سیماسحر زرهی
ترجمه: آرش عزیزی
پاسارگاد و ایران زمین
کیومرث رضوانیفر، تهیهکننده برنامههای تلویزیونی ایران زمین و پاسارگاد
لطفا رسانه خود را معرفی کنید؟ به چه معروف هستید؟ همکارانتان چه کسانی هستند؟ تمرکزتان کجاست؟
ـ ایران زمین در سال ۱۹۹۳ به عنوان برنامه هفتگی فارسی روی آنتن رفت و در حال حاضر از شبکه تلویزیونی آمنی ۲ (OMNI 2) پخش میشود. سی دقیقه برنامه است که به مخاطبان در انتاریو دسترسی دارد. ایرانزمین به اخبار و سرگرمیهای محلی، اخبار پزشکی و رویدادهای تاریخی ایران میپردازد. این برنامه برای بینندگان جامعه ایرانی در تورنتو ساخته میشود؛ از این رو اخبار و رویدادهای محلی را پوشش میدهد.
پاسارگاد، برنامه دوم ما، در سال ۱۹۹۵ به عنوان برنامهای سیدقیقه ای، باز هم از آمنی ۲ آغاز به کار کرد. برنامههای پاسارگاد مخاطبانی وسیعتر از ایران زمین دارد؛ این مخاطبان نه فقط ایرانیان تورنتو که سایر مخاطبان فارسیزبان در سراسر انتاریو هستند.
تمرکز پاسارگاد اخبار ملی و بینالمللی است. پاسارگاد میکوشد ارزشهای کانادایی را تبلیغ کند و کاناداییهای جدید را با واقعیت اجتماعی و سیاسی کانادا آشنا کند. خلاصه اینکه ایران زمین مبلغ ایران و فرهنگ ایران است و پاسارگاد بر مسائل وسیعتر در کانادا تاکید میکند.
تا جایی که به شهرتمان برمیگردد ما به عنوان یکی از قدیمیترین برنامههای تلویزیونی آمنی معروف هستیم. اکنون بیش از ۱۷ سال است که روی آنتن بودهایم. وقتی هفده سال پیش برنامههایمان را آغاز کردیم تنها یک شبکه تلویزیونی ایرانی دیگر در تورنتو پخش میشد.
برنامه ی ما در ضمن به عنوان برنامهای مستقل شناخته می شود ـ ما با هیچ سازمان دولتی یا سیاسی رابطه نداریم. مخاطبان ما میدانند که حواسمان به چیزی که روی آنتن میفرستیم هست.
ما به عنوان برنامهای تلویزیونی که از شبکهای در بستر اصلی پخش میشویم فرصت داریم به خانه همه برویم و این یعنی ما بسیاری بینندگان غیرایرانی هم داریم. بینندگان ما شامل افغانها و سایر جوامع فارسیزبان هم میشوند. به اضافه مردم از سایر جوامع غیرفارسیزبان هم گاهی برای موسیقی برنامه ما را تماشا میکنند؛ مثلا میدانم که از جوامع عرب و حتی یونانی و ایتالیایی بینندگانی داریم.
ما در ضمن بخشهایی به انگلیسی هم داریم مثل مصاحبه با سیاستمداران. در سال ۱۹۹۳ ارتش کانادا از اتاوا به ما تلفن کرد و خواستار نوار برنامههایمان شد تا از آن در کلاسهای زبان فارسی برای اعضای ارتش استفاده کنند.
همکاران ما شامل افراد حرفهای از جمله وکلا، دکترها، سیاستمداران و تاریخدانان از جوامع ایرانی و غیرایرانی میشود. برای مثال در گذشته برنامههایی با رئیس پلیس منطقه یورک داشتیم.
مخاطب برنامه شما کیست؟ آیا ترکیب آن تغییر کرده؟ اگر آری، چطور؟
ـ مخاطب اصلی ما جامعه ایرانی در انتاریو است، اما ازآنجا که اکنون روی ماهواره نیز در دسترس هستیم بینندگان ایرانی در جوامع مختلف سراسر کانادا نیز داریم. غیرایرانیهایی هم داریم که برنامه را تماشا میکنند. در حال حاضر هفتاد درصد بینندگان ما ایرانی و سی درصد غیرایرانی هستند.
