خواهر علی اشرف درویشیان: “حکومت ایران نه تنها اجازه ی انتقال پیکر برادرم به کرمانشاه را نداده اند، بلکه اجازه نداده اند وی را در قطعه ی هنرمندان و نویسندگان شهر تهران یا در کنار قبر پدرم در کرج به خاک بسپاریم.”
میترا درویشیان خواهر علی اشرف درویشیان اعلام کرد: “پس از فوت برادرم در بیمارستان تهران فورا اطراف منزل شخصی مان را نیروهای امنیتی احاطه کردند و از به خاکسپاری ایشان ممانعت می کنند، و بدون رضایت خانواده ی ما خود درباره ی مکان و زمان خاکسپاری برادرم تصمیم گرفته اند.”
میترا درویشیان درباره ی دلایل خشونت نیروهای امنیتی در مقابل خانواده ایشان و جلوگیری از تشییع جنازه ی علی اشرف درویشیان اعلام کرد: “حکومت ایران را به خوبی می شناسیم، آنان از پیکر بی جان هنرمندان و نویسندگان منتقد نیز هراس دارند، به دلیل ترس از تجمع مردم و به ویژه نویسندگان و هنرمندان این اعمال را انجام میدهند”
وی در پایان اعلام کرد : “علی رغم اینکه برادرم در وصیت نامه ی خود نوشته است در کنار صفر قهرمان(همبند علی اشرف درویشیان در زندان، که نزدیک به ٣۵ سال زندانی سیاسی بوده و علی اشرف درویشیان مصاحبه ای بسیار مهم با وی انجام داده بود) به خاک سپرده شود، اما اجازه ی آن را نیز به ما ندادند، ما خود نیز دوست داشتیم که یا در کرمانشاه در کنار قبر مادرم و یا در کرج در کنار قبر پدرم دفن شود”.
بنابر تصمیم نیروهای امنیتی ایران، پیکر علی اشرف درویشیان، روز دوشنبه در گورستان (سکینه) کرج به خاک سپرده شد.
علیاشرف درویشیان در ۳ شهریور سال ۱۳۲۰ در یک خانواده کارگری در محله ی آبشوران شهر کرمانشاه به دنیا آمد. در سال ۱۳۳۷ دانشسرای مقدماتی را گذراند و سپس برای معلمی به روستاهای اطراف کرمانشاه و گیلان غرب رفت.
در سال ۱۳۴۵ تحصیل رشتهٔ ادبیات فارسی را در دانشگاه تهران آغاز کرد و پس از دریافت مدرک کارشناسی، تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد در رشتهٔ روانشناسی تربیتی ادامه داد و همزمان در دانشسرای عالی تهران در رشتهٔ مشاوره و راهنمای تحصیلی به تحصیل پرداخت.
او پس از پایان تحصیلات متوسطه به تدریس در مدارس روستاهای کردستان پرداخت. درویشیان در زمان حکومت محمدرضا پهلوی از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ برای نگارش کتاب(از این ولایت) و فعالیتهای سیاسی، سه بار دستگیر و ممنوعالقلم شد. دستگیری اول وی در کرمانشاه ۸ ماه به طول انجامید، اما درویشیان ۲ ماه بعد در تهران دوباره دستگیر و به ۷ ماه زندان محکوم شد.
وی همچنین به دنبال این حکم از دانشگاه اخراج و از معلمی نیز منفصل گردید. دستگیری بعدی درویشیان در ۱۳۵۳ اتفاق افتاد که منجر به صدور حکم ۱۱ سال زندان برای او شد. درویشیان از این تاریخ به زندان رفت و تا پیروزی انقلاب ایران در زندان ماند. وی همچنین در اواخر سال ۱۳۵۲ با شهناز دارابی ازدواج کرد.
علی اشرف درویشیان روز پنجشنبه چهارم آبان ماه به دلیل بیماری درگذشت.
