اسد سیف

در اهمیت کاشتن تاک در تاریخ ایران‌زمین سخن بسیار است. از حضور می در این کشور می توان به اشاره‌هایی از تاریخ استناد کرد و دریافت که تا بیش از سه هزار سال پیش مردمان ساکن فلات ایران با این نوشابه آشنایی داشته‌اند. در کتیبه‌های تخت جمشید می توان از مصرف شراب در آن ایام اطلاع حاصل نمود. در ایران کهن، می نوشابه بی‌مرگی بود. در “ارداویراف‌نامه”، یکی از کهن‌ترین آثار مکتوب دوران ساسانی، “ویراز” برای سفر به جهان زیرین”می و بنگ” می نوشد و در آنجا، فرشتگان از او می خواهند تا “انوش (شربت بی‌مرگی) بخورد چه دیرزمانی اینجا رامش ببینی”. در عصر مغول شراب‌سازی و صادرات آن نقش بزرگی در اقتصاد کشور داشت.

ابن سینا در کتاب قانون در فواید نوشیدن شراب می نویسد:”نفس را سر نشاط آورد و روان را تقویت و صفا بخشد”. او در این راه شکر خدا می گوید:”سپاس خدای را که شراب را توانبخش نیروهای غریزی گردانیده است”.

عمرخیام در “نورزونامه” می نویسد:”هیچ نعمت بهتر و بزرگوارتر از شراب نیست. از بهر آن‌که در هیچ طعامی و میوه‌ای این خاصیت نیست که در شراب است.”

ادبیات کهن فارسی مملو از واژه شراب است: باده، می، آبِ زندگی، آتش، آفتاب، اُم‌الخبائث، چشم خروس، بلبل، اشکِ بلبل، کودکِ رز، خون انگور، راح، صهبا، نوش، یاقوت، لعل مذاب، مغانه، نبید، رحیق و…نام‌های دیگر آن هستند. در ایران قدیم، شراب را گذشته از انگور، از برنج (پگنی)، گندم (بخسم)، ارزن (آخمه)، جو، انار، سیب، خرما و…نیز می گرفتند.

بخور می بی‌فلفل و کوزه می که نشکند روزه/ نه از انگور و نه شیره، نه از پگنی، نه از بخسم (مولانا)

با استقرار اسلام در ایران، روحانیون در منع نوشیدن شراب کوشیدند و این خود باعث شد تا از واژه “می” نیز در زندگی اجتماعی تعبیری دگرگونه ارایه شود. کاربرد عرفانی آن حاصل چنین موقعیتی بوده است. شراب که ممنوع شد، تحقیق در این باره نیز به مشکل گرفتار آمد. در آثار مورخین غربی هر ازگاه می توان گوشه‌هایی از تاریخ نانوشته ما را در این عرصه بازیافت. “شراب ایران: فصل فراموش شده‌ای از تاریخ شراب” و “شراب در جوامع اسلامی سده‌های میانی” دو مقاله مفصلی هستند که “ولفگانگ سزار”، سردبیر مجله داروسازان آلمان، و “پتر هاینه”، شرق‌شناسِ آلمانی، نوشته‌اند. محمد ربوبی، مترجم ایرانی ساکن آلمان این دو اثر را به فارسی برگردانده و خود نشر آن را به انجام رسانده‌ است.

“سزار” معتقد است،”ایران به معنای واقعی سرزمین شراب است… در اثر تابستان‌های گرم و تابش پایدار خورشید، انگورها حاوی مقدار زیادی قنداند… برخی کیفیت شراب‌های سنگین جنوب اروپا و جنوب آفریقا را دارند و برخی آدم را به یاد شراب‌های منطقه بورگوند (فرانسه) و منطقه راین(آلمان) می اندازد…اگرچه شراب ایران در بازار جهانی حضور ندارد ولی در گذشته، در آسیای میانه صدها و یا شاید هزاران سال نقش مهمی ایفا کرده است. شراب ایران پیش از دوره اسلامی شدن به شبه جزیره عربستان و سایر مناطق مجاور ایران صادر می شد”.

“سزار” تحقیق خویش را در سفرنامه‌های غربی‌ها به ایران پی گرفته، از تولید شراب در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی گزارش می دهد و اعلام می دارد که تولیدکنندگان بیشتر مسیحی‌ها و یهودیان ساکن ایران بوده‌اند. جهانگردان اروپایی که در قرن شانزده و هفده میلادی به ایران آمده‌اند، شراب شیراز را بهترین شراب ایران معرفی کرده‌اند که تولید سالانه آن ۲۰۰۰۲۵ گالن، معادل ۹۰۰۰ هکتولیتر بوده است. شراب ایران را فرانسوی‌ها، انگلیسی‌ها، پرتغالی‌ها و هلندی‌ها با میل تمام می نوشیدند.

