سعید سلطانپور
جاستین ترودو نماینده لیبرال مجلس از مونترال؛ و فرزند “پیر ترودو” نخست وزیر فقید کانادا چند سالی ست که وارد سیاست شده است. جاستین در سال ۲۰۰۶ در جریان انتخابات رهبری حزب لیبرال در کنار جرالد کندی (های پارک ـ تورنتو) ایستاد ولی با کنار رفتن کندی، به استفان دیان رای داد. وی در میان تعجب دست اندرکاران سیاسی در سال ۲۰۰۷ وارد سیاست شد. او دارای همسر و دو فرزند است. جاستین ۳۹ ساله، خوش چهره و خوش نام به اعتبار پدری، نه تنها بسیاری از درها برایش باز شده است، بلکه با توجه به مشکلات حل نشده لیبرال ها، درهای بسته رای دهندگان زیادی را برای لیبرال ها خواهد گشود. جاستین ترودو از ستارگان حزب لیبرال و کانادا خواهد بود. در تور سراسری مایکل ایگناتیف در تابستان امسال، ایگناتیف در مونترال برای اقلیتهای قومی سخنرانی کرد و به گفته رسانه ها، بیشتر دوربین ها بر روی ترودو بود تا ایگناتیف.
ترودو بسیار محجوب است و بنابر گزارش ها برای سخنرانی هایش دستمزد ۱۰ هزار دلاری می گیرد. دو بار مصاحبه با ترودو، به دلیل ضرورت حضور نمایندگان لیبرال در مجلس برای رای اعتماد به دولت، به تعویق افتاده بود تا اینکه با سفر ترودو به تورنتو امکان مصاحبه با او در هتلی در دان تاون به وجود آمد. با توجه به نقش ترودو در حزب لیبرال، به عنوان مسئول جوانان و نیز اقلیت های قومی، همراه با فعالان اجتماعی سیاسی کامیونیتی ایرانی، آقایان مهندس احمد تبریزی رئیس هیئت مدیره بنیاد پریا و جمشید باقرزاده از بنیاد فروردین و ارشیا تبریزی وکیل جوان که اتفاقا شب قبلش در مهمانی “تی وی انتاریو”، با ترودو در مورد مصاحبه با کامیونیتی ایرانی گپی داشته بود، دیداری خودمانی با ترودو داشتیم. متن زیر، گفت وگوی نیم ساعته من با جاستین ترودو در مورد مسائل کانادا و کامیونیتی ایرانی ست. در اینجا لازم می دانم از دوست خوب و کارگردانم محمدرضا تبریزی که فیلمبرداری این دیدار را بر عهده گرفت تشکر کنم.
***
به عنوان فرزند یک پدر بزرگ، نخست وزیر موفق و تاثیرگذار، توقعات مردم از شما بالا ست؟ این انتظار چه تاثیری بر عملکرد شما دارد؟
ـ بله مردم از ما توقعاتی دارند. برخی من را به دلیل پدرم دوست دارند و برخی هم من را به دلیل پدرم دوست ندارند. یکی از اهداف من این است که تلاش کنم مردم مرا به خاطر خودم ارزیابی کنند. من از خودم انتظارات زیادی دارم و نگرانی زیادی هم در مورد آینده ندارم.
پدرم به ما (فرزندانش) اصول کانادائی بودن را یاد داده است. با گذشت ۳۰ سال بعد از اینکه پدرم، نخست وزیری را ترک کرده است، هر سیاستمدار کانادائی نگران گذشته نیست، بلکه نگران آینده کانادا است. کانادائی که ارزش ها و اصولش را پدرم به ارث گذاشته است. این اساس زندگی سیاسی من است.
در تمامی دنیا، سیاستمداران مخالف و موافق دارند، ولی مردم به سیاستمدارانی که برایشان کار می کنند، احترام می گذارند، حتی اگر ایدئولوژی مخالف آنان داشته باشند.
ـ همینطور است.
به عنوان یک اقلیت کانادائی سیاست پدر شما را بیشتر انسانی می بینم تا سیاست کانادا که هارپر دنبال کرده است. هارپر، کانادا را دو قطبی کرده است و در بین ملت، تفرقه ایجاد شده است.
ـ سیاست تفرقه سیاست موثری برای به قدرت رسیدن است. شما می توانید با تقسیم جامعه به نخست وزیری برسید. هارپر با این سیاست به قدرت رسید. مشکل این سیاست در این است که شما کانادا را دوقطبی می کنید و خیلی مشکل خواهد بود که به عنوان یک ملت، بتوانیم مشکلات آینده را حل کنیم. سیاست دنباله روی از آمریکا، سیاستی ست که مردم کشورمان را به شدت از یکدیگر جدا می کند. کانادا کشور تفاوت هاست. قدرت ما (کانادا) در تکثر آن است. هارپر این را متوجه نمی شود. ما قدرتمان در تفاوت هایمان است. سیاست مسئولانه یعنی توانائی کار با یکدیگر و تحقق رویاهایمان در کنار یکدیگر.
