مبارزات مردم ایران طی سی سال گذشته پیوسته و بدون لحظه ای درنگ ادامه داشته است. ایرانیان میهن پرست خارج از وطن  نیز به نسبت آگاهی شان 

 

شهروند ۱۲۶۴ – پنجشنبه ۱۴ ژانویه ۲۰۱۰


 


دکتر مصدق: "مردم بیدار در کار خیر به سابقه خوب و بد اشخاص نگاه نمی کنند … هر کسی در این روزها به مردم خدمت کند سابقه اش هر چه باشد مردم با او موافقند"


 

مبارزات مردم ایران طی سی سال گذشته پیوسته و بدون لحظه ای درنگ ادامه داشته است. ایرانیان میهن پرست خارج از وطن  نیز به نسبت آگاهی شان به مسائل تئوریک و سیاسی به اشکال مختلف از آن پشتیبانی نموده اند، لیکن خیزش اخیر به دلیل ویژگی های درونی که دارد و به نسبت درکی که هواداران و دوستداران جنبش مردم از آن گرفته اند با عکس العمل های متفاوتی مواجه گردیده است که من در اینجا به نزدیک ترین نظری که تا قبل از این جنبش با آن همراه بوده ام اشاره می کنم، لیکن قبلا ناچارم توضیحاتی در زمینه این جنبش بدهم.

به قول معروف جنبش ها زمانی به سمت پیروزی حرکت میکنند که نه توده های مردم تحمل بالائی ها را داشته باشند و نه بالائی ها توان حکومت کردن بر پائینی ها را.

جنبش اخیر که محروم از یک تئوری منسجم بود و هست، چکار کرد؟ خود هنرمندانه به تئوری فوق دست یافت و با تاکتیک های مناسبی که طی سال های اخیر بخصوص در دوره انتخابات و پس از آن از خود بروز داد موجب ارتقاء آگاهی و فشردگی صف خلق گردید. در مقابل ارتجاع را ناچار به پراکندگی و صفوف او را به حداقل کاهش داد و هم زمان دست او را که پیوسته مملو از تاکتیک های تحمیق توده ها  بود، خالی نمود .

جنبش ما برنامه های دشمنان خارجی  این مرز و بوم را تا حد زیادی به هم ریخت و آنها را سر در گم کرد. مردم ما در جریان مبارزاتشان "قهرمان ضد آمریکائی" را ذلیل و به خاک سیاه نشاندند و آمریکا را خلع سلاح و شعار ضد آمریکائی را به خصلت ضد امپریالیستی چه آمریکائی و چه روسی و چه چینی و…..بدل نمودند!

جنبش ما نشان داد بیش از آنکه به دنبال تصاحب قدرت و ماشین دولتی باشد به فکر آگاهی توده هاست تا در راستای آن و در تکامل آن هیچ نیروئی قادر نباشد حکومت مطلقه ای ایجاد نماید و قدرت های خارجی نیز در مقابل خود نه یک باند حکومتی که یک ملت را ببینند.

جنبش ما نشان داد که میشود در کنار و در دل نیروهای مذهبی یک جنبش لائیک را شروع و ادامه داد. آنها از تریبون نماز جمعه پیام لائیک را به سراسر ایران و حتی جهان ارسال نمودند. این جنبش علاوه بر ارتقاء سطح آگاهی سیاسی توده ها با تاکتیک های مختلف از جمله پس گرفتن رای،  مردم را هرچه بیشتر در گرفتن حق و حقوق خود رادیکال نمود.

توده های مردم بخصوص جوانان با شرکت در مقدمات انتخابات ضمن ارتقاء جایگاه اجتماعی کاندیداها خودشان را نیز از روحیه سرخوردگی و افسردگی  رها و زنده دل و جسور و مهرورز وارد مبارزات طبقاتی نمودند و به قول جوانی که با من صحبت میکرد "من اثری از افسردگی مزمنی که مردم با آن درگیر بودند ندیدم و فکر هم نمی کنم آن روحیه دوباره به مردم بازگردد".

