرق کردن، لرزیدن، افزایش ضربان قلب، بی حسی و سرد شدن دستها، تهوع و انزجار در میان چنین نوجوانانی بسیار رایج و شایع است. آنها از اینکه دیگران متوجه چنین علایم جسمانی بشوند، بیشتر دچار ناراحتی و اضطراب می شوند. نوجوانانی که بی نهایت نگران و مضطرب اند، هفته ها و ماه ها قبل از مواجه شدن با یک موقعیت اجتماعی یا در موقعیتی که قرار است در جمع تعدادی از افراد صحبت کنند، دچار ترس، وحشت و نگرانی بسیار شدید می شوند و هر چقدر از نظر زمانی به آن نزدیک تر می شوند، این ترس و وحشت افزایش می یابد. در نتیجه آنها خودشان را به بیماری می زنند و به شکل های مختلف می خواهند از انجام چنین کاری طفره روند و اگر تحت فشار قرار بگیرند ترس و وحشت شان افزایش می یابد و همین امر باعث افزایش ترس و نگرانی آنها در موقعیت های آینده می شود. این امر در واقع همانا حلقۀ معیوب نامیدن می شود. این نوجوانان اعتماد به نفس خود را از دست می دهند. آنها به انتقادهای منفی دیگران بی نهایت حساس بوده و عکس العمل نشان می دهند. آنها به هیچ وجه دوست ندارند در میهمانی ها و جشن ها شرکت کنند. همچنین به هیچ وجه حاضر نمی شوند با جنس مخالف رابطۀ دوستی برقرار کنند. آنها دوست ندارند در فعالیت های گروهی شرکت کنند. در موارد بسیار حاد این نوجوانان حتی از رفتن به دانشگاه نیز خودداری می کنند و یا نمی توانند در مراکز عمومی مثل رستوران حضوریابند. بنابراین این نوجوانان سعی می کنند که اوقات خود را در اتاق خود و با کامپیوتر و بازیهای کامپیوتری سپری کنند. این علایم باعث نگرانی پدر و مادر نوجوان می شود. پدر و مادرها باید از همان دوران کودکی طوری با فرزندان خود رفتار نمایند که آنها از صحبت کردن و از حضور در جمع افراد بیگانه وحشت نداشته باشند.
نوجوانانی که افکار وسواسی و رفتارهای اجباری دارند
اگر چه در مورد وسواس و رفتارهای اجباری نوجوانان به طور دایم صحبت می شود، ولی واقعیت این است که بسیاری از مردم تعریف دقیقی از این مفاهیم ندارند. منظور از وسواس این است که افراد مبتلا به آن دایماً ایده ها، تصورات و افکار خود را تکرار می کنند و به هیچ وجه نمی توانند از آنها خلاصی یابند. نوجوانانی که افکار وسواسی دارند سعی می کنند که با نادیده گرفتن آنها یا حتی به وسیلۀ درگیر شدن با افکار یا رفتارهای دیگر، آنها را خنثی سازند. شایع ترین و رایج ترین رفتار یا افکار وسواسی در مورد آلودگی، نظم و ترتیب و چک کردن است. اگرچه نوجوانان می دانند که نگرانی آنها در این زمینه بی اساس است، ولی نمی توانند جلوی آن را بگیرند.
