یکشنبه ۱۳ فوریه روز پرمشغله ای برای ایرانیان تورنتو بود. اول تظاهرات در میدان مل لستمن، بعد مجلس یادبود داریوش همایون، و بعد هم جلسه ی دیگری در دان تاون، که نشان از تحرک و پویایی جامعه ایرانی تورنتو داشته و دارد.
منوهر میثاقی، گردانندگی مجلس یادبود دکتر همایون را که در هتل شرایتون برگزار شد، به عهده داشت.
در آغاز یک کلیپ ویدیویی از سخنرانی داریوش همایون پخش شد.
داریوش همایون، وزیر اطلاعات و جهانگردی در اواخر حکومت پهلوی روز جمعه ۸ بهمن (۲۸ ژانویه) در ژنو سوئیس در سن ۸۲ سالگی درگذشت.
او در سال ۱۳۴۶ روزنامه آیندگان ـ اولین روزنامه سراسری صبح ایران ـ را بنیانگذاری کرد و مدیر مسئول و مدتی هم سردبیر این روزنامه بود.
داریوش همایون پس از زندانی کوتاه مدت، در جریان انقلاب آزاد شد و پس از یک سال زندگی مخفی به خارج کشور گریخت و در سوئیس حزب مشروطه ایران را بنیاد گذارد.
منش همایون در شنیدن مخالفانش باعث شده بود که حتی مخالفان سیاسی اش به او احترام بگذارند و حتی در جشن تولد هشتاد سالگی اش حضور یابند.
میثاقی در سخنانش به شخصیت و اندیشه ی دکتر همایون پرداخت و گفت: قبل از هر چیز شخصیت یگانه ی دکتر همایون را می توان از زاویه ی آرمان شریف ایشان در ساختن ایرانی به راستی مدرن و امروزین مدنظر قرار داد. دکتر همایون ایران را به راستی دوست می داشت و ایران را در سطح جوامع پیشرفته ی اروپایی می دانست و نه جزئی از جهان سوم و خاورمیانه. او غنای فرهنگی ایران را فقط با اروپاییان پیشرفته قابل مقایسه می دانست.
سخنران در بخش دیگری افزود: آرمان او “تغییر فرهنگ سیاسی ایران” به فرهنگ دمکراسی ـ لیبرال برای ایران و ایرانیان بود. او برای همه ایرانیان آزادی در جامعه ای مدرن و مبتنی بر حقوق بشر می خواست.
میثاقی در ادامه سخنانش گفت: یگانگی دکتر همایون نه تنها در تولید اندیشه ی سیاسی مدرن و قابل کارگیری بود، بلکه در ایجاد زبان و فرهنگ فاخر و امروزین بیان و ارائه ی این اندیشه ها به نسل جدید و گذشته از اقشار مختلف بود.
سخنران، “رواداری” را یکی از ارکان اصلی اندیشه ی مورد نیاز تحول جامعه ی ایرانی از سوی داریوش همایون دانست و تحمل و گشادگی در پذیرفتن و شنیدن مخالفان را نمایش این رواداری در زندگی روزانه ی همایون خواند.
منوهر میثاقی در پایان اظهار امیدواری کرد که ایران دوستان بتوانند اندیشه ی راهگشای همایون در رواداری با دگراندیشان را برای تغییر فرهنگ سیاسی ایران و پیش بردن ایران به سوی جامعه ای دمکراتیک با تضمین آزادی های فردی برای همه ی ایرانیان با هر مذهب، نژاد، عقیده و رنگ، به کار گیرند.
