شهروند ۱۱۹۰ـ ۱۴ آگوست ۲۰۰۸
صف ببندیم به دنبال صف عشق همه
تا شود عشق، نگهبان و یقین یار همه،
نگریزیم ز خوب و بد او
که همه سبز بُوَد دفتر او،
شادی آنست که عشق تو بود همدم تو
گل بیفشاند و بوسه به سر و پیکر تو،
مذهب عشق بیاموز که چون خورشیدست
نور و گرمی بدهد بر تو، به من، دشت و چمن
مهربان است به تو، مهربان است به من
گل خوبی همه جا شایان است
مهربانی همه جا ارزان است