محافظه کاران هم دریافته اند که اقلیت ها منجمله ایرانی ها نقشی در اداره کشور باید داشته باشند و رای ما برای انتخاب شدن آنها مهم است. بنابر این تلاش های زیادی برای رسیدن به کامیونیتی ها منجمله کامیونیتی ما کرده اند. این درحالی است که مایکل ایگناتیف رهبر حزب لیبرال تنها رهبر سیاسی حاضر کاناداست که از ایران بازدید کرده است و شناخت خوبی نسبت به ایران و ایرانی ها دارد. قبل از جنبش دموکراسی خواهانه مردم ایران در حوادث بعد از انتخابات، سیاستمداران تحلیل درستی از ایران نداشتند. سیاست حزب لیبرال در رسیدن به کامیونیتی ایرانی و اقلیت ها چیست؟
ـ تا قبل از این حوادث، با توجه به سیاستهای دولت بویژه احمدی نژاد، افکار عمومی در مورد ایران و کامیونیتی ایرانی به شدت دو قطبی بود، اما واقعیت این است که ایرانیان چه در این جا و چه در ایران، تحصیلکرده هستند و به نقش خود در دنیا آگاه هستند. آنها می دانند که توسط رژیم بخصوص دولت احمدی نژاد به خوبی نمایندگی نمی شوند.
خیلی مهم است که کانادا می تواند تاثیرات مثبتی بر سیاست جهانی داشته باشد. قدرت کانادا، در تکثر آن است مثلا با رسیدن به کامیونیتی ایرانی می شود، منطقه ی پیچیده ی خاورمیانه را بهتر شناخت.
به جای اینکه با وعده ساختن یک مرکز، رای کامیونیتی را خرید، بهتر است به کامیونیتی ها نزدیک شد و از نزدیک در مورد اداره کشور و نحوه روابط بین المللی کانادا در ارتباط بود.
پیر ترودو اجازه ورود بیش از ۵ هزار آسیائی مقیم اوگاندا را که توسط دیکتاتور “عیدی امین ” در سال۱۹۷۲ در ظرف ۲۴ ساعت اخراج و یا تهدید به مرگ شده بودند، صادر کرد. این در حالی است که بسیاری از روشنفکران و فعالان و مخالفان ایرانی بعد از حوادث اخیر، می خواهند ایران را ترک کنند، ولی کمتر کمکی از سوی دولت کانادا به آنها شده است. هر چند سفارت کانادا در تهران کمی سخت گیری ها را کاهش داده که جای تشکر دارد. چرا دولت کانادا تسهیلات بیشتری برای این عده فراهم نمی کند؟
ـ نگاه به حضور کامیونیتی اسماعیلیه، موفقیت آنان و توزیع خدماتشان به کانادا نشان می دهد که تصمیم درستی بوده است. این خیلی مثبت است.
در مورد زلزله هائیتی ببینید، کامیونیتی هائیتی کانادا، می خواست بچه هایی را که در زلزله یتیم شده بودند، به کانادا بیاورد که با بی اعتنائی محافظه کاران روبرو شد. محافظه کاران حاضر نشدند قوانین را آسان تر کنند. سیاست آنها، نشانه ای از باز بودن و خوش بینی نسبت به کامیونیتی ها نیست.
قبل از هارپر، کانادا در جهان و خاورمیانه کمتر منافع سیاسی داشته است. به دلیل حضور میلیون ها مهاجر از سراسر دنیا ما می توانیم رهبری دنیا را در تحقق صلح جهانی داشته باشیم، نقشی که سوئد چندین سال قبل داشت. هر چند سوئد که یکی از موثرترین کشورهای اروپا بود، بعد از اتحادیه اروپا نقش خود را از دست داد.
ـ سیاست خارجی کانادا، یکی از نگرانی های اصلی من است. دیپلمات های کانادائی و وزارت امور خارجه کانادا همیشه مورد احترام جهانی بوده اند، برای اینکه ما جانبداری نمی کردیم، بلکه بر اساس اصولی مانند شفاف سازی و حقوق بشر عمل می کردیم.
این دولت بیشتر مواضع جانبدارانه می گیرد و خیلی نگران کننده است، زیرا دیپلمات های ما را کم اثر می کند. با پیروی از ایدئولوژی خاص نمی شود کانادا را در دنیا نمایندگی کرد.
تعداد زیادی به عنوان مهاجر به کانادا می آیند برخی با چند صد هزار دلار مهاجرت کانادا را کسب می کنند. در این میان بسیار کسانی که در نقض حقوق شهروندان ایرانی، نقش مستقیم داشته اند، حضور دارند.
