محمد مجتهد شبستری
وبلاگ معناگرا: امروز در کشور ما با فتوای فقیهان انسان را به نام خدا سنگسار میکنند! بارها گفتهام و نوشتهام که ابدیّت احکام جزائی مسلمانان هیچ دلیل قانع کنندۀ علمی ندارد. توضیح دادهام که آنچه آن را فقه سیاسی مینامند، بر هیچ پایه و تحلیل محکم استوار نیست و همۀ مبانی و دلائل آن قابل نقض است. من میدانم که بسیاری از فقیهان، خود بهتر از دیگران این حقیقت را میدانند، اما چه میتوان کرد قرنها است که فقاهت یک مشغلۀ پر برکات شده است و ظاهراً دوام این برکات با اظهار آن حقیقت نمیسازد!
در این چند روز اخیر دوبار حکم سنگسار یک شهروند زن در ایران خبر مهم پاره ای از رسانههای جهان شده است. من که همیشه آرزو کردهام جامعه ی ایران الگوی زندگی انسانی مسلمانان در جهان گردد بار دیگر دچار نهیب وجدان شدهام. اخلاق وجدان به من میگوید با صراحت بنویسم که سنگسار انسان به نام خدا هم «نفی قداست خدا» است و هم «نفی کرامت انسان» و بر قباحت و شناعت این عمل با هیچ توجیهی نمیتوان سرپوش گذاشت.
آن فقیه که فتوای سنگسار میدهد باید شخصاً در صحنه ی سنگسار حاضر شود و آن صحنه ی دلخراش را از نزدیک مشاهده کند و چند سنگ نیز پرتاب کند تا واقعاً درک و لمس کند که سنگسار انسان چیست و چقدر شقاوت از آن می ریزد؟
اگر وی آنجا حاضر شود میبیند که یک انسان که تا سینه در گودال دفن شده با بمباران سنگها چه شکنجههای جانکاه و عذابهای دردناک میکشد، چگونه ساعتها میان مرگ و زندگی بر اثر ضربات سنگها از این طرف به آن طرف میافتد و چون یک حیوان تیر خورده زوزه میکشد، چگونه بر همه ی آنان که به او سنگ میزنند لعنت میفرستد و چگونه در آن لحظات جهنمی رابطهاش را با خدایش که اینک خدای انتقام شده قطع میکند و به آن خدا دشنام میدهد و بالاخره چگونه انسانیت او در امواج خشم و نفرت حاضران به نام خدا درهم کوبیده شده و انکار میگردد و چگونه این امواج خشم و نفرت در جامعه پراکنده و نهادینه میشود و خشونتها و قساوتهای بیشتر پدید میآورد.
اگر فقیه همه ی اینها را ببیند و باز هم فتوای سنگسار دهد معنای آن فتوا چه خواهد بود؟ معنای آن فتوا این خواهد بود که خدا میگوید این شکنجهها و عذابها را به نام من ادامه دهید و انسانیت این انسان را به نام من در هم بکوبید و له کنید تا خداوندی من لکهدار نشود! (العیاذ بالله)و “سبحان الله عمّا یصفون”.
من از فقیهان محترم میخواهم حداقل یکبار در یک صحنه ی سنگسار شخصاً حاضر شوند و اقلاً یک سنگ هم پرتاب کنند و در آن لحظات صدای نهیب آمیز وجدان خود را در آن صحنه بشوند آنگاه ببینند آیا باز هم حاضرند مسئولیت فتوای سنگسار را بپذیرند؟ در مسند پر جاه و جلال افتاء نشستن و غیر مسئولانه فتوی دادن شرط انصاف و مروت نیست. آیا تجربه ی خشونت و قباحت جهانیان از عمل سنگسار نشان نمی دهد که مبانی فقاهتی فتوای سنگسار خلل دارد و باید در آن تجدید نظر گردد؟
نگارنده ی این سطور از فقهای محترم درخواست میکند یکبار شجاعت تاریخی نشان دهند و حکم سنگسار و مانند آن را از فتواهای خود حذف کنند. این کار فقط شجاعت میخواهد و هیچ مانع علمی در پیش پای نیست. اگر فقیهان ایران چنین کنند عمل آنها سرمشق بسیار نیکوی تاریخی برای همه ی جهان اسلام خواهد شد.
چرا ما میخواهیم فقط در خشونتها الگوی جهان اسلام شویم؟ چرا برای یکبار هم که شده الگوی حفظ کرامت و شرافت انسان نمیشویم؟ اگر روزی حکومت ایران اعلام کند که هر آنچه نام آن مجازات مجرم ولی حقیقت آن شکنجه شنیع انسان است از قوانین جزائی ایران حذف شد، آنروز جمهوری اسلامی ایران الگوی انسانیت خواهد شد.
اما اگر حکومت ما معتقد است سنگسار انسان مجازات است و نه شکنجه، پس چرا این همه در اجراء این مجازات مخفی کاری میکند و آن را از چشم جهانیان میپوشاند و به کرات اجرای آن را بر اثر اعتراض دیگران متوقف می کند و اگر دیگران چنین صحنههائی را از تلویزیون پخش کنند این کار را توطئه استکبار جهانی مینامد؟!
بیائید عقلانی و اخلاقی زیست کنیم.