در سال ۱۹۹۵سازمان عفو بین الملل گزارشی زیر عنوان “زنان، نوعی برابری حقوق” نشر نموده که فصلی از آن درباره زنان و جنگ آمده از جمله می نویسد که در جنگ جهانی اول ۵درصد از کشته شدگان مردم عادی و غیر نظامی بودند و در جنگ جهانی دوم این نسبت به ۵۰درصد رسید. همچنین به گزارش یونیسف “وضع کودکان در جهان” معلوم می دارد که اکثریت این افراد از زنان و کودکان هستند. چقدر از زنان بوده و هستند که بدون هیچ مداخله ای در جنگ معصومانه به قتل رسیده اند، مورد تجاوز واقع شده اند، نقص عضو پیدا کرده اند، از عزیزان خود جدا مانده اند و در سوگ آنها نشسته اند، میلیون ها زن نیز در فرار برای یافتن پناهگاهی خانه، اموال، دوست و آشنا را از دست داده اند. زن تنها از جهت صفات فطری جبلّی خود دوستدار صلح نیست بی گمان عواطف انسانی و مادری و رقت قلب و حساسیت که در هر زنی هست او را بیش از مردان به استقرار صلح علاقمند می کند. و تجربه زنان از جنگ جز ویرانی، سرگردانی، پریشانی و از همه مهمتر از دست دادن عزیزان حاصل دیگری ندارد و این آتش افروخته بیشتر دامن زنان و کودکان را می گیرد. از این رو فراوانند زنانی که به انجمن های طرفدار صلح پیوسته اند و برای رسوا کردن جنگ در خیابان ها به تظاهرات پرداخته و یا مقالات متعددی نوشته اند.
اکثرا مردان هستند که جنگ را پایه ریزی می کنند و زنان و کودکان هستند که قربانی این بنیان گذاران جنگ می شوند.
شاید در گذشته زنان که مادران هستند در ترویج فرهنگ صلح و پروردن کودکان با روحیه صلح دوستی و آشتی جویی کوتاهی کرده باشند ولی اکنون در آئین بهائی، حضرت بهاءالله وظیفه ی خطیری بر عهده زنان گذاشته اند و در همین زمان کوتاه زنانی بلند شده، ندای وحدت و محبت و صلح و مودّت در خطه ی ایران و جهان بلند کردند و طینت فرزندان خود را به مهر عالم و عالمیان عجین نمودند.
حضرت عبدالبهاء فرموده اند که “این عصر، عصر زنان است و به مناسبت روح این عصر، زنان باید ترقی کرده و مأموریت خود را در همه ی عرصه های زندگی به انجام رسانده و از این طریق با مردان برابر شده و از حقوق متساوی با مردان برخوردار گردند.”
بهائیان را عقیده بر این است که با شرکت برابر زنان در اداره ی امور سیاسی مقدمات صلح عمومی تمدید خواهد شد و ارزش های زنانه چون رأفت و شفقت و مدارا که در گذشته محکومِ ارزش های مردانه چون تسلط و غلبه و رقابت بوده اند جای شایسته خود را در اجتماعات بشری پیدا خواهد کرد.
در حال حاضر تعداد قابل ملاحظه ای انجمن های بانوان بهایی در قاره های مختلف خصوصا اروپا بوجود آمده و در خدمات مفید اجتماعی با انجمن های مشابه اشتراک مساعی دارند.
چون در آئین بهائی زنان با مردان حقوق مساوی دارند بنابراین از دید این آئین جامعه فردا جامعه ای است که در آن هر فرد اعم از زن یا مرد، پیر و جوان و کودک حقوقش محفوظ و احترام به شأن و حیثیت انسانیش در آن مرعی است. اجتماع و نظامات اجتماعی در خدمت پرورش و شکوفایی آدمیان خواهند بود. در چنین جامعه ای جایی برای ستم و جور نخواهد بود لطافت گفتار و رفتار جای خشونت های امروزی را خواهد گرفت و بزرگسالان از کودکان معصومیت، شادی و جنبندگی را خواهند آموخت.
حضرت عبدالبهاء می فرمایند:”اگر جمعیت نساء ترقی و اقتدار پیدا نماید بسیاری از اموری را که حال از عهده برنمی آیند جاری و مجری خواهند داشت امروز اعظم مصائب عالم حرب است… عالم انسانی راحت نیست و حرب دائمی است… حال چون زنان در این قرن به حرکت آمده اند باید این را مدّ نظر داشته باشند تا امر صلح عمومی ترویج شود، وحدت عالم انسانی ظاهر گردد.
زمانی که هنوز در غرب حقوق زنان با مردان مساوی نبود و زنان تشنه آزادی و تساوی بودند حضرت بهاءالله در شرق دنیا حقوق زنان را با مردان مساوی اعلان کردند چنان که می دانیم در ایران کشور عزیزمان زنی شهیر و شجاع، شاعره ای عالم به نام طاهره ملقب به “قره العین” آزادی زن را در زمان سلسله قاجار پایه ریزی کرد و جان خود را در این راه از دست داد.