در ادامه مراسم، حسن زرهی، سردبیر نشریه شهروند از داریوش همایون گفت. پیش از اینکه سخنان خود را با عنوان «داریوش همایون سیاستمداری از جنس “آیندگان”» شروع کند، متن پیام دکتر رضا مریدی نماینده مجلس انتاریو را در فقدان داریوش همایون خواند. در این پیام آمده است:
“آقای دکتر داریوش همایون در امر سیاست معاصر ایران انسانی بزرگ و به معنای کامل کلمه تاثیرگذار بود. جای خالی ایشان در این برهه مهم سیاست معاصر ایران زیانی جبران ناپذیراست. دکتر همایون میراثی گرانبها که همان بردباری سیاسی، تحمل یکدیگر و احترام به نظرات سیاسی متفاوت است، از خود برجای گذاشت. در پهنه سیاسی سرزمین مادری ما ایران درصد سیاستمدارانی که از منظر موافق و مخالف مورد احترام باشند زیاد نیست، و زنده یاد داریوش همایون یکی از همین اندک سیاستمدارانی بود که به خاطر شجاعت، دقت نظر و صراحت بیان و وطن دوستی شان به عنوان یک سیاستمدار ملی و مردمی مورد احترام بوده است. بی گمان در فردای دمکراسی ایران یاد ایشان جایگاه برجسته ای خواهد داشت.
من به سهم خود این ضایعه بزرگ را به خانواده ایشان، مردم ایران و نیز یاران و همراهانشان در حزب مشروطه ایران(لیبرال دمکرات) تسلیت می گویم.”
پس از خواندن این پیام، سردبیر شهروند خود از همایون چنین گفت: داریوش همایون با بردباری و دانش و بینش استثنایی خویش توانست در جامعه فضایی را دامن بزند که به جای تحریک شور عمومی به برکشیدن شعور همگانی کمک کند… داریوش همایون توانست با حضور سیاسی و فرهنگی پر نقش و رنگ خود در زمان حیات خویش مورد احترام دوست و دشمن باشد.
زرهی افزود: داریوش همایون با پذیرفتن اصل پولاریزم سیاسی و به دیده گیری اندیشه ها و نظرات متفاوت سیاسی و نه تنها این که با دیالوگ برقرار کردن با آنها برای تثبیت دمکراسی در فردای سیاسی ایران گام های موثری برداشت.
زرهی، یکی از مهم ترین کارهایی که داریوش همایون انجام داد را مبارزه با تقدس گرایی و اخلاق گرایی زاهدانه خواند و اینکه با این کار هر چه بیشتر بر جدایی دین از حکومت و پذیرفتن سکولاریزم تاکید گذاشت.
سردبیر شهروند در ادامه سخنانش از دغدغه ی فکر و فرهنگ همایون گفت و تأکید کرد: او منتظر نمی ماند تا شرایط برای تحمل دیگری در جامعه به وجود آید، خطر می کرد و هر آنچه را در مخالفان درست می دید مطرح می کرد. کردار شجاعانه او در تایید جنبش سبز مردم ایران یکی از دهها مثالی ست که می توان زد.
سخنران سپس بخشی از نوشته ی همایون را خواند که می گفت:«نمی توانم بگویم که بهترین روزگار را داشته ام ولی این اندازه هست که شاید بتوانم بگویم دست هایم پر خواهد بود که از زندگی بیرون خواهم رفت. امروز من به جایی رسیده ام که برای بیشتر همسالانم ایستگاه پایانی ست. برای من اما هنوز نیمه راه است… باید تندتر و بالاتر پرواز کرد. بی پرواتر و متفاوت تر بود…»
زرهی با ذکر خاطره ی دکتر عالیخانی دوست سالیان دور داریوش همایون در مورد قدرت نویسندگی او، در پایان گفت: “این ها نگاه در دور تند است به اندیشمند بزرگی که اثر اندیشه و کردار انسانی او همانطور که خود به آیندگان پیوسته است در آینده و برای آیندگان روشن خواهد شد. خوشحالم که داریوش همایون را می شناختم و در حرفه ای کار می کنم که داریوش همایون یکی از استادانش است.”
دکتر مهرداد حریری سخنران بعدی بود.
