ترجمه: فرنگیس زاهد

امسال روز جهانی زن مثل همیشه نبود، این صدمین سالگرد بود، ولی چیزی بیش از فقط صدمین سالگرد بود که این روز را تاریخی می ساخت. امسال روز جهانی زن نشان از سپیده دم جنبش های انقلابی در خاورمیانه داشت. این روز به آتش بحث و گفتگو از پاکستان تا سودان دامن زده بود و انتظار می رفت اعتراضات تمام منطقه را فرا گیرد.

کاملا واضح بود، و یا حداقل اینطور به نظر می رسید، که جنبش های جدید در خاورمیانه که با اعتراضات دموکراسی خواهی در ایران در جون ۲۰۰۹ آغاز شد،  بویژه به عطر و بوی زنانه آغشته بودند.

چند دهه مبارزه زنان در منطقه که با کمپین هایی چون کمپین یک میلیون امضا هدایت می شد(ابتکاری از سوی زنان ایرانی برای جمع آوری یک میلیون امضاء جهت حمایت از تغییر قوانین تبعیض آمیز علیه زنان) تأثیر تشکیلات غیر متمرکز توده ای را به فعالان جوان نشان داد.

مثل انقلاب ایران، هنوز چند روزی از پیروزی سرنگونی حسنی مبارک نگذشته که مردها جلوی زنان ایستاده اند تا آنان حقوق خود را مطالبه نکنند

انقلاب ها و قیام های مردمی به تصویر درآمدند و توئیت شدند، و ما همه این صحنه ها را در پیش چشمان خود داشتیم. زنان در ایران، بحرین، یمن، عمان، تونس، لیبی و بویژه مصر جایی که رسانه ها امکان پخش زنده داشتند  در خط اول مبارزه بودند.

 زنان جوان، زنان سالمند، زنانی که جین و تی شرت بر تن داشتند و زنانی پوشیده در چادرهای سیاه، زنانی که موهای رنگ کرده شان را به دست باد سپرده بودند و مشت های گره کرده شان در هوا بود، و زنانی با روسری که بر سجاده نمازشان زانو زده بودند، همه و همه هنگامی که سی ان ان و الجزیره انقلاب مصر را به تصویر کشیدند در میدان تحریر حضور داشتند.

به سرعت، گزارش ها و مستندهای کوتاه ویدئویی در همه کانال های قدیمی و جدید رسانه ها پخش شد و نقش رهبری زنان را در انقلاب مصر به نمایش  گذاشت که همه دنیا را تحت تأثیر قرار داد.

عزم و اراده در صورت تک تکشان هویدا بود، زنان مصری، بدون در نظر گرفتن سن، و یا گرایشات مذهبی یا سیاسی شان، آنجا بودند، زیرا آنها، حتی بیش از همراهان مردشان، خواهان تغییر درکشورشان بودند. برای آنها، آن تغییر، که در ابتدا در کلام و خواسته مشترک سقوط دیکتاتور متجلی بود، دمکراسی  بود که برابری جنسیتی را نیز در بر می گرفت.

خوشبینی از گسترش انقلاب ها در منطقه در سرتاسر گیتی حس می شد، مطمئن بودیم که هشت مارس روز جشن پیروزی های به دست آمده است، و نشانی ست از تغییر روندها.  

 

هر چند، هفته منتهی به روز جهانی زن با نشانه های شومی همراه گشت. سازمان ملل، در تلاش برای اینکه نشان دهد کارهایش را مثل همیشه به پیش می برد پس از تعلیق عضویت لیبی در شورای حقوق بشر، بی سرو صدا به جمهوری اسلامی ایران اجازه داد تا به کمیسیون زنان آن سازمان ملحق گردد.

حال با فرا رسیدن صدمین سالگرد روز جهانی زن، ایران، کشوری که به سنگسار، تجاوز به دختران محکوم به اعدام، چند همسری، صیغه (ازدواج موقت) و حجاب اجباری شکل قانونی داده است یکی از اعضای کمیته ۴۵ نفره ایست که در رابطه با تأًثیر مسائل جهانی بر زنان نظر می دهد.

 

آنگونه که شریعتمداری در توئیتر می نویسد:”حضور ایران در کمیسیون مقام زنان سازمان ملل مثل کار کردن یک متجاوز در مرکز بحران تجاوز است.”

