این موضوع بارها گفته شده که ریشه بسیاری از تصمیمات و اظهارات رهبر فعلی جمهوری اسلامی، حقارت تحمیل شده بر او در دوره هشت ساله ریاست جمهوری است. خامنه ای بارها توسطآیت اله خمینی تحقیر شد و دیگرانی همچون رفسنجانی او را در حساس ترین حوادث و وقایع به هیچ انگاشتند.
خامنه ای رئیس جمهور بود، اما نخست وزیر منتخب او برای گرفتن دستور، منتظر تلفن احمد خمینی می نشست یا فاصله چند صد متری نخست وزیری تا دفتر ریاست مجلس را طی می کرد تا دستورات لازم را به صورت حضوری از هاشمی رفسنجانی دریافت کند. برخی رفتارهای عقده گشایانه خامنه ای در سال های ابتدایی رهبری، اگر چه با معیارهای حاکمیت تطابق نداشت، اما با روحیات شخصی خامنه ای قابل توجیه بود. در عین حال انتظار می رفت با افزایش سال های رهبری، سهم عقده گشایی در تصمیم گیری های او کاهش یابد، اما اینچنیننشد و هنوز بسیاری از اقدامات و اظهارات خامنه ای هیچتوجیهی جز اظهار “گردن کلفتی”و “قدرت نمایی” برای جبران آن حقارت ها و تحقیرها ندارد. او می داند بسیاری از سخنانش موجب عصبانیت آحاد ملت می شود و بر رسوایی های او در داخل و عرصه بین المللی می افزاید، اما برای جبران هشت سال تحقیر، همچنان در برابر چشمانملت قدرت خود را به رخ رقبای دهه شصت به ویژه رفسنجانی می کشد.
در آستانه “نیمه انتخابات هفتماسفند”، خامنه ای علنا به حمایت از یکلیست انتخاباتی وارد میدان شد و رسما علیه لیست دیگر موضع گیری کرد، اما اجرای انتخابات به عهده حسن روحانی بود که از یکسو بازی های خامنه ای را به خوبی بلد است و از سوی دیگر آینده سیاسی خود را درگروی مقاومت می بیند. بسیاری از رای دهندگان نیز تصمیمگرفته بودند انتخابات خبرگان را به رفراندومی علیه خامنه ای تبدیل کنند. نتیجه آن که کینه ای بر کینه های رهبر افزوده شد و لذا مشاهده رفتارهای عقده گشایانه و تظاهر خامنه ای به قدرتمندی، دور از انتظار نبود. اینبار رهبر در برابر آرای شرکت کنندگاندر انتخابات ایستاد و کسی را برای ریاست خبرگان در نظر گرفت که راه یافتن او به مجلس با رای مردم محل تردید اساسی است. بسیاری از افراد معتقدند آرای واقعی جنتی در هفتم اسفند نود و چهار، اگر از آرای شیخ محمد یزدی و تقی مصباح یزدی کمتر نبوده نباشد بیشتر نبوده است. اما احتمالا در معامله ای فیمابین روحانی و خامنه ای، نام جنتی به لیست راه یافتگان به مجلس خبرگان افزوده شد. تا حدود زیادی اطمینان دارم قرار دادن جنتی در میان اعضای خبرگان با نقشه قبلی برای انتصاب او به ریاست خبرگان صورت گرفت و این ، نخستین گردن کلفتی علنی خامنه ای در برابر کسانی بود کهزوج یزدی ـ مصباح یزدی را از مجلس خبرگان اخراجکردند و احمد جنتی را به انتهای لیست خبرگان فرستادند. پس از آن، نهادهای منسوب به رهبر اقدامات دیگری برای انتقامگیری از ملت انجام دادند که افزایش فشارهای اجتماعی و فرهنگی، بخشی از آنها بود، اما این انتقامگیری ها نتوانست آتش کینه خامنه ای را خاموش کند. او محتاج انجام کاری بود که نشان دهد رهبر جمهوری اسلامی هیچ محدودیتی برای خود قائل نیست و او می تواند در برابر چشمان ملت فاسدترین انسان ها را نیز مورد حمایت قرار دهد .