او از چگونگی آشنایی اش با داریوش همایون گفت: به لحاظ نسلی، سنی و عقیدتی جایگاه ما در جاهای بسیار متفاوت بود. در سال ۵۸ به عنوان نوجوانی پرشور بودم که فکر می کرد آزادی به کشور آمده، در حالی که در همان زمان داریوش همایون در مخفیگاهش سخت ترین زمان خود را می گذراند. ما در تورنتوی کانادا در سال ۲۰۰۴ به هم برخورد می کنیم. من او را در طول دهه هشتاد میلادی، بیشتر از طریق مصاحبه هایش شناختم و به تدریج نگاه و صحبت های متفاوتی از سیاست از او می شنیدم که برایم جالب بود. در بین مجموع سیاسیون ایران رویکردش نسبت به سیاست ایران ویژگی خاصی داشت. اینگونه بود که من هم از انسان هایی شدم که در عین تفاوت عقیده با او، بسیار دوستش داشتم و به او احترام می گذاشتم. یکی از ویژگی های داریوش همایون نهادسازی او بود، نهادی که روزنامه نگاری مدرن را به ایران آورد. نهاد دیگر یک حزب راست میانه بود که برای آینده ایران دمکراتیک که خواهان وجود احزاب سیاسی از چپ و راست باشد، این نهاد بسیار تاثیرگذار خواهد بود. اگر ما به دمکراسی معتقدیم، دمکراسی ویژگی اش داشتن احزاب راست، چپ و میانه است. یکی از قوی ترین گرایش های افراد سیاسی ما به سوسیال دمکراسی است ـ چپ میانه ـ ولی متاسفانه هنوز یک نهاد چپ میانه نداریم و امیدوارم از این نهادسازی درس بگیریم.
ویژگی دیگر همایون ترویج فرهنگ سیاسی ایران بود. نگاه روزآمد او به سیاست نگاه نوینی بود، فراتر از مرزهای سیاسی و ایدئولوژیک. برای مخالفانش پیام می فرستاد. ما محکومیم که با هم دیالوگ ملی داشته باشیم و چه بهتر از افرادی چون همایون یاد بگیریم.
دکتر حریری در پایان سخنانش اظهار امیدواری کرد “که منش سیاسی همایون ادامه پیدا کند که در این صورت می شود امیدی داشت به یک ایران دمکراتیک”.
در این بخش یک زندگینامه ی تصویری از داریوش همایون به صورت اسلایدشو پخش شد که به دلیل اشکال در پخش صدا، نیمه تمام ماند.
سخنران بعدی جمشید موبدی، نماینده حزب مشروطه (لیبرال ـ دمکرات) در تورنتو بود. او نیز از چگونگی آشنایی خود با داریوش همایون گفت. آقای موبدی گفت، که از سیاست دلزده بودم و در خود فرورفته، در دیدار با آقای همایون دنبال پاسخ به پرسش هایم بودم، زیرا که از او خوانده بودم و می خواستم رودررو با او در میان بگذارم.
جمشید موبدی گفت: در نوشته های آقای همایون به صراحت فرمول درک این شخص دیده می شود. ایران بالاتر ولی نه برتر، زیرا برتر بوی فاشیسم می دهد، ایران برای ما بالاتر از همه چیز است. تمامیت ارضی و یگانگی ملی برای ما بالاتر از همه چیز است و برای حفظ آن در هر زمان عمل خواهیم کرد.
موبدی افزود: همایون اعتقاد داشت پیکار سیاسی ما برای سرنگونی رژیم آخوندی مرحله به مرحله بدون ایجاد هرج و مرج بدون خونریزی و توسط مردم باید صورت بگیرد و در این ۲۰ سال این روند توسط مردم ایران طی شده.
موبدی به یک خاطره از سخنرانی همایون اشاره کرد که در آن عده ای مخالف او اجازه صحبت به او نمی دادند و او را مخالف، خائن و ساواکی می خواندند تا اینکه آخر همایون دستش را به علامت تسلیم بالا برد و گفت من باید محاکمه شوم، من خطاکارم، ولی در اینجا دادگاه نمیشه تشکیل داد و شما هم قاضی نیستید. بیایید دست به دست هم دهیم و رژیم را برداریم و بعد شما مرا محاکمه کنید.
