نوشته: دوغو پرینچک
استراتژی جنگ میهنی مان با استراتژی مان در رفراندوم مطابقت ندارد. این دو، لایه های متفاوتی اند. جنگ میهنی مان استراتژی عمومی است، اما رفراندوم، لایه زیرین (تابع) را در چارچوب جنگ میهنی تشکیل می دهد. از این لحاظ، به رفراندوم”استراتژی تابع” در درون استراتژی عمومی نیز می توانیم بگوئیم.
صف بندی در جنگ میهنی با صف بندی در رفراندوم یکی نیست. از این لحاظ، معضل هماهنگ کردن استراتژی و سیاست های این دو وجود دارد. برای تامین هماهنگی مجبوریم، آنچه که تعیین کننده است، و آنچه که تابع است را مشخص کنیم. حل درست این مسئله، بویژه برای بعد از ۱۶ آوریل {روز برگزاری رفراندوم} اهمیت زیادی دارد. اگر استراتژی و سیاست های رفراندوم را بدون در نظر گرفتن بعد از ۱۶ آوریل پیش ببریم، پشیمان خواهیم شد، ولی دیگر کار از کار خواهد گذشت.(۱)
آنهایی که “نه” می گویند، و آنهایی که “آری” می گویند
صف بندی در رفراندوم بین آنهایی است که یا نه می گویند، و یا آری.
آنهایی که “نه” می گویند: حزب وطن VP، حزب جمهوریخواه خلق CHP ، پایه ها و جناح ملی گرای حزب حرکت ملی MHP، بخشی از حزب عدالت و توسعه AKP که نه خواهند گفت، حزب سعادت SP،حزب دموکرات DP، حزب اتحاد بزرگ BBP ، بعضی جماعت ها {طریقت های مذهبی} که مخالف آکپ هستند و بخشی از حزب دموکراتیک خلق ها HDP .
آنهایی که “آری” می گویند: بخش بزرگی از آکپ که تحت رهبری اردوغان هستند، “دولت باهچالی” و طرفداران وی در حزب حرکت ملی که از او تبعیت می کنند. جماعات و طریقت های مذهبی تحت کنترل آکپ، بخشی از حزب دموکراتیک خلق ها “حدپ” که طرفدار همکاری با آکپ هستند.
نیروهای جنگ میهنی و مخالفان آن
صف بندی در جنگ میهنی با صف بندی “نه” و “آری” در رفراندوم تماما منطبق برهم نیستند.
نیروهای جنگ میهنی: حزب وطن، آکپ تحت رهبری اردوغان، تمامی جناح های حزب حرکت ملی، وزنه میهن دوست حزب جمهوریخواه خلق، حزب سعادت، حزب دموکرات، حزب وحدت بزرگ، محافل محافظه کار، ولی در عین حال ملی دیگر.
نیروهای طرفدار آمریکا که علیه جنگ میهنی هستند: پککPKK، سازمان ترور فتح الله گولن FETÖ، سازمان های متعصب دینی که تحت کنترل آمریکا هستند، اکثریت حدپ HDP ، جناح عبدالله گول – داوود اوغلوی آکپ، و مخالفان جنگ میهنی درون حزب جمهوریخواه خلق.
وضعیت آکپ AKP تحت رهبری طیب اردوغان
همچنانکه دیده می شود، برخی از نیروها که در جنگ میهنی در درون جبهه ملت هستند، در رفراندوم در جبهه مقابل اند، به معنی دیگر در جبهه “آری” قرار دارند. در اینجا بویژه موقعیت آکپ تحت رهبری طیب اردوغان مهم است، زیرا در جنگ میهنی، در جبهه ملت، به لحاظ تعداد بزرگترین بخش است، ولی در رفراندوم، در جبهه “آری” قرار دارد، که جبهه داخلی را تجزیه می کند. با آکپ تحت رهبری طیب اردوغان در جنگ میهنی در یک جبهه قرار داریم، ولی در رفراندوم در جبهه های مخالف هستیم. مسئول این وضعیت رهبران آکپ هستند، زیرا، به وحدت مورد نیاز در جنگ میهنی پشت کرده و به تحمیل سیستم ریاست توسل جسته اند، ولی پاسخ خود را نیز از ملت دریافت خواهند کرد.
