جمهوری اسلامی ایران در چهل سال گذشته هرگاه بقای خود را در خطر یافته، کوشیده است با ایجاد بحرانی تازه فرصت سازی کند تا بتواند از مخمصه رهائی یابد. این بار نیز، بمباران محل برگزاری پلنوم حزب دموکرات در اقلیم خودمختار کردستان عراق، همزمان با آغاز بمباران های ادلب به وسیله جنگنده های پوتین، احتمالا ماهی گرفتن از آب گل آلود سوریه و تلاش برای ایجاد فضای جنگی با هدف تشدید سرکوب های داخلی است.
شامگاه شنبه ۷ سپتامبر، در حالی که هنوز حتی ۱۲ ساعت از پایان نشست کوتاه تهران نگذشته بود، جنگنده های روسی ده ها هدف را در ادلب بمباران کردند. در ساعاتی که افکار عمومی جهان و رسانه ها از همه سو به این بمباران ها معطوف شده بود، جمهوری اسلامی فرصت را برای وارد کردن ضربه به حزب دموکرات در اقلیم کردستان مغتنم شمرد.
پاداشی برای سازش اردوغان؟
به راستی هدف این حمله هوائی که پلنوم حزب دموکرات کردستان (و نه حزب دموکرات کردستان ایران) را به خاک و خون کشید، چه بود؟ جمهوری اسلامی به زعم خود می تواند در دو جهت از این حمله سود ببرد:
می دانیم که ترکیه تثبیت قدرت اقلیم کردستان را تخته پرشی مناسب برای کردهای خود می داند که ده ها سال است برای دست یافتن به حقوق قومی خود می جنگند. جمهوری اسلامی نیز از یک سو با پیشمرگه های حزب دموکرات کردستان ایران و از سوی دیگر با افراد مسلح پژاک درگیر است.
در کنفرانس تهران، ترکیه ابتدا کوشید روسیه و ایران را از آغاز حمله به ادلب منصرف کند، اما روحانی و پوتین زیر بار نرفتند و دست آخر موافقت اردوغان را برای سرکوب نهائی گروه های مسلح مخالف بشار اسد در ادلب جلب کردند. اردوغان، که تاکنون چندین گروه از مخالفان مسلح اسد را تحت پشتیبانی داشته، لای منگنه بحران اقتصادی، سقوط شدید ارزش لیر و اختلاف نظر با واشنگتن، چاره ای جز سنگر گرفتن زیر لباده تزار جدید روسیه ندارد.
حمله هوائی جمهوری اسلامی به پلنوم حزب دموکرات در اقلیم کردستان هم پاداش این خوش خدمتی رجب طیب اردوغان بود و هم می تواند با هدف ایجاد شرایط فوق العاده جنگی در داخل کشور، مقدمه درگیری های موقت با کردهای ایران و عراق و سوریه باشد. با آغاز چنین جنگی که دامنه محدودی خواهد داشت، رژیم تهران می تواند سرکوب های داخلی را تشدید کند و گناه مشکلات حل نشدنی خود را به گردن جنگی بیاندازد که در واقع نه جنگ که یک ترور تمام عیار علیه کردها خواهد بود.
بحران تراشی از اقلیم کردستان تا بصره
بحران تراشی جمهوری اسلامی در شرایطی که زوال خود را نزدیک می بیند، به همدستی با اردوغان برای تضعیف قدرت کردها محدود نیست. دامنه این بحران تا بصره در جنوب عراق کشیده شده است.
اکنون چند هفته است که شیعیان بصره؛ در جریان تظاهرات خود علیه فساد و کم آبی و قطع برق، علیه جمهوری اسلامی ایران هم شعار می دهند، پرچم های این حکومت را لگدمال می کنند و در تازه ترین مورد کنسولگری ایران و دفتر نمایندگی حزب الله در این شهر را به آتش کشیده اند.
شیعیان بصره، تا دیروز نور چشم جمهوری اسلامی ایران بودند. رهبری جمهوری اسلامی امیدوار بود که با پشتیبانی همین شیعیان بتواند دست نشانده گوش به فرمان خود را در انتخابات عراق بر کرسی مجلس و دولت بنشاند، اما همه چیز برخلاف انتظار پیش رفت. مقتدا صدر که تا دو سال پیش کمربسته آیت الله خامنه ای محسوب می شد، در ماه اوت سال گذشته پس از سفری کوتاه به ریاض و دریافت میلیون ها دلار کمک نقدی؛ ناگهان به جبهه مخالف تهران پیوست.