حکمی که چند روز قبل برای محمد جهرمی ـ مدیر عامل اسبق بانک صادرات و از اصلی ترین متهمان پرونده “فساد سه هزار میلیاردتومانی” ـ صادر شد را می توان جدیدترین اظهار گردن کلفتی خامنه ای علیه ملت دانست. حدود چهار سال از افشای این پرونده گذشته است. آگاهی عمومی از برخی ابعاد اینپرونده، نه ناشی از تعهد دستگاه قضایی عدالت گریز جمهوری اسلامی برای اطلاع رسانی بلکه ثمره اختلافات برادران لاریجانی با احمدی نژاد بود. در اوج اطلاع رسانی های قطره چکانی از مفاسد آن پرونده، خامنه ای در اقدامی رسوا، فرمان”کش ندهید”صادر کرد تا نشان دهد اگر لازمباشد برای قدرت نمایی، از فاسد ترین مدیران نیز حمایت می کند. اما هر چه بود کثرت رسوایی ها و شدت بحران ها در چهار سال اخیر، اینپرونده را به حاشیه برده بود. در چنینشرایطی، کسی شنیدن خبر جدید در مورد متهمان پرونده را انتظار نمی کشید، اما به ناگاه اعلام شد یکی از متهمان اصلی و مدیر یکی از دو بانک بزرگ درگیر در آنپرونده به پرداخت هشت میلیون تومان جزای نقدی محکوم شده است. در همین روزها قوه قضائیه رهبر، آرش صادقی را برای اجرای محکومیت نوزده ساله به زندان برده است. چندی قبل از آن، دوره حبس نرگس محمدی به شانزده سال افزایش یافت و شدیدترین احکام علیه تعدادی کارگر معترض صادر و اجرا شد. در چنین شرایطی اعلام محکومیت هشت میلیون تومانی محمد جهرمی، هیچ دلیلی جز قدرت نمایی در برابر افکار عمومی ندارد. این اقدام قبلا به نحوی دیگر در پرونده کوی دانشگاه تهران صورت گرفته بود. حادثه هجدهم تیر هفتاد و هشت کوی دانشگاه آنقدر فجیع بود که خامنه ای ناچار شد آن را جنایت بنامد. پس از سر و صداهای فراوان رسانه ای و در شرایطی که اکثریت ملت با عصبانیت فراوان منتظر مجازات عاملان آن جنایت بودند به ناگاه اعلام شد که در آنپرونده، یکی از عوامل نیروی انتظامی به خاطر سرقت ریش تراش از داخل کوی دانشگاه، محکوم شده است. در آن ماجرا، سید محمد خاتمی ادعا کرده بود که “حمله به کوی دانشگاه، انتقام افشای نقش وزارت اطلاعات در قتل های زنجیره ای بوده است”. حکم رسوای دستگاه قضایی برای حبس نود و یک روزه تنها محکوم آنپرونده ـ اروجعلی ببرزاده متهم به سرقت ریش تراش ـ تیری بود با دو هدف : اعلام گردن کلفتی رهبر و نهادهای وابسته به او، به تمسخر گرفتن همه ملت و البته مهر تاییدی بود بر ادعای خاتمی. آن حکم همچنین نشان می داد حمله کنندگان اصلی به کوی دانشگاه، مامور بوده اند و مورد حمایت.
محمد جهرمی که حکم محکومیت هشت میلیون تومانی او اخیرا اعلام شد یکی از مهره های اصلی خامنه ای در شورای نگهبان در فاصله سالهای هفتاد و شش تا هشتاد و چهار بود. جهرمی مسئولیت اصلی برنامه ریزی برای رد صلاحیت گسترده داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی را به عهده داشت. از ابتدا تردید نداشتم جهرمی آنقدر برای رهبر عزیز است که قوه قضائیه جرئت محکوم کردن او را ندارد اما گمان نمی کردم نوع اعلام حکم برای او تا این حد گستاخانه و با هدف تحقیر مردم صورت گیرد . تجربه بیست و هشت سال رهبری خامنه ای نشانمی دهد هرگاه او توسط سیاستمداران یا ملت تحقیر شده، به کثیف ترین شیوه ها از ملت انتقام گرفته است و چه شیوه ای کثیف تر از تحقیر ملتی که از فاسدان اقتصادی، زخم خورده است. بر این اساس بر این باورم که بعد از این شاهد “گردن کلفت نمایی” های بیشتر از سوی خامنه ای خواهیم بود.
* مجتبی واحدی سردبیر سابق آفتاب یزد و تحلیلگر سیاسی است.