صف بندی موقت و ثانوی، صف بندی عمده و دائمی
صف بندی در رفراندوم ثانوی و موقت است. روز ۱۶ آوریل ۲۰۱۷ رفراندوم برگزار خواهد شد و مبارزه بین “نه” و “آری” پایان خواهد یافت.
ولی صف بندی در جنگ میهنی در تمام طول جنگ میهنی باقی مانده، و در تمام مرحله استراتژیک پابرجا خواهد بود. هر چند این صف بندی تا روز ۱۶ آوریل زیر سایه رفراندوم خواهد ماند، ولی، صف بندی اساسی و تعیین کننده است. مسئله حاکمیت آتی در مقابل ترکیه نیز با این صف بندی حل خواهد شد. حکومت آینده، حکومت آنهایی که در رفراندوم “نه” خواهند گفت، نخواهد بود، بلکه حکومت ملی نیروهای ملی که در جبهه جنگ میهنی قرار دارند، خواهد بود. مسیر حرکت ترکیه این است.
استراتژی حاکمیت، و استراتژی تحولات روزمره
استراتژی حکومت جنگ میهنی {منظور حکومت بسیج ملی است}با استراتژی دوران گذار در طول فراز و نشیب های روزمره از همدیگر جدا می شوند، ولی با این همه نمی توان مرحله تحولات روزمره، و یا به زبان دیگر استراتژی رفراندوم را از استراتژی حاکمیت جدا کرد. اگر جدا شود، مبارزه برای {به دست گرفتن} قدرت سیاسی تضعیف می گردد. بدین دلیل، زیان گفتمان های برخی نیروها که در رفراندوم “نه” خواهند گفت، نه فقط به این علت است که در رفراندوم سبب بیشتر شدن آرای “آری” خواهند شد، بلکه در عین حال، در رابطه با زیانی که به مبارزه برای {سازماندهی} برای یک حکومت ملی بعد از ۱۶ آوریل می زنند، باید دید.
آنهایی که آکپ – محپ AKP – MHP را دشمن تلقی می کنند، در پی چه چیز هستند؟
اعلامیه ای از چند هنرمند در دستم است. پایه های میهن دوست آکپ و محپ با خواندن اولین جمله این اعلامیه آن را دور می اندازند. اعلامیه هایی از این نوع بعضی از هنرمندان، به غیر از به غلیان آوردن همدیگر راه بجایی نمی برد. آنها اگر اعلامیه صادر نکنند و کنار بایستند به آرای “نه” بیشتر خدمت خواهند کرد، زیرا رفراندوم اصلا مسئله شان نیست. آنها با صرف هر چه بیشتر کلماتی مانند “فاشیست”، “دیکتاتور” قصد دارند آرای همدیگر را به دست آورند. در اعلامیه آنها نه پکک، نه فتح الله گولن، نه امپریالیسم آمریکا وجود ندارند. آنها مسئله ای به نام مبارزه ندارند. آنها همچنین مسئله ای به نام مبارزه به خاطر تاسیس حکومت مردم ندارند. آنها جز ایجاد بلبشو در جبهه داخلی جنگ میهنی ترکیه علیه طرح های آمریکا،کاری انجام نمی دهند.
استراتژی سرنگونی “دیکتاتور” با همدستی آمریکا !
آنها مسئله ای به نام برقراری حکومت ملت و یا مردم ندارند، اما خدمت شان به طرح های روی کار آوردن حکومتی آمریکایی آشکار است.
استراتژی اعلام حکومت آکپ، به عنوان دشمن در رفراندوم، استراتژی سرنگونی “دیکتاتور” با همدستی آمریکا و پکک است. آنهایی که قادر به دیدن تهدیدی که از طرف ترور تجزیه طلب پکک، و ترور مذهبی سازمان فتح الله گولن FETÖ متوجه ترکیه است، نیستند، در مبارزه علیه “دیکتاتور” به آغوش آمریکا می افتند، و از این طریق در طرح های روی کار آوردن حکومتی آمریکایی در ترکیه انجام وظیفه می کنند، البته آنهایی که جنگ میهنی را “باتلاق” می نامند، کاری جز این نیز نمی توانند انجام دهند. آنهایی که در باتلاق اند، نه “محمدجیک”{سمبل سرباز ترک} بلکه خودشان هستند.
آنها هیچ شانسی در مبارزه به خاطر یک حکومت ملی ندارند، زیرا فرمول حکومتی که آنها در خدمت آن قرار دارند در صورت شکست ارتش ترک و اشغال ترکیه توسط آمریکا می تواند تحقق پیدا کند. در صورتی که ارتش ترک شکست نخواهد خورد و امکان تصرف آنکارا توسط آمریکا وجود ندارد.
