مذاکرات باقری و مقامات بلندپایه ترک درباره “امنیت منطقه”، “مبارزه با ترور”، “کنترل مرزها” و “مبارزه با قاچاق” همه حاشیه ای است. هدف در نهایت ایجاد یک جبهه مشترک در مخالفت با همه پرسی استقلال کردستان عراق است که به گفته مسعود بارزانی روز ۲۵ سپتامبر امسال برگزار خواهد شد
در آستانه برگزاری همه پرسی استقلال کردستان عراق، سرلشگر محمدحسین باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در سفری چند روزه به ترکیه، با رئیس جمهور، وزیر دفاع، رئیس سازمان اطلاعات و رئیس ستاد کل ارتش این کشور به گفت و گو نشست.
این دیدارها به لحاظ تاثیری که می تواند بر سرنوشت منطقه و کردستان داشته باشد بسیار پراهمیت است. در نزدیک به ۳۹ سال دوران حاکمیت جمهوری اسلامی، این نخستین بار است که یک مقام ارشد نظامی ماموریتی کاملا سیاسی را، که هیچ ربطی به وظایف قانونی او ندارد، در یک کشور همسایه به عهده می گیرد.
باقری در پی دیدارهای حساس خود به صراحت اعلام کرد که ترکیه و ایران هر دو با برگزاری همه پرسی استقلال عراق مخالف هستند. وی نگفت که در صورت برگزاری این همه پرسی دو کشور همسایه کردستان چه واکنشی نشان خواهند داد. اما همین که او پس از دیدار با اردوغان با وزیر دفاع و روسای ستاد ارتش و سازمان اطلاعات ترکیه به گفت و گو نشسته هدف اصلی این سفر را برملا می کند.
به گفته سرلشگر باقری در این دیدارها بر سر “مسائل امنیتی منطقه”، “کنترل مرزها”، “مبارزه با قاچاق” و “روند صلح سوریه” گفت و گو شده است.
سرکوب شدید “کولبران” کرد می تواند از نظر جمهوری اسلامی بخشی از برنامه مبارزه با مبادله کالاهای قاچاق میان کردستان عراق و کردستان ایران ارزیابی شود. مقابله با استقلال کردستان عراق نیز، در چارچوب آن همکاری مشترکی می گنجد که هم رهبران ترکیه و هم رهبران جمهوری اسلامی از آن به عنوان “حفظ امنیت منطقه” و “مبارزه با تروریسم” یاد می کنند.
در دو سال اخیر، به موازات سرکوب شدید حزب کارگران کردستان ترکیه، شاهد درگیری های پراکنده مسلحانه میان نیروهای سپاه پاسداران جمهوری اسلامی با پیشمرگه های حزب دموکرات کردستان و نیروهای کومله هم بوده ایم. در این سرکوب ها هر دو کشور یک هدف را دنبال می کنند که شاید بتوان از آن به عنوان مهمترین نقطه اشتراک سیاست منطقه ای آن ها یاد کرد: جلوگیری از سرایت انگیزه استقلال طلبی کردستان عراق به کردهای ترکیه و ایران.
هر چند که احزاب و گروه های کرد ایرانی همواره تاکید کرده اند که خواستار جدائی از ایران نیستند، اما چشم بستن بر این موضوع که کردهای ساکن ایران، ترکیه، عراق، سوریه و لبنان، می توانند رویای پیوستن به یکدیگر در کشور مستقلی به نام کردستان را در سر داشته باشند، دوری گزیدن از واقعیت است.
ترس بزرگ رهبران ایران و ترکیه از همین رویای تاریخی سرچشمه می گیرد. آن ها بیمناک آن هستند که در صورت اعلام استقلال کردستان عراق، کشور نوبنیاد به سکوی پرشی برای کردهای خودشان تبدیل شود و آن ها نیز اگر نه خواست جدائی، دست کم خواست خودمختاری را، به صورتی جدی تر و مصمم تر دنبال کنند و همین امر سبب شکستن آن “امنیت پلیسی” شود که تاکنون توانسته اند به زور سرنیزه بر اقلیم های کردنشین ترکیه و ایران حاکم کنند.
رئیس ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران با ترک ها بر سر سرنوشت سوریه نیز گفت و گو کرده است. از آغاز اعتراضات مردمی سوریه در بهار سال ۲۰۱۱ تاکنون، هم ایران و هم ترکیه سهمی تعیین کننده در تداوم خونریزی و ویرانگری داشته اند. ترکیه با پشتیبانی از گروه های بنیادگرای سنی، از جمله داعش، و ایران با پشتیبانی علوی های شیعی پیرامون بشار اسد.