بر اساس گزارش های سه تن از فرزندان مصطفی محمد نجار (وزیر کشور احمدی نژاد) از فرماندهان سپاه، در ونکوور کانادا هستند. چگونه می توان از مهاجرت کسانی که حقوق بشر را نقض می کنند به کانادا جلوگیری کرد. شما چه کمکی می توانید بکنید؟
ـ این نشان می دهدکه هارپر بایستی سپاه پاسداران را به لیست تروریستی اضافه می کرد. حزب لیبرال معتقد است که مانند اوباما باید در مورد سپاه عمل کرد و نباید مورد قبول باشند.
اما دولت کانادا، روش دوگانه ای در مورد لیست تروریستی دارد، تروریست های خوب و بد، که البته در حال حاضر به آن نمی پردازم.
ـ بله، من در مورد آن می دانم.
لیبرال ها فرصت به دست گرفتن قدرت را از دست دادند. ایگناتیف در مصاحبه ای که اپریل ۲۰۰۹ با او داشتم گفت مردم کانادا، انتخابات نمی خواهند. به نظر من مردم در مجموع از جزئیات سیاست اطلاع چندانی ندارند ولی برای درازمدت قدرت تشخیص خوبی دارند. چگونه مردم به شما اعتماد کنند؟
ـ ما در حال حاضر دنبال انتخابات نیستیم و مردم کانادا هم خواهان انتخابات نیستند. آنها می خواهند که ما اپوزیسیون قدرتمندی باشیم. وقتی زمان آن برسد، مردم به ما اعتماد خواهند کرد. ما باید وحدت درونی و اعتمادمان را به مردم نشان بدهیم تا آنها در زمان انتخابات به ما اعتماد کنند.
کانادایی ها حتی در زمانی که هارپر مجلس را بست علیرغم اعتراضاتشان، مایل به تغییر نبودند.
مسئولیت ما ایجاد یک جانشین قابل اعتماد است. مردم می خواهند بدانند که ما توانائی اداره کردن را داریم و آلترناتیو موثری هستیم.
ولی به نظر من لیبرال ها هیچ برنامه منسجمی ندارند. شما در مقابل دولت، واکنشی عمل می کنید. مردم برنامه می خواهند نه عکس العمل. نظر شما چیست؟
ـ ما در موقعیت عکس العملی قرار داشتیم و واکنشی عمل کرده ایم، ولی در چند ماه گذشته ما ۲۲ میزگرد داشتیم. کنفرانسی هم در مونترال دراین زمینه داشتیم که ایده های مختلف را شنیدیم تا بتوانیم آنها را برنامه ریزی کنیم. در زمینه های جوانان ـ چند فرهنگی، اقتصاد، جرم، بهداشت و … در حال تولید ایده و در حال جمع بندی برای برنامه مدون هستیم.
ما ۷ سال دیگر، ۱۵۰ مین سال تأسیس حزب لیبرال را جشن خواهیم گرفت. باید بدانیم که دیدگاه لیبرال چیست؟ در کجا ایستاده ایم؟ چه می خواهیم و برای چه اصولی مبارزه می کنیم؟
قبول دارم که باید کار زیادی انجام بدهیم تا با مردم ارتباط بیشتری برقرارکنیم.
شما گفتید مردم آمادگی شرکت در انتخابات را ندارند. فکر می کنید “پیر ترودو” وقتی که “حقوق بشر کانادا “ـ اصولی که افتخار هر کانادائی ست ـ را ارائه کرد مردم آمادگی آن را داشتند؟
پدرم در سال۱۹۸۲- ۱۹۸۱ این لایحه را به مجلس برد و تصویب شد.
در آن سال دو سال و نیم مانده بود به انتخابات. مردم به طور کلی روی صلاحیت حزب و جانشین آن نظر می دهند. ما اصول اولیه کلی را داریم ولی در مورد اینکه توانسته باشیم با مردم در لایه های مختلف کشور ارتباط برقرار کنیم، این به زمان زیادی نیاز دارد.
فکر نمی کنید اگر استفان دیان (رهبر قبلی) بعد از بستن مجلس در جلوی مقر فرماندار کل کانادا چادر زده بود، الان شما (لیبرال ها) توسط مردم در قدرت بودید؟
ـ متاسفانه این سیستم در کانادا کار نمی کند. ما تظاهرات بزرگی در اتاوا و دیگر شهرها داشتیم. (کریسمس ۲۰۰۹)، این بار هم در فیس بوک و تظاهرات محدود تر، این دولت اهمیتی به این اعتراضات نمی دهد. برپائی چادر، تغییر عمده ای ایجاد نمی کرد.