اجبار و اضطرار
اجبار و اضطرار، رفتار یا اعمال ذهنی خاصی است که فرد احساس می کند باید آنها را انجام دهد و معمولاً به وسواس یا اصول و قوانین خاصی ارتباط دارند که فرد معتقد است باید موبه مو به مرحلۀ عمل در آیند. به عنوان مثال، شستن مکرر دست ها، انجام دادن یک نوع رفتار خاص به طور دایم و مکرر، قراردادن اشیاء با نظم و ترتیب خاص و چک کردن دایمی بعضی از چیزها که مطمئن باشند همه چیز درست و اصولی است، یا شمردن اشیاء، دعا کردن و تکرار بعضی از کلمات در ذهن خود که فرد احساس می کند باید این کارها را انجام بدهد. اعمال اجباری و اضطراری که به این صورت انجام می پذیرند، به هیچ وجه لذت بخش و خوشایند نیستند، بلکه فرد برای کاهش اضطراب خود یا جلوگیری از وقوع حوادث وحشتناک، آنها را انجام می دهد. البته این رفتارها، قدرت فوق العاده ای دارند و به هیچ وجه ارتباطی با آنچه فرد احساس می کند که می تواند جلوی وقوع آنها را بگیرد، ندارند. نوجوانانی که نگران آلودگی و کثافت هستند، نسبت به چیزهایی که فکر می کنند تمیز نیستند، بی نهایت حساس هستند. این نوجوانان از رفتن به رستوران یا کافه خودداری می کنند، زیرا هیچ گونه کنترلی در آنجا ندارند. اگر آنها مجبور باشند که به چنین محل هایی بروند، برای خوردن غذا آداب و تشریفات خاصی را به کار می برند. به عنوان مثال، از قسمت هایی از غذا استفاده می کنند که می دانند آشپز آنجا را لمس نکرده است یا با دستمال کاغذی خاص خودشان غذا را تمیز می کنند و بعد آنرا می خورند. نوجوانانی که وسواس نظم و ترتیب دارند، از بی نظمی و از اینکه اشیاء و چیزها آن طورکه می خواهند در جای خود و با نظم خاصی قرار ندارند، رنج می برند. آنها وقتی می بینند که همه چیز نامنظم یا درهم برهم است دچار استرس بسیار شدیدی می شوند. آنها احساس می کنند که برای آرامش و راحتی خود باید همه چیز را به حالت مرتب و منظم و طبق اصول خاص خود در بیاورند. آنها وقتی با دست چپ خود کاری انجام می دهند، برای ایجاد توازن باید کار دیگری را با دست راست انجام بدهند. پدر و مادر این نوجوانان از کارهایی که آنها انجام می دهند، بهت زده و متعجب می شوند، زیرا می بینند که آنها چند بار کلید چراغ خاموش شده را چک می کنند، برای اطمینان از بسته بودن در، در بسته را بارها و بارها چک می کنند. وقتی از آنها بپرسید که چرا این کارها را انجام می دهید، خیلی ساده می گویند که نمی دانیم. دانستن اینکه چرا این کارها را انجام می دهند، به هیچ وجه ضرورت ندارد، زیرا این امر نمی تواند آنها را از انجام دادن آنها باز دارد. عدم انجام دادن این کارها باعث به وجود آمدن اضطراب شدید در آنها می شود. رفتارهای اجبار واضطرار جزیی از زندگی آنها محسوب می شود. نوجوانان رفتارهای اجبار و اضطرار خاص خود را پنهان می کنند، زیرا می ترسند که دیگران آنها را دیوانه یا عجیب و غریب بنامند. به همین جهت، آنها سعی می کنند در حضور افراد خانواده یا افرادی که آنها را می شناسند، این رفتارها را انجام ندهند. این نوع رفتارها علایم و نشانه های اختلال فکری ـ عملی است.
نوجوانانی که مبتلا به اختلال حملات وحشت می باشند
اختلال حملات وحشت دوره ای از تنش است که در آن ترس و وحشت و اضطراب تمام وجود فرد را احاطه می کند. این نوع حملات وحشت چند دقیقه ای بیشتر طول نمی کشد، اما بعضی از نوجوانان به مدت ده تا پانزده دقیقه دچار این حملات می شوند. در حملات وحشت موارد زیر به طور مشخص مشاهده می شود: افزایش ضربان قلب، ناراحتی در قفسۀ سینه یا احساس درد در آن، مشکلات تنفسی، عرق کردن، لرزه و تشنج، احساس ضعف و ناتوانی، احساس خفگی و اینکه نمی توان چیزی را قورت داد، حالت تهوع یا سایر ناراحتی های شکم، احساس خارش یا سوزن سوزن شدن، احساس خواب آلودگی یا احساس اینکه هیچ چیزی واقعی نیست یا اینکه فرد احساس می کند که از بدنش جدا شده و یا دیوانه شده است.
