“تار و پود” پس از  دو اجراى موفق در شهرهاى اتاوا و مونترال در تورنتو به اجرا در مى آید.

حمید متبسم موسیقیدان  بلند آوازه ایرانى  که در اروپا به او “موسیقیدان پر نغمه” لقب داده اند، این بار با کار تازه اى بر روی  خسرو شیرین نظامى گنجوى، پیشواى داستان سرایی قرن ششم هجرى، پیام آور شوکت و اعتبار و ارزش هاى والاى انسانى در داستان هاى عاشقانه اش مهمان  تورنتو  خواهد بود. در این برنامه خواننده پر قدرت موسیقى ایرانی مهدیه محمدخانى به همراه دیگر اعضاى گروه  خوشدست”تاروپود”: سمیرا گلباز (سه تار)، بهار مدیرى(قیچک)، ارسلان علیزاده(بربت) و بهنام معصومى(سازهاى کوبه اى) او را همراهى خواهند کرد. حمید متبسم خود این بار با سه تار گروهش را همراهى خواهد  کرد.

فرشاد توکلى موسیقیدان و محقق موسیقى درباره این پروژه چنین نوشت:

تار و پود” “ اقتباسی آزاد و موسیقایی است از منظومه‏ عاشقانه‏ خسرو و شیرین اثر نظامی گنجوی شاعر بزرگ قرن شش هجری (۱۲ و ۱۳ میلادی).  خسرو و شیرین  شرح عشق و دلدادگی و ماجراهای دو شاهزاده‏ کهن مشرق زمین یعنی خسروپرویز فرزند هرمز چهارم امپراطور ایران و شیرین شاهدخت ارمنستان است. هرچه داستان نظامی شرح دلدادگی و عشقی است که نخوت و غرور انسان‏ها وصلش را از دسترس دور می‏سازد، روایت حمید متبسم شرح وصلی است که به یمن عشق عمیق و پاکِ دو عاشق میسر می‏شود. عشقی بی‏پایان که غایتش یگانگی است و فصلی جز بهار ندارد. روایت متبسم نه از تغییر اشعار و داستان، که از گزینش خاصش از منظومه‏ی نظامی به دست می‏ آید.

آغاز و پایانِ تار و پود ستایش عشق است به‌عنوان کانون و اساسِ هستی؛ گوهری که به گفته‏ی نظامی تنها با اندیشه‏ی عمیق می‏توان به اهمیتش پی برد. پس از چنین دیباچه‏ای، متبسم به آغاز عشقِ خسرو و شیرین می‏پردازد. شاپور نقاش برجسته‏ و خردمندِ دربار به نحو بی‏نظیری شیرین را برای خسرو توصیف می‏کند. خسرو چنان از این وصف آشفته می‏شود که شاپور قول می‏دهد برای آنکه خسرو به مرادش برسد هر آنچه در توان دارد به کار گیرد. پس به ارمنستان، جایی که عمه‏ی شیرین ملکه و فرمانروای آنجاست، می‏رود و با هنر خود نقش دقیقی از خسرو را به تصویر کشیده، بر سر راه شیرین و ملازمانش قرار می‏دهد. شیرین که چشمش بر نقش می‏افتد مبهوت می‏شود. بارها و بارها به آن نگاه می‏کند و هر بار بیشتر از پیش دل می‏بازد. عزم جزم می‏ کند و به‌سوی تیسفون، شهری که خسرو در آن است، می‏تازد.

هم‏زمان، خسرو در انتظار و شوق دیدار شیرین با جمعی از نزدیکانش به‌قصد شکار به طبیعت می‏زند. در میانه‏ راه به چشمه‏ سار و برکه‏ای می‏رسد که دست بر قضا شیرین در آن غبار راه از تن می‏شوید. خسرو که شیرین را نشناخته محو زیبایی زنی که در برکه است بر او چشم می‏دوزد. شیرین که گیسوهایش صورتش را پوشانده از وجود این غریبه بی‏خبر است. وقتی موهایش را کنار می‏زند خسرو را می‏بیند، اما به‏جا نمی‏ آورد. او که مطمئن است دلش تنها برای خسرو می‏تپد از تأثیر چهره‏ این غریبه بر خود تعجب می‏کند و برای وفا به آنچه عشقش می‏داند لباس پوشیده، سوار بر اسب از آنجا می‏رود.

پس‌ از این ملاقات، بار دیگری در شکارگاه دو عاشقِ مهجور با یکدیگر روبرو می‏شوند. این بار نام هم را می‏پرسند و چون یکدیگر را بازمی‌شناسند از اسب‏ها فرومی‌آیند و در وصال هم اشک شوق می‏ریزند. خسرو و شیرین چنان باهم و در هم می‏تنند که تشخیص‏شان از هم برای دیگران غیرممکن می‏شود. حمید متبسم داستان را با تصویری که درهم‏تنیدنِ این تاروپود می‏سازد به پایان می‏رساند؛ تصویر یگانگی عاشق و معشوق، که چیزی جز خودِ عشق نیست. و اینجاست که دوباره از اشعار ستایشگر عشق استفاده می‏کند و دفترِ تار و پود را با همان بهاری که آغاز کرده بود می‏بندد؛ بهار عشق.

این برنامه تلفیقى از شعر و موسیقی است که  همراه هنرمندان و با زبان ساز گویا و ظریف، بیان  مى شود.

انتخاب عنوان تار و پود به معنى اساس آفرینش آنگونه که نظامى مى گوید، الهام بخش حمید متبسم آهنگساز این داستان عاشقانه است؛ عشق به معنى بنیاد هستى از نظر نظامى و تار و پود هستی از نظر آهنگساز!

کمر بستم به عشق این داستان را

صلاى عشق سردادم جهان را

 غلام عشق شو که اندیشه این است

همه صاحبدلان را پیش این است

گر اندیشه کنى از راه بینش

به عشق است ایستاده آفرینش

حمید متبسم، خالق “سیمرغ” این بار نیز با ظرافت، و خلاقیت که روش خاص او در نوشتن عاشقانه هاست”تار و پود” را خلق کرده است و شنوندگان او در قامت خسروها و شیرین ها در اوج شوکت و شکوه، به گوش مى نشینند تا باربد و نکیسا نغمه هاى عاشقانه رویاهاشان را بسرایند.