موبدی، داریوش همایون را سیاستگر، نظریه پرداز و روزنامه نگاری خواند که هر سه ی اینها را در خدمت یک هدف، تغییر فرهنگ سیاسی ایران به کار می گرفت.
موبدی افزود: همایون ناسیونالیسم را با جهانگرایی تلفیق کرد. آزادیخواهی برای او بر پایه ی لیبرالیسم بود نه دموکراسی. دموکراسی یعنی حق اکثریت، لیبرالیسم یعنی منشور جهانی حقوق بشر که یک فرد حقوقی داره که ۹۹ درصد از یک جمع اگر چیزی را تصویب کنه که حقوق آن فرد را زیر پا بگذاره، درست نیست.
پس از سخنان آقای موبدی، پیام شماری از اعضای تحریریه ی آیندگان و همکاران دیرین داریوش همایون از ایران و بیرون از ایران توسط آقای میثاقی خوانده شد.
در بخشی از این پیام آمده است:
“داریوش همایون شخصیتی فرهیخته و متفکر بود که چند صباحی به میدان سیاست در آمد، اما جوهره اش از فرهنگ بود. او در بیشتر زمینه های فرهنگی نوجو بود و تا پایان نوجو ماند…
“همایون آزاداندیش بود و عقایدش را بر همکارانش تحمیل نمی کرد و همواره آنان را به احساس مسئولیت در برابر نوشته هایشان فرامی خواند و از آنان می خواست وقتی قلم در دست دارند بدون تعصب و غرض گام های استوار بردارند و با آزاداندیشی توام با مسئولیت به پیشرفت فضای روزنامه نگاری در ایران یاری رسانند.
“در تحریریه آیندگان، روزنامه نگارانی از طیف های فکری مختلف از منتها الیه راست تا امتداد چپ حضور داشتند و وجود خود او بود که چنین تفاهمی را ممکن می ساخت و چنین همنشینی ای را در فضای تحریریه پدید می آورد.
“سخنان سنجیده، تفکری که هم عصر اکنونیان بود، واژه هایی هر اندازه گزیده تر و بجاتر، به اضافه وقار و متانتی که همیشه با او همراه بود، از داریوش همایون مجموعه ای ساخت که از آغاز تا انتها پیوسته پیرامون خود احترام بر می انگیخت و به بیداری ذهنها یاری می رساند…”
همچنین در پایان این پیام آمده است:
“جای او خالی است، اما تأثیرات نیرومندی که بر چند نسل از روزنامه نگاران ایرانی گذارد، باقی خواهد ماند.”
در ادامه مراسم، دکتر محمد تاج دولتی روزنامه نگار و همکار رادیو زمانه از خاطرات خود از همایون گفت. او با اشاره به اینکه “اگر مرگ واقعی ترین واقعیت زندگی باشد” گفت: من از درگذشت داریوش همایون غمگین نیستم و تسلیت نمی گویم، برعکس می خواهم به مردم ایران تبریک بگویم که قادر بود چنین شخصیتی را در خودش پرورش دهد و امیدوار باشیم از این شخصیت ها بیشتر و بیشتر بپروراند و تاثیرگذار باشند در اعتلای فرهنگ ایران. در یادمان چنین شخصیتی نباید سکوت کرد و به افتخار خودش و آثارش و تاثیر مثبتی که گذاشت باید کف زد. (با کف زدن حاضران تائید شد)
تاج دولتی، داریوش همایون را در کنار چند تن دیگر همچون دکتر صدرالدین الهی، رضا مرزبان، سیامک پورزند، هوشنگ پورشریعتی، حسین سرفراز و کسانی دیگر از جمله افراد تاثیرگذار در زندگی خود خواند.
