اوستا رجب در حالی که در جمع بسیجی های مسجد اعظم استانبول سخنرانی می کرد، گفت: کودتا نعمت خداوند بود. و اینجانب از شما بسیجیان جان برکف که به صحنه آمدید و سرِ “فتح اللهی” ها را گوش تا گوش بریدید، تشکر می کنم. اوستا رجب افزود: عقل ناقصی دارم و جسمی خسته (گریه بسیجیان استانبول) اما دعا می کنم خداوند به شما عمر با عزت عنایت بفرماید. اوستا رجب در خاتمه در حالی که سی چهل هزار معلم و ارتشی و کارمند دولت و روزنامه و تلویزیون را با کمپرسی در دریای مرمره خالی می کرد، افزود: از رسانه ها و کارشناسان و تحلیل گران عزیز خارجی نیز دعوت می کنم، تحلیل های جانانه ای از این کودتای آمریکایی ـ فتح اللهی ارائه نمایند تا حقانیت ما ثابت شود. ضمنا مسئولان کتاب گینس تشریف بیاورند مهمان ما باشند.
بر پایه گزارشات تایید نشده، رسانه ها و تحلیلگران و کارشناسانِ هفت خط خارجی، به همراه مرحوم پینوشه و فرانکو و الباقی کودتاچی های معروف جهان مثل ضیاء الناحق و حاجی احمد سوهارتو که به دعوت اوستا رجب به ترکیه سفر کرده بودند، پس از دیدن فیلم ها و عکس های مراسم کودتا، و بره کشان طرفداران اوستا رجب، به جای تجزیه و تحلیل و کارِ کارشناسی، زدند زیر خنده. حالا نخند کی بخند. و خطاب به اردوغان گفتند: اولا جنگ نعمت است نه کودتا. دوما این جمله معروف، متعلق به امام راحل است نه حضرتعالی. سوما: تجزیه و تحلیل را بی خیال شو کارداش. متصدیان کتاب گینس نیز در حالی که دستی به گیس خود می کشیدند، به اوستا رجب گفتند: زودباش یک قلم بیار. اوستا رجب هم به خیال اینکه می خواهند نامش را به عنوان قهرمان قهرمانان در کتاب گینس ثبت کنند، خودنویسی را که تازه خریده بود و با آن نامه غلط کردم به برادر عزیزش پوتین را امضا کرده بود، دو دستی تقدیم گینس کرد. مسئولان نمک نشناس گینس هم در کتاب خود به خط خوش نوشتند: کودتای ترکیه به عنوان تخــــ… ترین کودتای تاریخ به ثبت رسید. و یواشکی از در پشتی زدند بچاک.
***
با مردم گرسنه و بیکار نمیتوان امنیت ایجاد کرد
برخی ها معتقدند در جایی که سخن راست قباحت دارد، هنوز هستند مقاماتی که با “خروس نیت” سخن می گویند و هرازگاهی قوقولی قوقویی می کنند تا اقشار ناآگاه که تعدادشان از آش فروشان چهار راه خیرات شهر شیراز بیشتر نیست، بیدار شوند. و اگر مسئولان گهگاهی خطر می کنند و حرف های بودار می زنند، به خاطر گلِ روی همان دویست سیصد نفری است که در مصدر کارند و به دلیل مشغله زیاد خیلی از اوضاع پرت اند و نمی دانند در کشور چه می گذرد. والا ملت، آخرین خبرها و تفسیرهای درجه یک و بدون سانسور را، صبح ها از راننده های تاکسی و یا بعدازظهرها از آرایشگران به صورت زنده دریافت می کنند.
وزیر کشور، رحمانی فضلی که گویا از فضل پدر، خدابیامرز مشدی یدالله رحمانی فضلی شیروانی، به واسطه آشنایی آن بزرگوار با آخوند عباس واعظ طبسی و میرزا هاشم آملی لاری ـ جانی، محصول زیادی دشت کرده و مانند دیگر مسئولان خدمتگزار، ابوالمشاغل تشریف دارند اما چون هدفشان خدمتگزاری است یک دلار حقوق دریافت نمی کند، با صدای بلند اعلام کرد: آهای الناس بنده سه پسر لیسانس و فوق لیسانس بیکار در خانه دارم هرکس طالب است آنها را به غلامی قبول کند بیاید ببرد وخیرش را ببیند.
