خدمت باسعادت همنوع و هم ولایتی و هم درازگوش نازنینم ش. پ. آشنا. مرحبا که در بیستمین زادروز شهروند یادی از این هم توبره و هم آخور قدیمی کردی. از جارچی هویتت را جویا شدم گفت فردی است  مجهول النام و مجهول الهویه که با دوست دشمن است و با دشمن دوست و آشنایان را ناآشناست. از دست تو دوده دل بود که چرا خودت را خرخرجارچی کرده. خیلی حرفا زده که ادب خرانه من اجازه نمی ده بازگو کنم. به هرحال جارچی هس دیگه اگر توی حوض کوثر شستشویش بدهی بازهم جارچی از توش در می آد.

از مدح و ثنایت ممنون و مشکور ولی ای همنوع و همدل عزیزم چرا به بزرگوارانی مثل  میرزا تقی خان و برزو خان بند کرده ای که اگر قلمشان بکار بیفتد دمار از روزگار من و تو و جارچی درمی آورند. دستت درد نکنه که پیشنهاد کرده ای که سر در ورودی شهروند را به عکس و مجسمه من مزین کنند. ولی عزیز نازنینم دل بی دوست دلی غمگین است. پیشنهاد من مسکین این است که تندیس هردومان را گردن به گردن و پوز درپوز بر سر در سازمان ملل نصب کنند تا جانوران دو پا در همه جای دنیا بدانند که ما چقدر از آنها سریم. مثلا همانطور که خودت فرموده ای نه تنها جارچی کاه و جو مرا می دزدد، بلکه در دنیای آدم ها یک دزد بازاری هست که مگو. توی دنیا هیچ حیوانی انباشت نمی کند. این آدم ها هستند که برای هفت پشتشان مال می  اندوزند و همنوع خودشان را بخاطر قدرت و پول تکه تکه می کنند. ما چهارپایان چه از نوع اهلی مان و چه وحشی نه دین داریم و نه ایمان و تا دلت بخواهد از طبیعت می خوریم و  طبیعت را تقویت می کنیم ولی آدم ها به اسم دین برحق همنوعانشان را می کشند و از رنگ و بوی خون کیف می کنند. ببین چه به سر مادرشان  ـ طبیعت ـ آورده اند؟

در رابطه با حق و حقوق زن هم حق با توست. این زنها هستند که باید خودشان از حق خودشان دفاع کنند. خوشم آمد که همه دست به یکی کردند و با لنگه کفش این جارچی بی ادب را حسابی ادب کردند. آخ جان که تلافی چوب هایی که جارچی به کفل من وارد آورد درآمد. باشد شیرزنان بیایند و از حقوق ما زبان بسته ها دفاع کنند. آشنای خوشگلم داد از جامعه ی مردسالار و بیداد از جامعه ی مردسالار که مثل غول فرانکشتاین به آفریننده ی خودش هم رحم نمی کند. همین جارچی را نگاه کن به ظاهر از حق زنها دفاع می کند ولی حتی در درد دل خر جارچی به زبان من می گذارد که بگویم نره خرم و ارباب مظلوم و شفیق اش برام خر میرزا شفیع را آورده. نه جانم خر جارچی از کره خری نرینگی نداشته و افتخار می کند که به خانواده مادیان تعلق دارد.

در خاتمه دلت از زمانه نگیرد که زمانه تا بوده و نبوده همینطور بوده. به جای این حرفا بیا یک تکونی به خودمان بدهیم و دست ها را بالا بزنیم تا به آدم ها علم و عقل و دانایی و احساس زیبایی شناسانه و رحم و مروت و شفقت یاد بدهیم که همه چیز درست می شود و دنیای کله پا روی پاهای خودش می ایستد.

جارچی غریقت یونجه علیقت

خرجارچی