با احترام به دموکراسی در کانادا، واقعا چه تفاوتی بین دیکتاتوری در ایران با عملکرد هارپر که دو بار مجلس را می بندد، وجود دارد، در حالی که مردم برای چند ماه نماینده ای برای نظارت بر دولت نداشتند؟
ـ این سئوالی ست که بسیاری از هارپر می کنند. ما به دموکراسی در کانادا افتخار می کنیم. هارپر، با سیستم بازی می کند و هرکاری می کند تا در قدرت باقی بماند که برای یک نخست وزیر خوب نیست. ما می خواهیم مطمئن شویم وقتی انتخابات شد این آخرین انتخابات هارپر باشد و ما جانشین وی شویم.
شما مدتی ست که مسئول جوانان حزب لیبرال شده اید، به گفته ی راب اولیفانت (نماینده تورنتو) هر زندانی سالانه ۱۱۰۰۰ هزار دلار هزینه دارد. آیا اگر دولت درصد کمی از این پول را برای ایجاد برنامه هایی در جهت جلوگیری از مجرم شدن جوانان خرج کند، بازده بهتری ندارد؟
ـ در سخنرانی بازگشائی مجلس هیچ حرفی در مورد جوانان زده نشد مگر اینکه اگر آنها قانون شکنی کنند زمان بیشتری را در زندان خواهند ماند. این برای ما ناامید کننده بود. جوانان، آینده کشور و رهبران آینده هستند و هزینه هایی وجود دارد که ضروری ست. شما با هر پلیس و یا مددکار اجتماعی و یا نوجوان خلافکاری که صحبت کنید، می گوید به جای اینکه پول بیشتری برای ساختن زندان ها هزینه کنید، این پول ها را برای ساختن استادیوم فوتبال، استخدام مددکاران اجتماعی و معلمان هزینه کنید تا جوانان وقتشان را بهتر صرف کنند. به جوانان باید راه درست را نشان داد و روی آنها سرمایه گذاری کرد.
اگر مجازات سنگین راه حل اصولی بود که الان باید دیترویت و لس انجلس امن ترین شهرهای آمریکای شمالی بودند. اینکه محافظه کاران از مجازات های سنگین می گویند قصدشان کسب رای است. مردم ممکن است از شنیدن این خبرها خوشحال شوند که ما مجرمین را به زندان های سنگین محکوم می کنیم. ولی در عمل اینگونه نیست. ما باید اطمینان داشته باشیم که مجازات سنگین تر، نتیجه بهتری برای جامعه داشته باشد.
باید راهکارهای جلوگیری از ارتکاب جرم را گسترش بدهیم و برنامه های فوق العاده برای جوانان درست کنیم تا امید به آینده داشته باشند. نباید کاری کنیم که جوانان برای گذران زندگی مجبور به خلاف شوند.
اجازه بدهید یک سئوال خصوصی بکنم. فیدل کاسترو در کودکی، شما و یا برادرتان را وقتی روی پای خود می نشاند می گفت میشکا (خرس ـ به زبان روسی). رابطه شما با فیدل در حال حاضر چه گونه است؟
فیدل کاسترو به بردار کوچکم میشل می گفت. من در مراسم تشییع جنازه پدرم، کاسترو را ملاقات کردم. پدرم طرفدار سرسخت رابطه با کوبا بود. همچنان این رابطه وجود دارد و ما می توانیم به این رابطه مغرور باشیم.
ما نشان می دهیم که با آمریکا متفاوت هستیم. ما باید یک سیاست موازنه مثبت با کوبا در برابر سلطه جویی (امپریالیزم) امریکائی داشته باشیم. این نقش خیلی مهم است و دوست دارم که آن را ادامه بدهیم.
کامیونیتی ایرانی کانادایی را چگونه می بینید و چه انتظاراتی از ما دارید؟
ـ اول از همه کامیونیتی ایرانی ـ کانادایی باید یک کانادائی خوب باشد که شما هرروزه آن را در تلاش سخت تان و خدمات به کانادا، نشان می دهید. رادیکال و دو قطبی نباشید. این کشور موقعیت فوق العاده ای در اختیار همه می گذاردکه با هم یک ملت شویم.
بهتر است کامیونیتی ایرانی کانادائی سیاست را به عنوان یک معامله نبیند. محافظه کاران تخصص زیادی در قول دادن دارند. محافظه کاران برای ایجاد وحدت کامیونیتی ها قدم برنمی دارند. باید از تفاوت ها برای قدرت خودمان استفاده کنیم. تعدد قومی باعث قوت کانادا ست. کانادا وقتی قوی ست که کامیونیتی هایی مانند ایرانی ها مشارکت سیاسی داشته باشند.
برای شما آروزی موفقیت در خدمت به حزب و کانادا دارم و امیدوارم که دولت پاسخگو و شفاف داشته باشید.
ـ متشکرم.
این مصاحبه را می توانید در سایت یوتیوب ببینید.
www.youtube.com/glassceilingtv