“در سال ۱۶۸۵ هلندی‌ها سه هزار صندوق معادل ۲۴۰۰ هکتولیتر شراب شیراز تولید کرده‌اند و انگلیسی‌ها و پرتغالی‌ها هرکدام حدود هزار صندوق معادل ۸۰۰ هکتولیتر”. هلندی‌ها در طول بیست سال، در ۱۶۶۶ این مقدار را به چهار برابر رساندند. آنان تاک‌های مرغوب شیراز را به مستعمرات خود از جمله به جنوب آفریقا بردند و در آنجا پرورش دادند.

تخمین زده می شود که در همین ایام حدود ششصد خانواده یهودی در ایران به تولید شراب اشتغال داشته‌اند. جالب این‌که شیشه‌های مخصوص نگهداری شراب نیز در ایران ساخته می شد.

در تاریخ ما، مردم هرگاه با حوادث مهیب طبیعت از قبیل سیل و زلزله و توفان روبرو شده‌اند، آن را “بلای آسمانی” قلمداد کرده، تحتِ تأثیر مذهب، خُم‌های شراب را شکسته و درِ میخانه‌ها بسته‌اند. در غیر این صورت، آن‌سان که “پتر هاینه” از تاریخ کشورهای اسلامی دریافته، پیوسته ایام در این ممالک شراب نوشیده می شد و اگر شرابخوار خلافی نمی کرد، کسی معترض او نمی شد. شرابخواری، روسپیگری و آوازخوانی همیشه همسان و همزمان مورد یورش قرار گرفته است.

در عرصه شراب‌خواری حتا حاکمانی یافت شده‌اند که نه تنها شراب، بلکه خرید و فروش انگور را نیز ممنوع کرده‌اند. تاریخ دورانی را نیز به یاد می آورد که در قاهره، در کنار مسجد “الازهر”چندین میکده وجود داشت. میخانه‌های سوریه در معروف‌ترین گردشگاه‌های آن قرار داشت. زنان و مردان فروشنده در میخانه‌ها به اتفاق در ترغیب مشتری می کوشیدند. بر اساس اسناد موجود نه تنها زنان، بل‌که واعظان، قضات و مدرسان مسائل دینی نیز با علاقه‌ای وافر شراب می نوشیدند. در قرون وسطا محتسب‌ها بر خرید و فروش شراب کنترل می کردند. مجالس بزم در عراق قدیم با می و آواز آن شهره جهان است:

ای سلیمان برایم آواز بخوان/ و جامی شراب به من ده./ ساقی پیاله بگردان/  وقت است که جامی به ما دهی/  و با نوای دف مسرورمان سازی. (ابونواس)

“هاینه” از تحقیق خویش نتیجه می گیرد که: در کشورهای اسلامی، “حاکمیت اسلامی کوشش کرد با مقررات شرعی، شراب را از کلیه عرصه‌های زندگی واپس زند. در این تلاش فقط در بخشی از این مناطق موفق شد. اما نباید از یاد برد که در اسلام، این نوشابه فقط در این دنیا جنبه منفی دارد، اما در بهشت نقش مهمی ایفا می کند و به مومنان وعده داده شده است که در آن سرا، این نوشابه سبب شادی و سرمستی آنان خواهد شد…اسلام موفق شد با ممنوعیت شراب که در قرآن بدان اشاره شده است تولید و مصرف این نوشابه را واپس زند، اما موفق نشد مانع نوشیدن الکل شود. نوشابه‌ای که ممنوع شد، جایش را به نوشابه‌هایی داد که می توانند اثرات مخربی بر جای نهند”.

این روند را در ایران معاصر نیز شاهد بوده و هستیم.

 

 

توضیحات:

 ـ فیلیپ ژینیو، ارداویراف‌نامه (ارداویرازنامه) ، ترجمه و تحقیق از ژاله آموزگار، انتشارات معین، انجمن ایرانشناسی فرانسه، ۱۳۸۲، بندهای ۷،۹،۱۱.

 ـ ابن سینا، قانون طب، ص ۱۲۳، به نقل از هما ناطق، در بزم حافظ خوش‌خوان، انتشارات خاوران، چاپ اول، بهار ۲۰۰۴، ص ۲۴۶ .

 ـ عمرخیام، نوروزنامه، ص۸۱ .

 ـ برای اطلاع بیشتر رجوع شود به: هما ناطق، در بزم حافظ خوش‌خوان، انتشارات خاوران، چاپ اول، بهار ۲۰۰۴، ص ۲۴.

 ـ پتر هاینه، “شراب ایران: فصل فراموش شده‌ای از تاریخ شراب”، ولفگانگ سزار، “شراب در جوامع اسلامی سده‌های میانی”، ترجمه محمد ربوبی.