مراسم خاکسپاری پیکر علیاشرف درویشیان
گزارش از فیسبوک کانون نویسندگان ایران: دوشنبه هشتم آبان در بهشت سکینه کرج با حضور انبوه مردم و اعضای کانون نویسندگان ایران پیکر علیاشرف درویشیان نویسندهی نامدار و عضو برجستهی کانون به خاک سپرده شد. درویشیان پس از یک دهه تحمل عوارض سکته مغزی سرانجام در چهارم آبان ۱۳۹۶درگذشت. با اینکه دوشنبه روز کاری هفته و مکان دفن از تهران بسیار دور بود جمعیت بسیار زیادی گرد آمد. عدهای نیز از شهرهای دیگر آمده بودند.
پیکر درویشیان روی دست مردم، در سکوت و پشت دستهگل بزرگی که نام و آرم کانون روی آن درج شده بود به محل دفن منتقل شد و در حالی که جمعیت تصنیف “مرغ سحر” را میخواند جسمی که هفتادوشش سال جایگاه جان مبارک و تاثیرگذار صاحبش بود به خاک سپرده شد. بذر وجود او اما بیرون از خاک سالهاست در کار روییدن و پراکندن است.
پوسترهایی که کانون نویسندگان ایران و موسسهها و افراد دیگر به مناسبت این روز منتشر کرده بودند در دست دوستداران علیاشرف حمل میشد؛ صحنه، صحنهی درویشیان بود.
پس از خاکسپاری، مراسمی که کانون برنامهریزی کرده بود با مجریگری فرخنده حاجیزاده (داستاننویس و شاعر) آغاز شد. او پس از تشکر از حضور جمعیت و سخنانی کوتاه در باره علیاشرف از بهرنگ درویشیان (پسر) خواست تا اولین سخنران برنامه باشد؛ اما ایشان اعلام کرد به دلیل تالمات روحی قادر به سخن گفتن نیست. پس از آن روح اله مهدی پور بیانیه ی کانون نویسندگان ایران را خواند. سپس محسن حکیمی به تریبون دعوت شد. ایشان ضمن مرور زندگی درویشیان به جایگاه موضعگیریهای او در ادبیات و اجتماع پرداخت. سپس فریبرز رییس دانا از منش و کردار درویشیان و نسبت ادبیات او با محرومان جامعه سخن گفت. پس از او رضا خندان دوست و همکار سالیان درویشیان به تریبون دعوت شد، اما بغض و ناراحتی اجازه نداد ایشان چند کلمهای بیشتر بگوید. عذر خواست و میکروفون را به سخنران بعدی، ناصر زرافشان داد. زرافشان بر ادبیات درویشیان انگشت گذارد و در پاسخ به منتقدان سبک درویشیان ویژگیها و درستی کار او را برشمرد. اکبر معصوم بیگی سخنران بعدی بود. ایشان اشاره کرد که درویشیان چنان که بعضی میگویند یکسر بافته از اندوه و رنج نبود، بلکه آثار و اعمالش نشان از موفقیت و کامروایی او دارد. رضا خندان بار دیگر میکروفون را به دست گرفت و در سخنی کوتاه محبوبیت فراوان درویشیان و تاثیرگذاریاش را ناشی از این دانست که او تکهای مجسم از آرمانهایش بود و نه چیزی جدا.
پس از آن نمایندهی گروهی از دوستان کرمانشاهی درویشیان پیام آنها را به جمعیت حاضر گفت. ناهید کبیری، محمد زندی و چوکا چکاد هر یک قطعه شعری خواندند و بعد، قاسم حسنی بخشهایی از بیانیهی شبکه یاری کودکان کار را قرائت کرد.
علیاکبر شکارچی خواننده معروف نیز قطعاتی از موسیقی بختیاری خواند. پایانبخش برنامه صحبتهای شهناز دارابیان همسر علیاشرف بود. ایشان از حضور پرشور مردم و اعضای کانون نویسندگان تشکر کرد و عذر خواست که قادر به صحبت بیشتر نیست.
سرودخوانی دستههای مختلف دوستداران درویشیان تا ساعتی پس از پایان گرفتن برنامهی کانون نویسندگان ادامه داشت.
ماموران امنیتی و لباس شخصی نیز حضور داشتند، اما برخوردی گزارش نشده. بنا به گزارشی، هنگام بازگشت جمعیت ماموران انتظامی جلوی در خروجی ماشینها را متوقف و صندوق عقب آنها را بازرسی میکردند.
یاد علیاشرف درویشیان پردوام باد!
***