ایشان که گویا به سیم آخر زده چند روز قبل نیز در حضور برخی مقامات “ذی سلاح” و با توجه به اوضاع خرتوخر کشور گفت: با مردم گرسنه و فقیر و بیکار نمیتوان امنیت کشور را تأمین کرد. تعدادی از همان اقشار ناآگاه که هر را از بر تشخیص نمی دهند، گفتند: اخوی، از سیستان و بلوچستان بیکارتر و فقیرتر و گرسنه تر نیست، اما چنان امنیتی در آنجا برقرار است که چهارصد فقره روستا با کلیه نباتات و انسانات و جامداتش زیر شن دفن شده و آب از آب تکان نخورده. ضمنا سی و هفت سال است که با وجود ۸۰ میلیون گرسنه و فقیر و بیکار، مملکت مثل دسته گل اداره می شود. تازه اضافی هایش را می دهند لبنان و فلسطین و یمن. و افزودند: خیر نبینی که نزدیک بود به خاطر حرف های جنابعالی یارانه سه ماه را یکجا بگذاریم کف دست همین فقیر و گرسنه ها، اما خوشبختانه خبردار شدیم که همین مردمِ گرسنه و فقیر و بیکار سالی ۸ هزار میلیارد پول خردشان را می ریزند توی خزانه امامزاده های بی پول. تازه خیلی هم خوشحالند که داعش نمی تواند بیاید اینور مرز و آنان را بخورد و آنها می توانند با فراغ بال بروند زیارت. وزیر کشور پاسخ داد: ولی این بریز و بپاش های فقرا و بیکاران و گرسنگان کشور خلاف اقتصاد مقاومتی است. ناآگاهان جواب دادند: مردحسابی، آقازاده می چاپند و می برند صدایتان در نمی آید نوبت به امامزاده های بدبخت بیچاره که رسید، اقتصاد مقاومتی شد؟…
***
برجام و خط قرمزهای نظام
از قدیم گفته اند در جمهوری اسلامی مصیبت را کسی به گردن نمی گیرد، اما افتتاح یک پل سی سانتی روی رودخانه نیم متری هزارتا داوطلب دارد. از یکسو “خط شناسِ” کل کشورکه حتی بر حرکت تاکسی های خطی پیچ شمران ـ میدان تجریش هم نظارت دارد، زده زیرش که من چیزی یادم نمی آید. از سویی دیگر اشک های مظلومانه کاسبان تحریم که به قول علم الهدی موجب اندوه متدینین مملکت شده، نشان می دهد که باد مخالف وزیدن گرفته و عنقریب است که به جای باد شرطه، خودِ شرطه برخیزد و کاسه و کوزه برجام را بهم بریزد.
به گزارش ایرنا، سید عباس عراقچی فامیل دور تخت روانچی، هفته گذشته گفت: قبول دارم که در مواردی خط قرمزها جابجا شد. ایشان افزود: وزیر خارجه رفتند خدمت “خط شناس” کل کشور و گویا نام نبرده از وزیر خارجه پرسیده بودند که این خطوط چیست؟ جناب ظریف جواب داده بودند: اینها خط های قرمزی هستند که خودتان دور مذاکره کنندگان ایرانی کشیده اید. پرسیده بودند: پس این خطوط زرد و سفید چیه؟ نکند خرابی بار آمده یا تسلیم شده اید؟ ظریف پاسخ داده بود: نخیر، این خطوط زرد مال وسط خیابان است و این خطوط سفید هم مخصوص عابر پیاده است که وقتی می خواهند کسی را پیاده کنند می برند آنجا. وردستِ خط شناسِ کل کشور سئوال کرده بود: پس این خط های آبی چیه؟
وزیر خارجه گفته بود: ما در جریان این خطوط آبی نیستیم، خودتان با خودکار بیک کشیدید. خط شناس کل کشور گفته بود: درسته؛ یادم آمد، این خط های آبی مال دریاچه و کانال آب بغل هتل است. و به وردست اش اشاره کرده بود که خط های قرمز قبلی را پاک کند و این بار دور محوطه هتل و دریاچه را خط قرمز بکشد. و به وزیر خارجه گفته بود: مخصوصا خطوط قرمز را جابجا کردم تا این یارو که خودش را به کری زده، ببرید روی خط سفید و پیاده اش کنید. عراقچی در ادامه روایت خود از جابجایی خطوط قرمز، قسم جلاله خورد که سرخود اقدام به جابجایی خط های قرمز نکرده ایم، حتی حاضریم کارشناس بیاوریم و ثابت کنیم که دستخط مبارک خودشان است.