تاج دولتی افزود: داریوش همایون کسی بود که در طول این سالها چه در ایران و چه در پاریس، و چند دیداری که در کانادا داشتیم و چندین گفت وگوی تلفنی، همیشه برایم آموزگار بود. وقتی نوشته های او را می خواندم، در آخر مقالاتش، حتی اگر با موضوع مطرح شده موافق نبودم، همیشه چند اصطلاح ادبیات سیاسی را می آموختم که خودش معادل پاکیزه ی فارسی برای آنها یافته بود. برای من داریوش همایون بیش از هر چیز شخصیت روزنامه نگارانه اش بود و تاثیر و سبکی که از خودش در تاریخ روزنامه نگاری جا گذاشت. در آخرین دیداری که از کانادا داشت، شانس یک گفت وگو با او را برای رادیو زمانه داشتم، اما در میان خبرهای آن روزهای بعد از انتخابات سال گذشته، فرصت پخش آن پیدا نشد. در این گفت وگو داریوش همایون در پاسخ سئوالم در ارتباط با جنبش مردم ایران گفت: ویژگی مهم جنبش پس از انتخابات مردم ایران پختگی ست. پختگی ناشی از نگاه کردن به گذشته و تجربه آموختن از خطاهای پیشین و دوری جستن از زیاده روی ها و طرح کردن حداکثر آرزوها در هر مرحله. مردم ایران به نظر می رسد که آموخته اند که در چارچوب امکانات فکر کنند و کارشان را مرحله به مرحله پیش ببرند. و ضمناً متوجه خطر آرزوهای حداکثر برای هر گروه شده اند. جامعه ای که هر گروه از افرادش با هر گرایشی در پی تحقق بزرگترین آرمان های خودش در آن واحد باشد، این جامعه از هم می پاشد.
همایون در پاسخ به سئوال دیگری گفت، یک مزیت و ویژگی این جنبش این است که رهبر ندارد، و دنبال رهبری فرهمند هم نیست. نمی خواهد همه چیز به نام یک نفر تمام شود و این بزرگترین نشانه ی بلوغ و پختگی جنبش سیاسی ـ اجتماعی مردم ایران است. من همیشه از این دفاع کرده ام که این رهبر نیست که جنبش را پیش می برد و مبارزه را پیش می برد، بلکه مبارزه است که رهبر و رهبرانش را به وجود می آورد. این یک جنبش مردمی ست به این معنا که اختیارش دست مردم و خرد عمومی ست، نه اراده ی معطوف به قدرت یک نفر، یک نفر برای دمکراسی خطرناک است.
آخرین سخنران پویا علاقه بند فعال سیاسی ـ دانشجویی بود. او شاید جوان ترین فرد حاضر در جلسه بود. پویا گفت، من از نزدیک با آقای همایون آشنا نبودم ولی مایلم چند نکته را در این رابطه بگویم. ما در جامعه ای زندگی می کنیم که به سیاه و سفید دیدن عادت کرده است. دوستان جوانی مرا از این کار برحذر کردند تا چیزی در این رابطه نگویم مبادا که طرفداری از شاه سابق باشد. اما داریوش همایون نه تنها در مقام یک انسان، بلکه در مقام انسانی که با حقیقت زندگی کرده بود، تحسین و احترام فراوانی دارد. همانگونه که در مقام یک انسان خبر خودکشی پسر دوم شاه مرا متأثر کرد و این نشان دهنده یک نسل ماتمزده است، چگونه از رفتن چنین مردی که از خود بسیار گذاشت، افسرده نشوم. ظلمی که بر مردمانی این چنین رفته بسیار است همچون سیامک پورزند، ظلمی که روا شده به نسل ما و آینده ی ایران هم زیاد است، نسلی که می توانسته در کنار همچین روشنفکرانی در فضایی به بالندگی بیشتری برسد. بعضی از آدم ها که می روند برای ما حسی جز یتیم شدن نمی گذارند. مردی که این چنین در سختی تبعید با نوشتن و اندیشیدن درآمیخت و در دگرگون ساختن گفتمان فرهنگ و جامعه ی ایرانی سهمی درخور توجه داشت، بی گمان یگانه بود. داریوش همایون یگانه بود و یادش جاودان خواهد ماند.