وقتی شروع به کار کردیم نزدیک به صددرصد بینندگانمان ایرانی بودند، اما با گذشت زمان غیرایرانیها نیز شروع به تماشای برنامه کردند.
ترکیب بینندگان ما تغییر کرده تا اکنون شامل سایر جوامع نیز باشد. سایر بینندگان فارسیزبان مثل افغانها نیز برنامه را مرتبا تماشا میکنند. از آنجا که بخشهای انگلیسی هم در برنامهمان داریم، ایرانیهای نسل دومی هم داریم که برنامه را تماشا میکنند. این را از آنجا میدانم که پاسخهایی از ایرانیهای نسل دوم که فارسی صحبت نمیکنند، اما برنامه ما را تماشا میکنند دریافت کردهایم.
به نظر شما نقشها و مسئولیتهای رسانهی قومی چیست؟ رسانه قومی چگونه نماینده جوامع مهاجر است؟ رسانه قومی چگونه نماینده ملیتهایی مشخص است (مثلا مردم ایران)؟
ـ رسانههای قومی نقش مهمی در جامعه کانادا دارند. نقش ما تلاش برای راحتتر ساختن زندگی است تا مهاجران جدید بتوانند راحتتر در جامعه کانادا ادغام شوند. به باور من هدف ما باید تشویق ادغام در جامعه کانادا باشد.
برای این کار ما تمام انتخابات کانادا و مسائل مهم مثل رقابت بر سر شهرداری را پوشش دادهایم. ما در این کشور زندگی میکنیم پس باید بدانیم اینجا چه میگذرد و چگونه بر زندگیمان تاثیر میگذارد.
در عین حال ما ارتباطی هستیم با اخبار ایران.
رسانه قومی مثل کارت ویزیتی است از جوامع مختلف در کانادا؛ آنچه در برنامهها می آید آنی است که در جامعه صورت میگیرد.
وقتی صحبت به نگاه مردم به ایران میرسد میدانیم که رسانههای بستر اصلی به علت مسائل داخلی و بینالمللی سیاسی ترکیب بسیار بدی ارائه میکنند. سوءتفاهمات بسیاری در مورد فرهنگ ما هست مثلا در رابطه با برخورد با زنان در ایران. من اغلب نظراتی در مورد این واقعیت که مجریهای زن ما حجاب سر نمیکنند میگیرم و بسیاری بینندگان از بیرون جامعه ما غافلگیر میشوند که بدانند حجاب هیچ ربطی به فرهنگ ایران ندارد.
ما در ضمن حواسمان هست که جامعهمان را چطور تصویر کنیم. ما بعضی برنامهها را نشان نمیدهیم چون فکر میکنیم تصویر غلطی نشان میدهند.
مثلا من حاضر به پخش بعضی برنامههای تولیدی لس آنجلس یا بعضی برنامههای تولیدی خودِ ایران نیستم چرا که آنها نهایت افراط در جامعه و فرهنگ ایرانی را نشان میدهند. به همین سان حاضر به پخش برنامه مذهبی نیز نیستم.
رابطه بین رسانههای قومی و بستر اصلی جامعه کانادا اگر اصلا وجود دارد، چیست؟ آیا رسانههای قومی با رسانههای بستر اصلی رابطه دارند؟ آیا رسانههای قومی رابطهای با دولتهای شهری، استانی و فدرال دارند؟
ـ به رسانههای قومی اغلب به خاطر کیفیت پایین برنامهها نگاه از بالا میشود. اکنون به علت تغییر در فنآوری و افزایش در دسترس بودن فنآوری، کیفیت تولید برنامههای قومی افزایش چشمگیری داشته و فرهنگِ بستر اصلی توجه بیشتری معطوف ما میکند.
در دو سه سال گذشته ارزش رسانههای قومی تا حدودی پذیرفته شده. چندفرهنگی (مولتیکالچرالیسم) دیگر فقط سیاستی روی کاغذ نیست و مردم در حال تعامل با آن هستند و شیوه اصلی برقراری این گفتگو نیز از طریق سایر رسانهها است.