با توجه به این پیشینه هم آنکارا و هم تهران شایسته یک محاکمه بین المللی به خاطر دامن زدن به بحران خونین سوریه هستند، اما حالا، در حالی که سیاست هاشان در برابر سوریه کاملا ناهماهنگ است، برای برون شدن از باتلاق سوریه تمایل به همکاری و چاره اندیشی نشان می دهند.
می توان امیدوار بود که بی چشم اندازی اوضاع سوریه و گسترش بحران های دیگر در منطقه، رهبران ترکیه و ایران را به این فکر انداخته باشد که دیدگاه های متضاد خود را در مورد سوریه به یکدیگر نزدیک کنند و با ادامه نشست های آستانه، دست کم از شدت بحران خونین این کشور بکاهند. اما پرسش اصلی این است: رئیس ستاد کل ارتش جمهوری اسلامی بر مبنای کدام وظیفه قانونی می خواهد پیام آور این همکاری سیاسی باشد؟ اگر قرار است درباره این همکاری مذاکراتی صورت گیرد، این کار وظیقه وزارت خارجه است یا ارتش؟
همینجا است که پذیرش ادعای سرلشگر باقری در مورد تلاش برای مسائلی غیر از استقلال کردستان، ساده لوحانه به نظر می رسد. تنها وظیفه نیروهای مسلح به موجب قانون اساسی جمهوری اسلامی، دفاع از مرزهای ایران در برابر دشمن خارجی است. در این قانون ارتش وظیفه ای برای جست و جوی راه حل های سیاسی برای بحران های خارج از مرزهای جغرافیائی کشور خود ندارد. چنین وظیفه ای تنها به عهده وزارت خارجه است.
بنابراین، سفر رئیس ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی به ترکیه، تنها می تواند یک هدف داشته باشد: همکاری دو کشور برای در هم شکستن اراده اقلیم کردستان عراق و پیش گیری از برگزاری همه پرسی.
اما گیرم که رفراندوم استقلال اقلیم خودگردان کردستان چنان که مسعود بارزانی همین هفته اعلام کرده است، به رغم همه مخالفت ها و هشدارها و تهدیدها، روز ۲۵ سپتامبر امسال برگزار شود. آن وقت آیا ارتش های ایران و ترکیه به این سرزمین لشگر کشی خواهند کرد؟
وزیر خارجه ایالات متحده آمریکا اوایل اوت امسال از رهبران اقلیم خودگردان کردستان عراق خواست که در شرایط فعلی همه پرسی قانون اساسی را برگزار نکنند. اما این حرف بیشتر لحن یک توصیه دوستانه را داشت، نه هشدار و اخطار. می دانیم که اگر پشتیبانی آمریکا نبود، اقلیم خودگردان به ثبات نسبی و پیشرفت های چشمگیر فعلی خود نمی رسید. تردیدی نیست که اسرائیل نیز منافع استراتژیک خود را در پشتیبانی از کردستان می بیند.
آیا در صورت برگزاری همه پرسی یی که نتیجه آن پیشاپیش روشن است و به استقلال اقلیم کردستان منتهی خواهد شد، آمریکا و اسرائیل پشت این سرزمین را در برابر دشمنان بزرگ منطقه ای اش خالی خواهند کرد؟
استقلال کردستان عراق، در هر حال نقطه آغاز یک چالش بزرگ منطقه ای خواهد بود که برآیندهای آن را به سختی می توان پیش بینی کرد: شاید فراهم شدن زمینه های تقسیم مجدد خاورمیانه، شاید تشدید بیشتر تنش های قومی موجود در سراسر منطقه و شاید هم آغاز یک جنگ بزرگ که در سراسر خاورمیانه شعله ور خواهد شد، اما در پایان به خشک شدن باتلاقی خواهد انجامید که بحران های بی شمار از این منطقه ثروتمند و نفت خیز ساخته اند.
اگر مسعود بارزانی رئیس اقلیم خودگردان کردستان عراق به آنچه گفته پای بندی نشان دهد و همه پرسی را روز ۲۵ سپتامبر امسال برگزار کند، این روز بی تردید در تاریخ کهن خاورمیانه و نزدیک سرآغاز فصلی نو خواهد بود. فصلی که پایان آن را با هیچ ابزار علمی نمی توان پیش بینی کرد.