از جنگ میهنی به حکومت ملی
امروز هر نیرویی که در جنگ میهنی موضع جدی تر و مصممانه تری اتخاذ کند، حکومت ملی را نیز آن نیرو تاسیس خواهد کرد. امروز هر نیرویی که خط مشی درستی در رهایی ترکیه از اقتصاد مبتنی برقرض و گذار به اقتصاد تولیدی را اتخاذ کند، آن نیرو حکومت خواهد کرد.
استراتژی “از جنگ میهنی به حکومت ملی” حزب وطن موضع گیری درست را نشان می دهد. برای پیروزی قطعی جنگ میهنی، ضرورت دارد نیروی تمام عیار دولت و ملت به حرکت آورده شود. به زبان دیگر، یک بسیج ملی ضرورت دارد. برای تاسیس حکومتی که بسیج ملی را سازماندهی کند، در کنار حزب جمهوریخواه خلق، حزب حرکت ملی و حزب وطن، وجود حزب عدالت و توسعه “آکپ”، نیز ضرورتی اجتناب ناپذیر است، زیرا در مجلس امروز، بدون آکپ نمی توان حکومتی تشکیل داد. حتی اگر به پای انتخابات زودرس هم برویم، در توازن امروز نیروها بازهم بدون آکپ نمی توان یک حکومت ملی تشکیل داد. در ۱۵ جولای ۲۰۱۶ اقدام به پایان دادن به حکومت آکپ از طریق کودتا نیز شد، ولی این کودتا به وسیله ارتش و ملت سرکوب گردید. حتی از طریق کودتا نیز نشد که حکومتی بدون اردوغان به وجود آید، اما روی کاغذ هم که باشد، می توانید با شراکت پکک و فتح الله گولن حکومتی آمریکایی بدون اردوغان تشکیل دهید.
البته اینها را برای امروز می گوئیم. آکپ با نیروی خود در مجلس، در میان ملت بخش مهمی از ملتمان را نمایندگی می کند، و در تمام طرح های حکومت چه بخواهید و چه نخواهید، وجود دارد. فردا تابلو تغییر خواهد کرد، و ما آن زمان، طبق آن تابلو راه حل ارائه خواهیم داد.
مهم تر از همه: آنهایی که آکپ و محپ را دشمن تلقی می کنند در مبارزه علیه پکک، فتح الله گولن، داعش، امکان ارائه راه حلی برایشان وجود نداشته و خودشان به صورت معضلی برای ترکیه درآمده اند.
مبارزه برای “نه”، درعین حال مبارزه ای است که آکپ را به راه درست هدایت خواهد کرد. صبح روز ۱۷ آوریل در عین حال، جستجوی آغاز راه های حکومت جدید خواهد بود. مردم “نه” خواهند گفت و مسیر حکومت بسیج ملی گشوده خواهد شد. بدین دلیل، مبارزه موقت در رفراندوم، بدون فرسوده کردن موضع گیری عمومی برای حکومت ملی را ادامه خواهیم داد.
دوستی در موضع جنگ میهنی، و مبارزه علیه سیستم ریاست
در جنگ میهنی با آکپ و محپ دوست هستیم
اما در رفراندوم علیه این احزاب مبارزه می کنیم
علیه نیروهای ملی که در رفراندوم “آری” خواهند گفت سیاست، هم مبارزه و هم دوستی را دنبال خواهیم کرد.
مبارزه علیه سیستم ریاست
دوستی در جنگ میهنی
اهمیت این نوشته ها را عمدتا بعد از ۱۷ آوریل درک خواهیم کرد. زمان زیادی به ۱۷ آوریل نمانده است. ما صبور هستیم، به خود اطمینان داریم، و تا آخر نیز هستیم.
