عفت و پاکدامنی از آموزه های ضروری و اساسی دیانت بهائی است. حضرت عبدالبهاء در این خصوص می فرمایند:”ذره ای عصمت اعظم از صد هزار سال عبادت و دریای معرفت است”.
در صده ها و هزاره های گذشته که آن را به تعبیری می توان دوران کودکی جامعه بشری فرض کرد، به عفت و عصمت صرفاً از منظری جنسیتی و مرد سالارانه آن هم بیشتر در مورد خانم ها نگاه می شد. با این نگاه اگر مردی مرتکب فساد و فحشا می شد، آن اندازه موردنکوهش نبود که زنی در صورت ارتکاب آن مورد ملامت واقع می شد. نتیجه عملی این دید آن بود که زنان باید بیشتر در خانه ها و به دور از اجتماع و در حجاب و استتار به سر می بردند که از جمله نتایج آن محرومیت ایشان از بعضی حقوق انسانی و از جمله تعلیم و تربیت زمان بود. اما از آنجا که هر امری را منع و مقاومت می توان نمود مگر اقتضای زمان را اینک در هزاره سوم که بشریت دوران کودکی خود را پشت سر گذاشته و در آستانه دوران بلوغ خود قرار گرفته، نظر به این ضرورت و اقتضا دریافته است که این نگاه را باید به نحوی اصلاح کرد که بتوان در عین حضور زنان در صحنه اجتماع و برخورداری از حقوق اجتماعی و در تعامل با مردان، عفت و عصمت عمومی را نیز حفظ کرده و در چنین دوره ای مردان باید به چنین بلوغی از نظر ایمانی و فرهنگی برسند که به آسانی به امتحان نیفتند. در چنین عصری دیگر فقط زنان نیستند که باید عفت و عصمت داشته باشند بلکه مردان نیز باید تقوی و انضباط معنوی ـ اخلاقی پیشه سازند تا هر دو جنس بتوانند با رعایت اعتدال و ادب و حیا و عفت و تقوی با هم در جامعه ای سالم تعامل و ارتباطی معنوی، انسانی، علمی، فرهنگی، هنری و اقتصادی داشته باشند. با توجه به روند تکاملی ادیان باید بدانیم که اینک هنگام تحقق تدریجی این مقصد بلند اعلی فرا رسیده است. برداشت بهائی از روابط جنسی بر این عقیده استوار است که عفت و عصمت باید هم از طرف مرد و هم از طرف زن کاملاً رعایت گردد، نه تنها به این علت که عصمت به خودی خود و از نظر اخلاقی بسیار قابل ستایش است بلکه از این نظر که تنها راه یک زندگی خانوادگی شاد و موفق نیز می باشد. بهائیان معتقد به سرکوب نمودن انگیزه جنسی نیستند بلکه معتقد به کنترل و تعدیل آن هستند. ازدواج به منزله عملی مقدس محسوب گردیده که هر انسانی باید به انجام آن تشویق شود، ولی اجبار جایز نیست. غریزه جنسی مانند دیگر غرایز بشری لزوماً شیطانی نیست بلکه نیرویی است که اگر به نحو صحیح هدایت گردد می تواند شادی و رضایت فرد را به همراه آورد. با این توضیح ساختن جامعه ای نو آن طور که مد نظر حضرت بهاء اله است مستلزم آن است که بشر مقام انسانی خود را در این دوره بلوغ جامعه بشری دوباره بررسی نماید و دریابد که ظهور و بروز مقام و موقف (موقعیت) انسانی و معنوی و اخلاقی او باید بسی عظیم تر از ادوار گذشته تاریخ باشد. به فرموده حضرت بهاءاله “اگر انسان به قدر و مقام خود عارف شود، جز اخلاق حسنه و اعمال طیبه راضیه مرضیه از او ظاهر نشود”. مشکل آنجاست که بشر مقام حقیقی خود را فراموش کرده برای یادآوری این مقام عظیم، انسان باید تعمق و تفکری مجدد نماید که “انسان به جسم انسان نیست بلکه انسان به روح انسان است” یعنی علاوه بر جنبه جسمانی که شبیه به حیات حیوانی است، انسان دارای دو جنبه انسانی و معنوی نیز هست که از جمله صفات ممیزه آن، وجود روح انسانی و قوه تفکر و اختیار و مسئولیت و تصمیم گیری و عواطف و وجدان بشری و آگاهی از وجود خود می باشد. بلوغ جامعه بشری وقتی آشکار می گردد که انسان بر هر سه جنبه وجود خود ارج نهد و از همه آنها بهره مند گردد. “امروز روز ظهور مقامات انسانیست جهد نمائید تا از شما ظاهر شود آنچه لایق هست.”
عفت و عصمت زمانی در این دوره بلوغ جلوه بیرونی می یابد که از جنبه معنوی حقیقت انسان نشأت گیرد. فقط در صورتی که جنبه معنوی انسان بر قلب و روح او حاکم باشد، زنان و مردان می توانند در عین تعامل با یکدیگر در جامعه ای سالم عفت و پاکدامنی خود را حفظ کنند و از فحشا و فساد مصون مانند. این جنبه معنوی انسان همان موهبتی خدایی است که توسط مربیان آسمانی به بشر عرضه می گردد. وقتی قلب انسان عفیف شد، این عفت و پاکی در ظاهر او نیز نمود می یابد و اگر قلب فاسد گردد جمیع وجود او را فاسد می سازد. آنچه حضرت بهاءاله قصد دارند در این عصر جدید بر قلوب و ارواح و افکار زنان و مردان بتابانند، آموزه هایی است که در هر سه بعد جسمانی، انسانی و معنوی موجد و حافظ عفت و عصمت روح و قلب و فکر و جسم ایشان و ظهور و روز مقام حقیقی انسان است. عفت و عصمتی که با قدرت اختیار و اراده انسانی در همه ابعاد زندگی بشر تجلی می یابد.
خوانندگان عزیز، در صورتیکه مایل به دریافت نسخه ای از مقاله فوق از طریق ایمیل هستید و یا راجع به تعالیم بهائی سؤالی دارید لطفا با ما تماس بگیرید: ایمیل: anyquestionsplease@gmail.com
وب سایت برای برخی از کتابهای فارسی بهائی : www.reference.bahai.org/fa