جوامع رسانههای قومی نیز دارند بدل به جایی میشوند که میبینیم توجه فرهنگ بستر اصلی کانادا را به رسانههای ما جمع میکنند و شرکتها و سیاستمداران با ما تماس میگیرند.
رسانههای بستر اصلی نمیتوانند به رسانههای قومی به چشم برابر نگاه کنند و اغلب از بالا به ما نگاه میکنند. رسانههای بستر اصلی خیال میکنند آنها تمام کانادا را پوشش میدهند و نیازی به رسانههای قومی به عنوان منبع نیست.
در رکود اقتصادی پیشین رسانههای بستر اصلی آسیبی جدی خوردند و بعضی رسانهها قطع شدند، اما رسانههای قومی بقا یافتهاند.
دلیل بقای رسانههای قومی در زمان رکود این است که رسانههای قومی گروه مخاطب مشخصی دارند و ما به آگهیدهندگان اجازه میدهیم مستقیما جوامعی مشخص را هدف بگیرند.
رکود اقتصادی به نحوی به نفع ما عمل کرد ـ وقتی آگهیدهندگان کشوری ما را هدف گرفتند از خریداران پاسخ گرفتند. در ضمن نباید فراموش کرد که خریداری فضای تبلیغات در رسانههای قومی ارزانتر از رسانههای بستر اصلی است.
در مورد روابط ما با دولت، رابطهای است که باید با دولتهای شهری، استانی و فدرال پیگیری شود. ما وسیله رساندن اطلاعات به مهاجران جدید هستیم؛ دولت فدرال باید تلاش کند این رابطه را برقرار کند.
در سطح استانی لیبرالها همیشه در رسانههای قومی فعال بودند. رسانههای قومی در دوره هریس مورد بیتوجهی قرار گرفتند، اما اکنون محافظهکاران هم اهمیت رسانههای قومی را فهمیدهاند و فعالانه به دنبال ما هستند.
اکنون تمام احزاب سیاسی متوجه رسانههای قومی شدهاند. در زمان انتخابات شهرداری از نامزدهای انواع طیفهای سیاسی تقاضای مصاحبه گرفتیم.
آینده رسانه قومی در کانادا را چگونه میبینید؟ آیا ما همچنان نشریات چندزبانی برای جوامع متعدد قومی و زبانی خواهیم داشت؟
ـ به نظرم آینده بسته به آن جامعهای دارد که رسانههای قومی به آن خدمت میکنند. به اضافه آینده ما ربط مستقیمی به روندهای مهاجرت دارد.
وقتی ایتالیاییها تند تند به اینجا میآمدند، رسانههای ایتالیایی بسیاری موجود بود، اما نفوذ مهاجرت ایتالیاییها پایین گرفت و نسل دوم ارتباطش را با زبانش از دست داد و نیاز به رسانههای زبان ایتالیایی کاهش یافت.
به نظرم جامعه ایرانی هم با آیندهای مشابه روبرو است. اگر ورود مهاجران از ایران متوقف شود و نسل اول پا به سن بگذارد و نسل دوم انگلیسی را به عنوان زبان اصلی اتخاذ کند نیاز به برنامههای زبان فارسی کاهش مییابد.
آنوقت ما هم مثل جامعه ایتالیایی باید به برنامههای انگلیسی روی بیاوریم.
بقای رسانههای قومی بسته به گرایشهای مهاجرت و اهمیت حفظ زبان در جامعهمان دارد. اگر اعضای جامعهمان همچنان کودکانشان را به کلاسهای فارسی بفرستند و بر حفظ زبان اصرار داشته باشند آنگاه همچنان مخاطب خواهیم داشت.
من فکر نمیکنم در طولانیمدت برنامههای چندزبانه بتوانند بقا پیدا کنند ـ این رسانهها به پاسخی کوتاهمدت پاسخ میدهند، اما در طولانیمدت با مساله هویتی روبرو هستند.