چهل سال بی کفایتی و حکومت جهل و جور جمهوری اسلامی مردم را از مدارای با او نا امید و به سرنگونی امیدوار کرده است. مقاومت چند روزه ی مردم در سراسر ایران را حال دیگر به جرئت می شود گفت، نشان از اراده ی جدی آنان برای سرنگونی دارد. شاید به همین دلیل هم باشد که اصلاح طلبان حکومتی دارند برای خودشان در کنار دیوار نفرت حسین شریعتمداری و علی خامنه ای جا در نظر می گیرند و به همان روش و راهبردها و حتی بدتر از آنها رو کرده اند تا یکی از واپس مانده ترین حکومت های جهان را از سقوط نجات دهند.
یکی از ترفندهای زشت نظام و وابستگانش که البته این بار اصلاح طلبان گوی سبقت را از دیگر جناح ها ربوده اند و بسیار آشکار و علنی به جنگ مردمی که با دست خالی در صحنه ای نابرابر در حال مبارزه با رژیمی سرپا مسلح هستند، دست می زنند، انکار هویت تظاهرکنندگان و معترضانی ست که با شعارهای ساختارشکنانه شان موجب ترس و وحشت و حیرت آنها شده اند، و به همین دلیل در تحلیل هایشان دائم می گویند نمی دانند که این مردم کی هستند؟ از کجا آمده اند و برای همین هم نمی توانند تحلیل درست بدهند!
از نظر این ها مردم ایران که در شهرهای دور و نزدیک و کوچک و بزرگ در طول این نزدیک به چهل سال بین دعواهای جناح های خودی منگنه شده و به هیچ انگاشته شده بودند، و چون گوشت قربانی در عروسی و عزا به آنها نگاه می شد، ایرانی نیستند و برای همین سر در گم کشف هویت آنان شده اند.
اما هویت متعرضان را شعارهایشان به درستی روشن می کند و همین شعارهاست که نشان از آن دارد که مردم معترض هیچ سنخیتی با این نظام ندارند. شعارهای آنان از جمله چنین است:
ملت گدایی میکند/ آقا خدایی میکند
میمیریم میجنگیم، ایران را پس میگیریم
اسلام رو پله کردید، مردم رو ذله کردید
نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران.
سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن
فلسطین رو رها کن، فکری به حال ما کن
یک اختلاس کم بشه، مشکل ما حل می شه
جوان ایرانی! بلند شو، بلند شو
مرگ بر روحانی، مرگ بر دیکتاتور
پلیس برو دزد رو بگیر!
دزد غارت می کند، دولت حمایت می کند
زندانی سیاسی آزاد باید گردد
یا مرگ یا آزادی
نترسید نترسید، ما همه با هم هستیم
اصلاح طلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا
مردم اما باید برای مبارزاتشان چشم اندازهایی داشته باشند تا حکومت نتواند آنان را خسته و ناامید بار دیگر به خانه هایشان روانه کند. این راهبردها بهتر است بخت عملی و اجرایی برای برون رفت از جمهوری اسلامی و بعد از او را در دل خویش داشته باشد.
البته با توجه به شعارهای ساختارشکنانه ی مردم در این تظاهرات سراسری از یک سو، و نیز طرح خواسته های بسیار متنوع شان در کمپین های ریز و درشتی که در طول این چند سال اخیر به راه انداخته اند و توسط آنها به قوانین دست و پاگیر و غیردمکراتیک این نظام نه گفته اند، می توان استنباط کرد که مردم ایران در نهایت خواهان یک نظام دمکراتیک و آزاد بر اساس منشور حقوق بشر هستند. نظامی که بتواند آرزوهای ملت ایران را برای داشتن کشوری آزاد، دمکرات و مدرن جامه ی عمل بپوشاند. این برای مردم ما آرزوی دیر و دوری نیست. برای همین هم هست که دارند برایش با همه ی وجود مبارزه می کنند.
در واقع رای به گذار از این نظام را مردم سالهاست داده اند، اما تقلب و ترفندهای دیگری که رژیم به کار گرفته و از تن دادن به هر نظارت جهانی سر باز زده است، مانع شده که رای و نظر واقعی مردم دیده شود. مردم بی گمان تاکنون توانسته اند رژیم را به میزان زیادی وادار به عقب رانی کنند، اما نباید غفلت کرد که یکی از تاکتیک های رژیم هم طولانی کردن و فرسایشی کردن مبارزات خیابانی مردم است. باید با انعکاس صدای مردم ایران در خارج از کشور به کمک آنها رفت و آنها را در برابر این نظام خشن تنها نگذاشت. بهترین پشتیبانی از مردم ایران همراهی و هم دلی با آنان و در کنارشان بودن است.
به راستی جای ما در صفوف مردم ایران در این روزها خالی است.