فریده جلائی فر
بیست سالگی شهروند است، روزنامه ی دوران دوم مهاجرت من از اروپا به کانادا. روزنامه ای دوست، مهربان با انگیزه ی گفت و شنید.
گروه همکاران و دوستان شهروند بافتی غریب و تحسین آمیز دارند. ناهمگون و همراه، متفاوت اما گفت وگوگر. جوان، میانسال و پیر. باتجربه و کم تجربه. شاعر، نقاش، عکاس، نویسنده و محقق و ادیب. همه درهم تنیده، مهربان و سازگار. با تمام تناقض ها، نگاه ها به روبرو و آینده. روزنامه ای متفاوت در تمام زمینه ها، سیاسی، هنری و ادبی و از همه بارزتر شنونده و پویا. شهروند با شهروند بیست سال پیش بسیار متفاوت است، دلیل این تفاوت به آینده نگاه کردن و مسئولیت شنیدن و قبول دگرگونه بودن است. چندآوایی بودن تجربه ای است که به آزادی می رسد و شهروند این راه مشکل را تجربه می کند.
سابینا پرسوناژ رمان “بار هستی” میلان کوندرا نویسنده ی چک می گوید:
جهانی که در آن همه ی انسان ها باید رفتار و کردار مشابه داشته باشند، یکسان بیندیشند و شادمانه با یکدیگر اظهار همبستگی کنند، در واقع جهان افراد بی شعور و بی احساس است. سابینا تردید ندارد که در چنین جهانی او از شدت نفرت و کراهت در ظرف هشت روز خواهد مُرد.
دوستان شهروندی، تولد شهروند مبارک. برایتان آرزوی پایداری و برتری دارم.
Dear Shahrvad,
Let me call you Shahrvad as the whole group of people who work hard to give us a paper to be proud of.
Also let me take the opportunity to thank every one who works to make possible the Shahrvand to reach us every week of the year.
Simply Thank you.
Morteza