در انتخابات ماه مه امسال، ائتلاف سائرون به رهبری مقتدا صدر به عنوان قوی ترین فراکسیون به مجلس ملی عراق راه یافت. وی در جریان مبارزات انتخاباتی، بارها تکرار کرد که دولت آینده عراق یک دولت کاملا مستقل خواهد بود و اجازه دخالت در امور داخلی خود را به “یک قدرت خارجی” نخواهد داد. منظور شیخ از “قدرت خارجی” چیزی جز جمهوری اسلامی نبود.
از همانجا جمهوری اسلامی دریافت که دوران یکه تازی لشگر قدس در عراق به پایان خود نزدیک می شود و دست نشاندگانش از جمله نوری المالکی و نامزدهای حشد الشعبی و سایر گروه های مسلح طرفدار خامنه ای، شانسی برای تشکیل دولت نخواهند داشت. پس ایجاد اختلال در روند تشکیل دولت را در پیش گرفت و کوشید شیعیان بصره را که نه از مقتدا صدر، بلکه از آیت الله سیستانی تبعیت می کنند، به جان دولت عراق بیاندازد تا روند آغاز به کار مجلس جدید و گزینش رئیس جمهور، نخست وزیر و رئیس پارلمان حتی المقدور به تاخیر بیافتد.
اکنون بسیاری از ناظران منطقه این پرسش را مطرح می کنند که “اگر شیعیان بصره تحت نفوذ ایران هستند، پس چرا نوک حمله خود را در جریان اعتراضات داخلی به سوی کنسولگری ایران و دخالت این کشور در امور عراق برگردانده اند؟”
پاسخ، دو سویه است. از یک سو، بسیاری از عراقی ها دریافته اند که دخالت های جمهوری اسلامی برای تثبیت یک دولت دست نشانده شیعی عامل اصلی تباهی سیاسی و فساد اقتصادی و بقای تروریسم در عراق است. این خشم فروخورده می تواند اکنون در بصره سر برکشیده باشد.
در سوی دیگر، این احتمال قابل بررسی است که جمهوری اسلامی با هدف منحرف کردن افکار عمومی، خود چند نفری را مامور فتنه انگیری در بصره کرده باشد. به ویژه وقتی می بینیم چند ده تن از ایرانیان هم با شعار “عراقی برو گمشو” در خیابان های آبادان به راه می افتند و فیلم راه پیمائی آن ها در تارنماهای متعلق به عناصر مظنون به رابطه با سرویس های اطلاعاتی جمهوری اسلامی در خارج از کشور می چرخد.
دشمن تراشی های تازه
ژاک شیراک رئیس جمهور اسبق فرانسه، در دوران حکومت خود یکبار گفته بود: “به محض آن که ایران یک موشک روانه خاک اسرائیل کند، نه تنها آن موشک قبل از رسیدن به خاک اسرائیل در هوا منهدم خواهد شد، بلکه اسرائیل بلافاصله تهران را با خاک یکسان خواهد کرد”.
ژاک شیراک یکی دو روز بعد مجبور شد در برابر فشار رسانه های فرانسوی حرف خود را پس بگیرد و ادعا کند که سخن او بد فهمیده شده است. رسانه ها او را متهم به تشجیع اسرائیل علیه ایران کردند.
اما در سخن رئیس جمهور اسبق فرانسه حقیقتی نهفته بود که سرداران سپاه، تازه امروز آن را بهتر از هر کسی می فهمند: اکنون دیگر نه اجسام غول پیکر حلبی که به عنوان موشک به افکار عمومی معرفی شده به آسمان اسرائیل خواهند رسید، نه جنگنده های به خاک نشسته ایران توان پرواز بر فراز اسرائیل را دارند و نه ایمان برباد رفته پیادگان سپاه و بسیج برای فرستادن آن ها بر روی میدان های مین کفایت می کند.