نوجوانانی که به هر کدام از بیماری های اضطرابی مطرح شده در این سری از گفتارها مبتلا شده باشند ممکن است از حملات وحشت نیز رنج ببرند. حملات وحشت ممکن است بدون هیچ نشانه ای به وجود بیایند یا ممکن است در ارتباط با یک موقعیت، یک نشانه یا یک فکر باشند. به طور کلی این حملات ممکن است بدون هیچ علتی عارض شوند. با این حال پایین بودن قند خون، جو و شرایط نامناسب خانه، ازدحام جمعیت و کمبود خواب می توانند نقش مهمی در این زمینه داشته باشند. وقتی فرد احساس می کند که قلبش تند می زند، در مورد آن نگران شده و همین امر باعث تندتر شدن ضربان قلبش می شود.
نوجوانان چگونه به بیماری های اضطرابی مبتلا می شوند؟
چگونگی ابتلای نوجوانان به بیماری های اضطرابی معلول عوامل بسیار مختلفی است که از دوران کودکی شروع می شوند، البته عوامل ژنتیکی هم نقش بسیار مهمی در این زمینه بازی می کنند. نوجوانی که پدر و مادرش از بیماری های اضطرابی شدید رنج می برند، احتمال بسیار زیادی دارد که به چنین بیماری هایی مبتلا شود. عملکرد مغز یعنی عملکرد بعضی از قسمت های خاص مغز و میزان ترشح انتقال دهنده های عصبی و هورمون های مربوط به استرس، نیز به عنوان عامل بسیار اساسی در رشد و ابتلا به بیماری های اضطرابی شناخته می شود. بعضی از کودکان از همان دوران نوزادی از روبرو شدن با افراد بیگانه و موقعیت های جدید ناراحت می شوند که بعدها کودکان و نوجوانان خجالتی و تودار بار می آیند، البته نمی توان گفت که همۀ کودکان خجالتی به بیماری های اضطرابی مبتلا می شوند، ولی می توان گفت که احتمال ابتلای آنها به این بیماری ها بیشتر است. در دوران نوزادی میزان وابستگی و نزدیکی کودک به پدر و مادر، نقش مهمی در افزایش و کاهش اضطراب دارد. در ضمن پدر و مادری که بیش از اندازه مراقب، کنترل کننده و دقیق هستند و نمی گذارند فرزندشان با موقعیت های اجتماعی روبرو بشود، یا نمی گذارند فرزندشان مستقل بار بیاید، احتمال ابتلای فرزندشان به بیماری های اضطرابی را افزایش می دهند. در مقایسه دختران و پسران باید بگویم که به طور کلی دختران بیشتر از پسران نگران می شوند. آنها در موقعیت ها و شرایط مختلف بیشتر نگران شده و مضطرب می شوند. دختران بیشتر از پسران احتمال دارد که به اختلال های اضطرابی، هراس اجتماعی و حملات وحشت مبتلا شوند. وسواس فکری ـ عملی تا حدودی در پسران بیشتر شایع است.
چگونه می توانید به نوجوانانی که مبتلا به اضطراب هستند، کمک کنید؟
اگر فکر می کنید که نوجوان شما از اضطراب شدید رنج می برد، باید بلافاصله فرزند خود را جهت تشخیص و شناسایی به مراکز بهداشتی، درمانی یا متخصصان مربوطه ارجاع دهید. این منابع می توانند تشخیص بدهند که آیا نوجوان شما از یکی یا چند تا از اختلال های اضطرابی که در این سری از مطالب مورد بررسی قرارگرفت، رنج می برد یا خیر؟ چنانچه چنین چیزی وجود داشته باشد، آنها می توانند مشخص کنند چه نوع درمانی می تواند در مورد فرزند شما بیشتر مفید و کارساز باشد. حتی ممکن است تشخیص بدهند که نگرانی های نوجوان شما کاملاً طبیعی است. پدران و مادران باید به نوجوانان خود کمک کنند که آنها احساس امنیت و راحتی کنند و در تمام زمینه های زندگی خود اعتماد به نفس کافی داشته باشند .
* سیاوش جمالفر، روان شناس و عضو جامعه روانکاوی انگلستان است.