 

تعداد بسیار کمی از زنان مصر هشت مارس را در میدان تحریر گرامی داشتند. چقدر باید تلاش کرد تا زنان را نسبت به مطالبه ی حقوقشان آگاه کرد

بدشگونی فقط از سوی ایران نبود. یک روز پیش از روز جهانی زن در سال ۲۰۱۱ ، اخبار رسیده حکایت از حضور تنها یک زن در کابینه تازه سوگند یاد کرده مصر داشت. نخست وزیر جدید، عسام شرف، در تلاش برای آرام کردن زنان معترض مصری از تشکیل کمیته ای تحت نظارت کابینه مردانه برای ارتقاء و پیشرفت زنان خبر داد. حتی در مصر آزاد نیز مسائل زنان به حاشیه رانده شد.

 

و سرانجام، در هشتم مارس، هنگامی که سایت های شبکه های اجتماعی و تیترهای رسانه ها را رصد می کردیم، خبرهایی دریافت کردیم، ابتدا چند سری توئیت های شتابزده از سوی فعالان زنی که تلاش کرده بودند برای برگزاری مراسم روز جهانی زن در میدان تحریر جمع شوند و پس از آن تیترهای خبری در رسانه های جمعی.

 

یکی از اولین توئیتها که در رابطه با شرایط به مردم هشدار می داد از سوی

 یکی از زنان حاضر در میدان تحریر ارسال شده بود.

 @Egyptocracy او نوشته بود:” مردها پلاکاردهای ما را پاره کرده وتکه پاره ها را  به سوی ما پرت کردند.”

و به فاصله کوتاهی اخبار تاًیید شده حکایت از آن داشت که در روز جهانی زن، در میدان آزادی قاهره، زنانی که خواهان برابری جنسیتی بودند مورد هجوم مردانی خشمگین قرار گرفتند که به آنها ناسزا گفتند، پوسترهایشان را پاره کردند، و آنها را از میدان بیرون راندند.

 اگر کوچکترین شکی بود که حقوق زنان تنها با یک انقلاب برای سرنگونی دیکتاتور قابل دستیابی ست، وقایعی که در روز جهانی زن در مصر اتفاق افتاد جوابی دندان شکن به آن بود.

اینکه بگوییم این برتری طلبی جنسیتی مردان در مصر نتیجه زندگی در شرایط غیرعادلانه حکومت دیکتاتوری ست کافی نیست، مردان و زنان جوانی که این انقلاب را هدایت کردند باید تلاش بیشتری کنند.

  همچنین به مردانی اشاره می کند که به فراخوان اقدام برای حقوق زنان پاسخ دادند. @Egyptocracy در لابلای گزارشش از تظاهرات روز جهانی زن می نویسد:” از همه ی مردان واقعی که امروز با ما همراه بودند متشکرم، مردانی که از برابرشدن زنان با خودشان نمی هراسند.”

 

این حقیقتی ست که چند مرد خشمگین نمی توانند مانع زنانی که قادر بودند دیکتاتورها را سرنگون کنند، شوند تا به اهدافشان دست نیابند. هرچند، سستی و تمکین ماست که می تواند مانع دستیابی به حقوق مان باشد و آن را به حاشیه ی خواست های انقلابیمان براند همانگونه که در ایران در سال ۱۹۷۹ شد.                                                                

در توئیت دیگری @Egyptocracy می نویسد:” از زاویه ای دیگر امروز در راه پیمایی روز جهانی زن حداکثر صد زن شرکت کردند. چرا ما نمی خواهیم نظر خود را بگوییم؟”

 اگرچه روز جهانی زن در سال ۲۰۱۱ آن نتیجه عملی که بسیاری از ما انتظار داشتیم را برآورد نکرد، اما به این نکته اشاره کرد که در این دوران تغییر، چنین نمادهایی به معانی جدیدتر نیاز دارند و ضرورتی عظیم تر می طلبند.

 زنان خاورمیانه می دانند که هرچند می توان بن علی دیکتاتور تونس را در طی چند روز سرنگون کرد، و مبارک را پس از هیجده روز به بیرون پرت کرد، اما برای دستیابی به آن تساوی که ما در رویاهایمان برای خود و دخترانمان می خواهیم به بیش از چند روز، چند هفته، چند ماه و حتی چند سال نیاز داریم. در حالیکه داریم درس شکیبایی می گیریم، باید از تاریخ خود نیز بیاموزیم. ما اشتباه مادرانمان را تکرار نمی کنیم؛ حقوق زنان نباید به پس از انقلاب موکول شود.