جنگ با آمریکا را هم که رهبری جمهوری اسلامی بهتر از هرکس می داند یک شوخی احمقانه بیش نیست. پس می ماند یک درگیری موقت با عراقی های درمانده از ۱۵ سال جنگ داخلی یا کردهای ایرانی و سوری و عراقی، تا بهانه ای برای سرکوب اعتراض های داخلی باشد. اعتراض هائی که می رود تا در آینده ای نه چندان دور بنیاد “حکومت الله” را در ایران برای همیشه برباد دهد.
کنیز مطبخی عراق به جای بی بی عربستان؟
یک ضرب المثل عامیانه ایرانی می گوید: “دستت چو نمی رسد به بی بی/ دریاب کنیز مطبخی را”
اکنون سال ها است در رسانه ها و شبکه های اجتماعی ایرانی شاهد انتشار گزارش های بی شمار درباره تبدیل آستان قدس رضوی به دلال محبت و قوادی آستان قدس رضوی صیغه زنان ایرانی برای زائران عرب هستیم و هیچ مقام عظمائی هم در ایران عمامه اش را بالا نبرده است. حال باید پرسید چه شده است که برای تحریک احساسات ایرانیان، موضوع سفرهای “زیارتی، سکسی” عراقی ها و نه “عرب ها” ناگهان حساسیت می یابد و در حالی که عده ای در بصره پرچم جمهوری اسلامی را به آتش می کشند، عده ای هم در خیابان های آبادان شعار “عراقی برو گمشو” سر می دهند؟ آیا از نظر رهبری جمهوری اسلامی عراق همان “کنیز مطبخی” نیست که چون دست کسی به “بی بی عربستان” نمی رسد باید او را دریافت؟
در ماه آوریل سال ۲۰۱۵، جمهوری اسلامی با طرح ادعای تعرض ماموران فرودگاهی در عربستان سعودی به دو نوجوان ایرانی، کوشید با دامن زدن به احساسات ملی ایرانیان جو ضدیت با عربستان را در ایران تشدید کند، اما هنگامی که دریافت حریف این متحد پولدار آمریکا و اسرائیل نیست، سرو صدا را بدون تعقیب ماجرا خواباند.
حالا، شاید رهبری جمهوری اسلامی راه نجات خود را در شاخ به شاخ کردن مردم ایران و عراق یافته است؟ از یک سو در اقلیم کردستان و از سوی دیگر در بصره شیعه نشین، اما نه چندان مانوس با مقتدا صدر؟
حسن روحانی، روز شنبه همین هفته در همایشی که به یاد محمدعلی رجائی برپا شده بود، بار دیگر از مردم ایران خواست مشکلات فعلی را تحمل کنند، زیرا که ایران در یک “جنگ تمام عیار با آمریکا و متحدانش” به سر می برد.
اسرائیل و عربستان سعودی مهم ترین متحدان آمریکا در منطقه هستند. اما حالا که زور حکومت الهی به این دو نمی رسد، برای یافتن بهانه ی خفه کردن صدای معترضان، لابد باید میان ایرانی ها و عراقی ها دعوا انداخت یا به جان کردها افتاد.
روحانی در همایش رجائی همچنین گفت که دونالد ترامپ نباید امیدوار باشد که با تحریم های آمریکا مردم ایران به خیابان بریزند. ظاهرا این کبک بنفش سر و عمامه خود را چنان زیر برف خودفریبی فرو کرده که نمی بیند مردم ایران پیش از آغاز تحریم ها هم، دست کم از سال ۱۳۸۸، در هر فرصت اندک مناسبی به خیابان ریخته و پایان دروغ و غارتگری را فریاد کشیده اند.
روحانی، در تنگنای محاصره اقتصادی و غارتگری باندهای قدرت و ثروت داخلی مردم را از ترس با آمریکا و متحدانش می ترساند، اما نشانه های زیادی حکایت از تلاش او و وزیرخارجه اش ظریف فضا را برای رودرروئی با حریف های ضعیفی چون “دولت نامتبوع عراق” و اقلیم کردستان آماده می کنند.
مردم ایران باید هشیار باشند و به دام تبلیغاتی که دست های مرموز یا مغزهای معیوب به بهانه عیاشی چند هزار عراقی علیه مردم جنگ زده عراق به راه انداخته اند نیافتند. در غیر اینصورت، بعید نیست که جمهوری اسلامی برای بقای خود به فتنه ای تازه میان دو کشور همسایه دامن بزند.