حال چه شده برخی از نیروهای عزیز و محترم ما از جمله آقای حسیبی و بعضی از دوستان محترم ایشان هنگام نقد جنبش تکیه بر ضعف های جنبش مینمایند (ضعف هایی که در این مرحله از جنبش ناگزیر خود را به ما تحمیل نموده است) و آنها را به رخ مردم می کشند و متاسفانه از این طریق جنبش را تضعیف و بدون آنکه نیت بدی داشته باشند به پراکندگی آن کمک میکنند. چرا این دوستان آقایان موسوی وکروبی …را چماق میکنند و بر سر جنبش فرود می آورند؟ شما توجه فرمایید مواضعی که این افراد گرفته اند چه شکافی در دستگاه حاکمه و چه وحدتی در درون صف خلق ایجاد نموده است. اگر آنها روزی در درون هیئت حاکمه بوده اند و مناصب مختلفی را در درون حاکمیت داشته اند امروز در مقابل دیکتاتوری ـ یکه تازی ـ عدم اجرای قانون و…. موضع گیری نموده اند و تا به امروز بر این خواسته ها و خیلی از خواسته های  دیگرشان پافشاری نموده اند. حال به آنها بگوئیم نکنید! به خاری وذلت تن بدهید: در گوشه ای از این حاکمیت لم بدهید.

اصولاً چرا ما فکر میکنیم با تخریب و بایکوت عناصری اگر چه راست از جنبش  میتوانیم آن را به سطح بالاتری ارتقا دهیم. ما باید آگاهی مردم را ابتدا ارتقا دهیم آنوقت هر که سزاوار باشد به حاشیه رانده خواهد شد. همه گذشته این آقایان را می شناسند با آگاهی کامل با آنها وحدت عمل نموده اند!

می گویند آنها در گذشته مهره حکومت بوده اند. اگر من را متهم به تشبیه این آقایان با زنده یاد دکتر محمد مصدق پیشتاز و پیشاهنگ مبارزه پارلمانی به منظور احراز آزادی و استقلال ایران ننمائید، آقای دکتر مصدق نیز سالهای طولانی در منصب های مختلف و با عناصر به غایت ارتجاعی در  حکومت مشغول به کار بود و در تمام این دوره ها هم مانند امروز مردم ما تحت ستم و تعقیب و شکنجه و زندان بودند. ایشان با مشاهده شرایط فوق روز به روز به مردم نزدیک و نزدیک تر و رادیکال شدند. ایشان همیشه در چارچوب قانون اساسی و با احترام کامل به شاه و جایگاه او مبارزه و تلاش می نمود. ایشان به این نکته آگاه بودند که "راه مبارزه تابع شرایط است و نه میل مطلق گرایانه ـ راه و رسم مبارزه باید با در نظر گرفتن قدرت نیروهایی که در خدمت مبارزه هستند و مقایسه آن با نیروهای ضد آن تعیین گردد."

ایشان در جلسه ی بیست و هفتم مجلس روز پنج شنبه چهارم خرداد ۱۳۲۹ در قسمت "بدی اوضاع" و طرز کار نمایندگان می فرمایند "مردم بیدار در کار خیر به سابقه خوب و بد اشخاص نگاه نمی کنند … هر کسی در این روزها به مردم خدمت کند سابقه اش هر چه باشد مردم با او موافقند"


 

ما که نسبت به مبارزات و صداقت ایشان شک نداریم چرا نکات و تاکتیک های دقیق و ظریف ایشان را مورد ملاحظه قرار نمی دهیم؟ چرا ما باید جنبش های حمایتی خارج از کشور را که به کمک مردم ما آمده اند  محکوم نماییم، آن هم تنها به این علت که فلان کس بانی آن بوده و فلان خواننده در آن شرکت نموده است؟ اگر جنبش ما نیاز به پشتیبانی دارد (که دارد) پس چرا باید به بهانه های مختلف آن را محروم نمائیم. شاید بعضی از عناصر و یا  نیروها آگاهانه و با شناخت از این ضعف تحلیلی ما و به منظور ضربه زدن به "جنبش حمایت" در آن شرکت می نمایند. ما چرا تسلیم تاکتیک آن ها بشویم و آنها را به منظورشان برسانیم.

ما اینجا نماز جمعه را با محتوای لائیک آن عرضه می کنیم، شما آنجا "جنبش حمایت" را پر محتوا کنید.

مطالب فوق خیلی گسترده تر از مختصری است که به آن اشاره گردید. امیدوارم نیروها به شکوفایی و ارتقاء سطح آگاهی توده ها فکر کنند نه به تسخیر ماشین دولتی.

دوستانه و محکم انتقاد کنیم، صمیمانه و شجاعانه پاسخگو باشیم.

ناگفته پیداست که تاخیر در پیروزی و یا شکست این جنبش هیچ امتیازی برای بهانه گیران و کسانی که خود را از جنبش کنار کشیدند، نمی باشد.