توضیح مترجم:
(۱) جنگ میهنی، حکومت ملی، و یا حکومت بسیج ملی چیست؟
اصطلاحات فوق در صحنه سیاسی روز ترکیه کاربرد زیادی دارند. برای درک این اصطلاحات و درک آنچه که حقیقتا در ترکیه جریان دارد، ضرورت دارد ابتدا اهداف اساسی غرب – آمریکا در خاورمیانه بویژه آسیای غربی روشن گردد. اهداف اساسی آمریکا را می توان به شکل زیر فورموله کرد:
۱- ایجاد کریدوری از موصل- کرکوک به دریای مدیترانه برای انتقال نفت و گاز عراق و عربستان و قطر به دریای مدیترانه، به خاطر به دست آوردن انحصار انتقال انرژی به اروپا
۲– کنترل منابع انرژی {لازم به یادآوری است که %۳۰ گاز اروپا را روسیه تامین می کند و منابع اصلی تامین انرژی ترکیه نیز، روسیه، ایران، عراق و آذربایجان هستند. علاوه برآن، کنترل سیاسی کشورهایی که در مسیر انتقال انرژی قراردارند و همچنین وابسته نگه داشتن آنها به دلار و تبعیت آنها از طرح های آمریکا از جمله پروژه خاورمیانه بزرگ که در مرکز آن، تاسیس کردستان بزرگ قرار دارد نیز، مد نظر است}
۳– تامین “امنیت” اسرائیل
آمریکا برای رسیدن به اهداف فوق دو بار در عراق دخالت نظامی کرد، رژیم بعث عراق، به خاطر مخالفت با طرح های آمریکا سرنگون شد. در چارچوب این طرح عراق عملا تجزیه و حکومت خودمختار بارزانی سرکار آورده شد. متعاقب آن، رژیم بعث سوریه به علت رد طرح آمریکا {۲۰۰۹} در تخته هدف قرار گرفت. ۶ سال “جنگ داخلی” و ویرانی سوریه، تاوان رد طرح آمریکا توسط بشار اسد است، که هنوز هم ادامه دارد. با این فرق که در عراق آمریکا خود مستقیما دخالت نظامی کرد، ولی در سوریه به وسیله “ابزارها”ی خود، مانند جهادی های سلفی و احزاب کردی. حکومت “آکپ” قبل از اشغال عراق و با حمایت آمریکا در ترکیه روی کار آمد، زیرا این حکومت از طرح های آمریکا در منطقه حمایت می کرد و امید سهم بردن از منابع انرژی عراق را در سر می پروراند، ولی به اصطلاح حساب خانه با حساب بازار جور درنیامد، زیرا مردم ترکیه خطر در کمین را زود احساس کردند، به این معنی که، این وضعیت نهایتا به تجزیه بخشی از خاک ترکیه نیز می تواند منجر شود. از این رو، مخالفت با حکومت آکپ شدت گرفت و در نتیجه بخشی از آکپ تحت رهبری اردوغان را نیز به صفوف خود کشید، و سبب به اصطلاح خط خوردن اردوغان به وسیله آمریکا گردید. آمریکا برای برطرف کردن نیروهای مخالف طرح های خود در ترکیه، {ملیون – ارتش} ابتدا توطئه ارگنه کن” را راه انداخت {۲۰۰۷} ولی این توطئه بعد از سالها مبارزه بی امان نیروهای ملی، چه در جامعه و چه در زندان ها، با شکست قطعی روبرو شد {۲۰۱۴} و این بار خود آمریکا و همدستانش در ترکیه به شکل وسیعی زیر ضرب رفتند. متعاقب شکست توطئه ارگنه کن، کودتای نظامی نافرجام آمریکا و همدستانش در ترکیه نیز، به وسیله ارتش و مردم سرکوب گردید.
جنگ میهنی در واقع، جنگ آشکار و پنهان مجموعه نیروهای ملی ترکیه، چه از منظر دولت و چه از منظر ملت، علیه اهداف اساسی آمریکا در منطقه است. هدف حفظ استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ترکیه است. حکومت آکپ {جناح اردوغان} به علت ضعف، رفتار کجدار و مریز در عرصه سیاسی، بویژه سیاست خارجی و حساسیت های ملی ترکیه، و مهم تر از همه، به علت فرسودگی و کشمکش های داخل حزبی، به تنهایی قادر به ادامه حکومت و اداره ترکیه در دوران بحرانی کنونی نیست. با در نظر گرفتن خطرات بالفعلی که ترکیه را تهدید می کنند، روی کار آمدن یک “حکومت ملی مشترک” و متشکل از همه احزاب ملی و آکپ، ضرورتی حیاتی است، زیرا فقط این حکومت قادر به سازماندهی یک بسیج ملی برای مقابله با تهدیدهای جدی که امروز ترکیه با آن روبرو است، می باشد.
لینک مقاله ی اصلی