حسن زرهی

دولت و حکومت ایران در بیشتر مراکز تصمیم گیری و اظهار مواضع به خود اجازه می دهند با ملت ها و دولت های دیگر هر جور که دلشان می خواهد برخورد کنند. به نظر می آید اگر حکومتی از این شیوه پیروی کند، نباید از واکنش های مشابه دلخور شود، اما ظاهراً “مرگ خوب است اما برای (بز) همسایه”. در دولتی که محمدرضا رحیمی معاون رئیس جمهوری او در مورد یک ملت دیگر این گونه اظهارنظر می کند: “انگلیسی ها آدم نیستند، بلکه خرفت هایی هستند که یک نخست وزیر احمق از آنها سواری می گیرد…”

گفت وگوهای صلح با حضور عباس و نتانیاهو و اوباما در واشنگتن از سر گرفته شد

و منوچهر متکی وزیر خارجه حکومت تهران، آقایان حسنی مبارک رئیس جمهوری مصر، ملک عبدالله پادشاه اردن، و محمود عباس (ابو مازن) رهبر فلسطینیان را خائن می خواند، و نه تنها از این اهانت خود پشیمان نمی شود، بلکه چند روز بعد در روز قدس در مسجد ” آقا بزرگ کاشان” مدعی می شود:”مذاکرات سازش، بازی تبلیغاتی اوباما برای جمع آوری آراء در انتخابات آینده آمریکا، و مسئولیت محمود عباس به عنوان نماینده مردم فلسطین در مذاکرات سازش غیر قانونی است …. ” یا “محمدتقی مصباح یزدی” روحانی دربار ولی فقیه مدعی می شود که “ملت فلسطین مذاکرات خائنانه را نمی پذیرد و …. ” و یا رئیس جمهوری حکومت هم چنان و هنوز خواهان نابودی کشور و ملت دیگری مانند اسرائیل است، هنگام که “نبیل ابوردینه” سخنگوی محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین در بیانیه ای که متن آن توسط “وفا ” خبرگزاری رسمی فلسطین منتشر شده است به سخنان محمود احمدی نژاد در نماز جمعه روز قدس که محمود عباس را “اسیر” در واشنگتن خوانده بود، اعتراض می کند، پاسخ می دهد و از جمله می گوید:

“فردی که نماینده مردم ایران نیست و در انتخابات تقلب کرده و مردم ایران را سرکوب می کند و قدرت را دزدیده است نمی تواند درباره فلسطین و رئیس جمهوری فلسطین سخن بگوید…” و می افزاید که:”ابو مازن (محمود عباس) رهبری فلسطین و سازمان آزادیبخش فلسطین، تنها نماینده قانونی مردم فلسطین است که می دانند چگونه از حقوق خود دفاع کنند، به دیگران هم اجازه نمی دهند که مشروعیت سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) را که توسط ابو مازن هدایت می شود، تهدید کرده و یا مورد سئوال قرار دهند … ” این سخنان مورد اعتراض “رامین مهمان پرست” سخنگوی وزارت خارجه رژیم ایران قرار می گیرد، جالب است آقای مهمان پرست که لابد اهانت های رئیس جمهوری، وزیر خارجه وزارتخانه ای که خود سخنگوی آن است و “کیهان” تهران که بیانگر مواضع بیت رهبری است را فراموش می کند، و یا خود را  به فراموشی می زند و مدعی می شود که: “اظهارات نبیل ابوردینه نسنجیده، توهین آمیز و خلاف منافع امت اسلامی است … “

به حق حرف های نشنیده، این آقایان یا باید خیلی نادان باشند و یا گمان دارند که مردم ایران و جهان خیلی نادان هستند که در حالی که از اهانت های دور از زبان دیپلماتیک رهبرانشان زمان زیادی، آن هم در همین مورد بخصوص نگذشته است، سخنگوی وزارت خارجه شان نسنجیده و توهین آمیز بودن سخنان سخنگوی محمود عباس را به رخ ایران و جهان می کشد. این مورد نمونه ی کوچکی است از سر زیر برف کردن گردانندگان حکومت ایران؛ کسانی که به نوشته ی “نشنال” روزنامه انگلیسی زبان چاپ امارات متحده عربی “برای جلب توجه و انحراف اذهان سر وقت زبان چارواداری رفته اند… ” زبانی که رسم رایج رهبران و گردانندگان حکومت تهران شده است و به خود اجازه می دهند به هر رهبر و یا ملتی هر اهانتی بکنند و یا هر اتهامی بزنند و در عوض به مجرد آنکه دیگران با زبان به مراتب دیپلماتیک تر از خود آنان در مقام پاسخگویی برمی آیند، آقایان فریادشان به هفت آسمان می رود که چرا زبان طرف نسنجیده و اهانت آمیز بوده است.

اما در واکنش، “نبیل ابوردینه” به توهین های مکرر دولت و حکومت اسلامی ایران علاوه بر آنچه مورد اعتراض سخنگوی وزارت خارجه حکومت اسلامی ست و اعتراض واردی هم نیست ـ زیرا این زبانی ست که خود آقایان برای برخورد با دیگران در همه ی این سی ساله و بویژه در این دو دوره ی اخیر دولت احمدی نژاد به کار برده اند ـ یک نکته ی ظریف و باریکتر از موی دیگر هم هست که ظاهراً همین نکته است که آقایان را خشمگین کرده و یا به زبان آقای احمدی نژاد آب را همان جایی ریخته است که سوخته بوده! و آن اشاره به تقلب در انتخابات و رئیس جمهوری غیرمنتخب بودن احمدی نژاد از یک طرف و سرکوب مردم ایران از سوی دیگر است. از این هر دو مهمتر آن جمله است که می گوید: احمدی نژاد نماینده مردم ایران نیست. این سه جمله در واقع شلیک به پاشنه ی آشیل حکومت غیرقانونی ایران است، که حالا دارد از زبان یک حکومت دیگر و یک مقام رسمی یکی از دولتهای محلی منطقه ای بیان می شود و به تیتر اول خبرگزاری های بین المللی هم تبدیل می شود. به همین خاطر است که حضرات دستپاچه شده اند و می خواهند هر طور شده مانع تأثیر این سخنان درست در اذهان عمومی ایرانیان و جهانیان شوند.

حرف آخر اینکه سرانجام کسی در مقام مسئول اگر نه به زبان چارواداری آقایان بلکه به گونه ای نزدیک به خودشان با آنها برخورد کرده و حالا فهمیده اند که چه دردی دارد بیان حقیقت و درد انگیزتر آن است که دیگران با جسارت آقایان متهم به اتهام هایی از این نمونه شوند. آقایان بد نیست پیش از آنکه دهان مبارک را باز کنند و حرف و حدیث سراپا اهانتشان را به سراسر جهان بپراکنند، از لفظ ادب متداول در امر دیپلماتیک رایج امروزی در جهان بهره جویند! هرچند “توبه ی گرگ مرگ است”.